کد خبر: ۸۸۱۵۹۲
تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۴۰۲ - ۲۱:۵۱
گفتگو با محیط‌بان محبوب جنوبی

شکارچیان برادرم را با تیر و فرزندم را کتک زدند!/ نیرو نداریم

ویدئوی به آب زدن او در تالاب هورالعظیم برای جمع‌آوری تله‌های سیمی و دام‌های شکار پرندگان مهاجر وگرفتارکردن پرندگان شکاری بار‌ها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد و او را تبدیل به یک چهره محبوب در حوزه محیط‌بانی کرد.
شکارچیان برادرم را با تیر و فرزندم را کتک زدند!/ نیرو نداریم
آفتاب‌‌نیوز :

«علی‌سجاد جلالی» همان محیط‌ بانی ‌است که ویدئوی به آب زدن او در تالاب هورالعظیم برای جمع‌آوری تله‌های سیمی و دام‌های شکار پرندگان مهاجر و تخریب محیمه‌های گرفتارکردن پرندگان شکاری بارها در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد و او را تبدیل به یک چهره محبوب در حوزه محیط‌بانی کرد. حالا او مهمان ویژه همشهری است تا از مخاطرات شغل محیط‌بانی در خوزستان و تهدید فرزندش به‌دلیل اقدامات او در مقابله با صیادان و شکارچیان غیرمجاز بگوید.

جلالی از محیط‌بانان شناخته‌شده در میان علاقه‌مندان به محیط‌ زیست است که حفاظت از تالاب بین‌ المللی شادگان و تالاب‌بین‌ المللی و وسیع هورالعظیم را برعهده دارد. او درآستانه ۴۰ سالگی است و از ۲۰سالگی با شروع شغل محیط‌ بانی سختی‌های بسیاری در حفاظت از گونه‌های حیات‌وحش و عرصه‌های محیط‌زیستی ایران در خوزستان متحمل شده است. جلالی حالا هر صبح به تالاب‌ هورالعظیم و شادگان می‌رود و تا سینه در آب می‌رود تا دام‌های صیادان غیرمجاز را در فصل مهاجرت پرندگان مهاجر از این پهنه آبی وسیع جمع‌آوری کند.

چه اتفاقی افتاد که شما وارد شغل محیط‌بانی شدید؟

حرفه محیط‌بانی را از سال۸۳ از آبادان شروع کردم. پدرم زمان جنگ آبادان بود و من هم ۱۷سال محیط‌بان آبادان بودم. حفاظت از تالاب شادگان و تالاب هورالعظیم برعهده من بوده و هست. محیط‌بانی را دوست داشتم و حالا ۲۰سال است که در این شغل فعالیت می‌کنم.

در این سال‌ها چه کارهای مهمی برای طبیعت ایران انجام داده‌اید؟

پرندگان و گونه‌های جدید را در کشور ثبت کرده‌ام. نخستین ورود فلامینگوی کوچک در ایران را بعد از ۱۱۶سال که هیچ تصویری از آن وجود نداشت در خوریات آبادان ثبت کردم. آنها ۲ قطعه فلامینگوی کوچک بودند که ثبت‌شان را در سال۹۲ انجام دادم و پس از آن با تشکیل یک گروه تحقیقاتی در سال۹۳ بود که توانستیم کلونی‌ فلامینگوها در تالاب خوریات را برای کشور ثبت و جمعیت ۱۰هزار جوجه را سرشماری کنیم. منطقه کلونی را هم پلاک‌گذاری کردیم. گونه شاهین‌دودی را هم نخستین‌بار در سال۹۸ در حاشیه آبادان ثبت کردم که فقط یک بال بود. ثبت گونه موش دم‌دراز در ایران هم ازجمله کارهای بسیار مهمی بود که با تشکیل تیم تحقیقاتی انجام و مقاله علمی بین‌المللی آن هم چاپ شد. ثبت جوجه‌آوری باکلان مارگردن هم برای نخستین‌بار در خاورمیانه توسط بنده در تالاب هورالعظیم انجام شد. باکلان مارگردن اصلا در ایران نداشتیم و فقط در هورالعظیم زادآوری داشته است. در مورد ثبت جمعیت فلامینگوهای بزرگ در خوریات آبادان هم توانستم فلامینگویی را ثبت کنم که پلاک بین‌المللی داشت و از شهر فرارا در ایتالیا به آنجا رسیده بود. این فلامینگو ۱۱ساله بود که از ایتالیا به ترکیه آمد و آنجا هم زادآوری داشت و بعد از ترکیه به خوریات آبادان رسید و اینجا نیز از لانه و تخم‌ها و جوجه‌هایش تصویر گرفتیم. سال۹۶ هم مستند جوجه‌آوری فلامینگوها را ساختم که در جشنواره بین‌المللی فیلم سبز، اول شد.

زیستگاه فلامینگوی کوچک کجاست؟

بیشتر جمعیت این گونه در یمن و البته گونه مهم و کمیابی برای ایران است.

زیستگاه شاهین دودی کجاست؟

شاهین‌ های دودی همیشه جابه‌جا می‌شوند. از سیبری می‌آیند به اروپا و در فصل‌های خاص به ایران می‌آیند.

زیستگاه باکلان مارگردن کجاست؟

از هند و پاکستان تا آفریقا زیستگاه دارد ولی در ایران فقط یک‌بار در چابهار دیده شده بود که توانستم زیستگاه جوجه‌آوری و جمعیت خوب این گونه را در تالاب هورالعظیم ثبت کنم.

جمعیت باکلان مارگردن چقدر است؟

۵۰۰ بال است.

شما موش دم‌دراز را هم ثبت کرده‌اید، این ثبت چه اهمیتی دارد؟

موش دم‌دراز یا موش سوزوکی برای نخستین‌بار در عراق مشاهده شده بود. گفتیم چون تالاب هورالعظیم با عراق مشترک است یک تیم تحقیقاتی برای یافتن آن در ایران راه بیندازیم. این موش یک سگ ولگرد را گاز گرفته بود که توانستیم سال۱۴۰۰ برای نخستین‌بار وجود این گونه را در ایران ثبت و مقاله بین‌المللی برای آن منتشر کنیم.

خوزستانی‌ها چقدر میزبان خوبی برای پرندگان مهاجر هستند؟

مردم و بیشتر صیادها اگر تخلف ببینند بلافاصله با ما برای برخورد تماس می‌گیرند یا اگر یک شکارچی را ببینند سریع ما را باخبر می‌کنند ولی برخی متخلفین شکار باسابقه و سودجو هستند که دامگاه‌هایی در تالاب هورالعظیم احداث کرده‌اند. آنها در چند نقطه تالاب تا ۳روز به پرنده‌ها غذا می‌دهند و بعد تله‌گذاری زیر آب را آغاز می‌کنند. نام این تله‌ها در گویش محلی «محیمه» است. وسایلی که داخل محمیه می‌گذارند هم از چوب و سیم و تله و تور است. زمانی که پرنده به غذادهی عادت کرد، تورها را نصب می‌کنند که در دید ماموران نیست و پرندگان را به تله می‌اندازند. متخلفان آب‌های کم‌عمق را برای تله‌گذاری انتخاب می‌کنند تا قایق و محیط‌بان نتوانند داخل‌شان بروند.

شکار با اسلحه هم در هورالعظیم وجود دارد؟

بله؛ پرونده‌های زیادی هم در این زمینه داریم. مشکل اینجاست که نیرو نداریم. وسعت تالاب ۱۲۵هزار هکتار است که با یک ماشین و ۳محیط‌بان نمی‌توان از آن مراقبت کرد. هر هزار هکتار یک نیروی یگان حفاظت محیط‌زیست می‌خواهد و در شرایط فعلی حداقل ما ۸۰۰مأمور نیاز داریم.

خطراتی که شما در حوزه کار محیط‌بانی با آن روبه‌رو هستید چیست؟

شکارچیان غیرمجاز چندین‌بار در تالاب هورالعظیم و تالاب شادگان با چوب و اسلحه به ما حمله کرده‌اند و حتی یکی از همکارانم را با تیر زدند.

سخت‌ترین زمان کاری شما کدام فصل است؟

فعالیت ما برای مقابله با متخلفان محیط‌زیستی و شکارچیان و صیادان غیرمجاز از شهریورماه آغاز می‌شود تا کوخه‌هایی را که شکارچیان و صیادان غیرمجاز مخفیانه برای صید پرندگان‌شکاری راه ‌می‌اندازند، جمع‌آوری کنیم. این کار تا آبان‌ماه ادامه دارد. از ابتدای مردادماه هم که مهاجرت پرندگان به هورالعظیم و شادگان آغاز می‌شود، فعالیت ما برای مقابله با دام‌های محمیه و شکار پرندگان آغاز می‌شود؛ کاری که انجام آن با تنها ۳مأمور برای عرصه گسترده تالاب هورالعظیم واقعا دشوار است. کمبود مأمور در این منطقه موجب شده که متخلفان شکار برخوردشان با مأموران تغییر کند. عمده متخلفان در گروه ۵نفری هستند و از ۳نیروی محیط‌بان هم ۲نفر به سمت متخلفان می‌روند و یک‌نفر هم مراقب ماشین می‌ماند که خب خطرات زیادی برای ماموران دارد و ممکن است حتی تیر بخورند.

پرندگان برای فروش شکار می‌شوند یا برای خوردن؟

هم برای فروش و هم برای خوردن. غاز و اردک سرسبز و اردک مرمری و خوتکا و بنجه و پرحنایی و چنگر معمولی، پرنده‌هایی هستند که توسط شکارچیان زده می‌شوند تا برای خوراک استفاده شوند. البته بیشتر متخلفان می‌گویند پرندگان را برای خوردن زده‌اند ولی دروغ می‌گویند و پرندگان را در بازارهای محلی می‌فروشند.

هیچ‌وقت شده با شکارچیان غیرمجاز درگیر شوید؟

خیلی زیاد! بارها اتفاق افتاده است؛ سال۹۳ بود که در ماموریت با برادرم و رئیس اداره محیط‌زیست آبادان دنبال شکارچی تالاب‌شادگان بودیم و ۵نفر با سلاح سمت‌مان شلیک کردند و برادرم را زدند و ۱۱۶ساچمه در بدنش فرورفت و جانباز شد.

از درآمدتان رضایت دارید؟

همه ما و همکارانم در زندگی شخصی خود دچار گرفتاری اقتصادی و قسط و قرض هستیم ولی با جان و دل برای محیط‌زیست ایران کار می‌کنیم.

بارها اتفاق افتاده که هورالعظیم آتش گرفته است؛ دلیلش چیست؟

آتش‌سوزی در هورالعظیم بیشتر از خشکسالی، به این تالاب آسیب زده است. آب وارد تالاب نمی‌شود و عمده آتش‌سوزی‌ها یا تعمدی است یا ناشی از خروج گاز تالاب. گرمای شدید خوزستان نزدیک به ۶۰درجه است و گاز تالاب حتی می‌تواند آدم را خفه کند.

اطفای حریق در هورالعظیم چقدر سخت است؟

عمدتا نمی‌توان برای خاموش کردن نیزارهای تالاب کار زیادی کرد. سال‌های قبل با هواپیما خاموش می‌کردند و آتش دوباره شعله‌ور می‌شد. چون آتش‌سوزی در نیزار اینگونه است که در عرض ۵دقیقه ناگهان بیش از ۱۰هکتار را در برمی‌گیرد.

حجم آتش‌سوزی در این تالاب طی ۲سال اخیر چقدر بوده است؟

امسال خدا را شکر آتش‌سوزی نداشتیم اما سال قبل آتش‌سوزی در سمت عراق صورت گرفت.

آیا حقابه هورالعظیم تحویل تالاب می‌شود؟

حقابه اصلا در این چند سال رعایت نشده است. بیشتر آبی که سمت تالاب می‌آید آب باران و زهاب و آب‌های سطحی است و هیچ آبی برای تالاب در ۳سال گذشته رهاسازی نشده است.

سخت‌ترین روزهایی که حین فعالیت‌تان به‌عنوان محیط‌بان داشتید چه روزهایی بود؟

همه روزها برایمان سخت است ولی روزهای برخورد با متخلفان صید و شکار سخت‌تر است. به‌خصوص زمانی که برای برخورد با متخلفان نیروی کافی نداشته باشیم. اوایل سال۱۴۰۲ به‌دلیل مقابله با صیادان و شکارچیان متخلف که با جریان برق تعداد زیادی ماهی را می‌کشتند و از سطح آب جمع‌آوری می‌کردند، پسرم را مقابل مدرسه کتک زدند و گفتند چون پدرت اینکارها را با ما می‌کند ما هم اینکار را با تو می‌کنیم.

عجیب‌ترین صحنه‌ای که در محیط‌بانی دیدید چه بود؟

موضوعات عجیب زیادی در این شغل دیده‌ام اما مهم‌ترین خاطره‌ای که دارم این است که یک‌بار از ماهشهر به دریا رفتیم و یک دلفین بزرگ را دیدم که تلاش می‌کند یک دلفین کوچک که به ‌سمت خوری‌های ساحل می‌رود را به‌زحمت زیر آب بکشد. دلفین کوچک فرزند دلفین بزرگ بود. مادر به‌صورت مداوم دلفین کوچک را که مرده و باد کرده بود، پایین می‌کشید تا فرزندش را از دست ندهد. برای اینکه مادر تلف نشود، دلفین کوچک را گرفتیم و در ساحل دفن کردیم. دلفین مادر تمام مدت آنجا بود و از درون آب ما را نگاه می‌کرد. بعد هم که به دریا زدیم، ۵مایل دنبال قایق ما آمد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین