استقلال برخلاف پرسپولیس در نیمفصل اول داستان سرمربیگری نداشت و سکاندارش را در میانه راه عوض نکرده است، ولی طی روزهای اخیر با چنان بحرانی مواجه شده که دستکمی از ماجرای رفتن یحیی گلمحمدی برای پرسپولیسیها ندارد. لغو اردوی امارات، بیانیه خاص باشگاه، مصاحبه تند نکونام علیه خطیر، تجمع هواداران مقابل ساختمان سعادتآباد و... همه دست به دست هم داد تا استقلال بحران زمستانی را با تمام وجود احساس کند و در این میان کمتر کسی حواسش را به تقویم معطوف کرده است.
استقلال هفته آینده باید نیمفصل دوم را شروع کند و در اولین قدم مس رفسنجان را در چارچوب رقابتهای جام حذفی ملاقات میکند. مسابقهای که شکست در آن یعنی از دست رفتن یکی از دو جام این فصل. بدون شک نمیتوان تمام مشکلات استقلال را گردن یک نفر انداخت و باید بپذیریم که بحران موجود حاصل عملکرد افراد مختلف است که گذشت زمان درصد مقصر بودن آنها را نشان میدهد، ولی مسیری که استقلال در حال حاضر پیش روی خود میبیند، دقیقا مانند خوراندن سیانور به تیمی است که با وجود همه کمبودها، نیمفصل اول را با موفقیت به پایان رساند.
نکونام و خطیر در دور رفت رقابتها هم با یکدیگر چندان گرم نبودند، ولی هر طور که بود کار را به نیمه راه رساندند بنابراین بهتر بود و (البته بهتر است) در دور برگشت هم همین شیوه را مد نظر قرار بدهند، چون اگر استقلال موفق نشود، قطعا هواداران این تیم بیشتر از همه ضرر میکنند و خود سرمربی و مدیرعامل نیز در زمره ناکامان قرار میگیرند پس بهتر است حالا که هنوز چیزی را از دست ندادهاند، ضمن حفظ مواضع خودشان به فکر یک تفاهم کاری باشند.
هیچکس نمیگوید نکونام و خطیر حتما باید از همه سیاست و اصول یکدیگر خوششان بیاید و تمام مواضع همدیگر را تایید کنند، ولی حداقل میتوانند طوری جلو بروند که این بحران بزرگتر نشود و هرچه زودتر زمینه برای کنترلش فراهم آید.