عباس عبدی با انتقاد از روند زدایی، میگوید: وقتی تمام رئیس جمهوریهای قبلی تان به یک شکل مسئله دار شدند، بیش از اینکه آنها را محکوم کنید ساختار و جامعه تان را باید محکوم کنید. چون یک نفر که نیست بلکه تعداد زیادی تکرار شده است.
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به این سوال که چرا مفهوم واقعی حزب سیاسی در ایران شکل نمیگیرد؛ گفت: یک زمانی کسی وزیر کشور آقای هاشمی بود، گفت که ما حزبِ میخواهیم الهی باشد نه حزبِ سیاسی. این حرف مثل این است که شما بگویی ما خودکاری میخواهیم که ننویسد نه اینکه بنویسد، حزبِ الهی وجود ندارد، حزب سیاسی است و باید کسب قدرت کند.
حکومت هنوز مشارکت دیگران در کسب قدرت را نپذیرفته است
وی ادامه داد: مثلا اینجا خبرگزاری است و کارتان خبر دادن است کارتان چایی خوردن نیست، کارتان مصاحبه کردن و گزارش تهیه کردن است. شما بگویید که ما خبرگزاری درست میکنیم که نه خبر بدهد نه مصاحبه کند نه گزارش بدهد. خدا چنین چیزی را نیافریده است. حکومت هنوز مشارکت دیگران را در کسب قدرت نپذیرفته است و قدرت سیاسی را واحد و منحصر میبیند.
عبدی همچنین در پاسخ به این سوال که هاشمی زدایی ریشه در کجا دارد و با چه هدفی صورت میگیرد؛ بیان کرد: ببینید من سال ۷۲ که زندان رفتم قبلش مطلبی در روزنامه سلام نوشته بودیم که بعدها بحثی در روزنامه سلام پیش آمد و این برایمان مهم بود. بحث این بود که تا کی میخواهیم گذشته هایمان را محکوم کنیم. حکومت متوجه این نیست وقتی که شما همه مقامات قبلی را محکوم میکنید در اصل مردم را محکوم کردید، تاریخ و تجربه اینها را محکوم کردید.
وی افزود: منظورم از همه یعنی همه است و تمایزی میان گزینههای الف، ب، ج و د ندارم؛ بنابراین اینهایی که شروع به نفی گذشته میکنند ولو به هر قیمت، متوجه نیستند که به طور طبیعی خودشان را هم نفی میکنند، چون اینها از آسمان که نیامدند و هیچ ناپیوستگی در تاریخ نمیبینیم.
آقای هاشمی چیزی نیست که روی تخته سیاه بنویسند و پاک کنند و تمام شود برود
این سیاستمدار اصلاح طلب گفت: متوجه نیستند که وقتی تمام رئیس جمهوریهای قبلی تان به یک شکل مسئله دار شدند، بیش از اینکه آنها را محکوم کنید ساختار و جامعه تان را باید محکوم کنید. چون یک نفر که نیست بلکه تعداد زیادی تکرار شده است، ناشی از ویژگیهای فردی نیست، بلکه ناشی از ویژگیهای ساختاری است و نمیدانند که روزی که خودشان هم بروند بدتر از این را در موردشان خواهند گفت.
برای همراه کردن نسل Z باید تاریخ را صادقانه نوشت
عباس عبدی ادامه داد: بنابراین نقد آقای هاشمی، انتقاد داشتن به آقای هاشمی، نه فقط ایشان بلکه آقایان روحانی، خاتمی و موسوی و مرحوم بازرگان و هرکس دیگر، نقد اینها یک بحث است و اینکه اینها محصول یک سنت و تاریخ سیاسی جامعه هستند بحث دیگری است. با حذف کردن عکس آقای منتظری از کتابها شما نمیتوانید واقعیت تاریخی را تغییر دهید. اتفاقا آنچه که متوجه نیستند که آقای منتظری را که نمیتوانند پاک کنید، آقای هاشمی چیزی نیست که روی تخته سیاه بنویسند، پاک کنند و تمام شود و برود. این دانش آموزان وقتی وارد جامعه میشوند میبینند این افراد بودند و بسیار هم قدرتمندتر بودند و رهبران انقلاب بودند، چه خوب و چه بد. متوجه نیستند که آن وقت این دانش آموزان به کل آموزههای آن کتاب شک میکنند. میگویند این کتاب همه اش دروغ است و همین نتیجه حاصل شده است. این درکی است که این افراد از سیاست و جامعه دارند. فکر میکنند اگر بگوییم نیست، نابود شده است.
وی گفت: در حالیکه اگر حکومت بگوید نیست هیچ کس نابود نشده است و همه سرجای خود هستند چه آقای هاشمی چه موسوی، چه روحانی، چه خاتمی، چه احمدی نژاد و وزرایشان هم همینطور؛ بنابراین به نظر من این ضربهای است که خودشان میزنند. این حکومت و این دولت فارغ از هر عیب و ایرادی که دارد، نتیجه و محصول یک وضعیتی است که ما نمیتوانیم با نفی آن این نتیجه را بگیریم. این پیوستگی را باید در نظر گرفت. به نظر من یکی از اشتباهاتی فاحشی که میکنند برای اینکه جوان امروزی یعنی همان نسل Z را با خود همراه کنند، مهمترین کارشان این است که تاریخشان را صادقانه در مدارس بنویسند، نه تاریخی که سراسر نقص، جعل و دروغ داخلش وجود داشته باشد. چون آن کسی که تربیت میشود کسی نخواهد بود که اینها انتظارش را میکشند.
من یک علی اکبر هاشمی رفسنجانی نمیشناسم، چند تا هاشمی را میشناسم
عباس عبدی در پاسخ به این سوال که «در شرایط فعلی کسی مثل آقای هاشمی اگر بود و با نفوذی که داشت میتوانست کشور را از این برهه عبور دهد. مثل سال ۹۲؟» گفت: اگر آقای هاشمی میتوانست عبور دهد که کارش به اینجاها نمیکشید. مسئله را خیلی فردگرایانه نکنید. آقای هاشمی مگر سال ۹۲ آن اتفاق برایش نیفتاد و ردصلاحیت نشد؟ چرا از سال ۹۲ به بعد نتوانست موفقیتی داشته باشد؟ اساسا ما داریم در اشتباه طرفداراران حکومت میافتیم.
این تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب تاکید کرد: تقلیل مسائل اجتماعی به افراد بسیار گول زننده است. شما کسی را میشناسید به نام علی اکبر هاشمی رفسنجانی درست است؟ اما من چنین کسی را نمیشناسم. من چندتا هاشمی را میشناسم، محمدرضا شاه پهلوی هم اسمش یک نفر است، اما محمدرضا شاه پهلوی ۴ نفر بود، یک نفر نبود، هر دورهای از زمانش رفتارهای خاص خودش را داشت، تا سال ۳۲ یک شکل بود، ۳۲ تا ۴۲ یک شکل، ۴۲ تا ۵۲ یک محمدرضا شاه، ۵۲ تا ۵۶ یک شکل دیگر و ۵۶ تا ۵۷ و بعد هم یک محمدرضاشاه دیگر داریم.
البته من نمیخواهم ارزش فرد را کم کنم، ولی فرض کنید ۲۰ سال پیش آقای هاشمی فوت کرده بود، مثلا سال ۸۰، شما این سوال را از خودتان میکردید که اگر آقای هاشمی بود چیکار میکرد؟ شما میتوانستید رفتار آقای هاشمی را از ۸۴ تا ۸۸ را پیش بینی کنید یا رفتار او از سال ۸۸ تا ۹۲ را پیش بینی میکردید؟ بعید میدانم کسی چنین پیش بینی را میکرد و قطعا کسی نمیکرد. یا کسی فکر میکرد به این وضعیت فوت کند؟ پس برای چه، درباره چیزی که در گذشته حدسش را میزدم غلط بوده یک چیزی بگویم که هیچ اعتباری ندارد.