خبرگزاری فارس در مطلبی کاهش مشارکت ها را به گردن رسانهها انداخت.
این خبرگزاری نوشت: یک: چالش بزرگ انتخابات اخیر افزایش مرددین برای حضور در انتخابات بود، دستگاه رسانهای و سیاسی کشور در قانع کردن این مرددین که حدود سی درصد بودند، ضعیف عمل کرد و ابرگفتمان انتخاباتی شکل گرفته در فضای انتخابات نیز متناسب برای ایجاد انگیزه حضور در مرددین نبود. ضمن اینکه کنش فعالین سیاسی و برخی جریانات سیاسی نیز به گونهای نبود که برای مرددین انگیزه حضور تولید کند. برخی از جریانات سیاسی و چهرههای فعال در انتخابات کسب قدرت و پیروزی در انتخابات را بر نقش آفرینی و بازی در قواعد افزایش مشارکت ترجیح دادند، بلکه بعضا برخلاف آن نیز عمل کردند.
دو: دو قطبیهای انتخاباتی مشارکت آفرین در تهران و برخی از کلان شهرها و مناطق مهم سیاسی کشور که بتواند مرددین را پای صندوق بیاورد شکل نگرفت. منظور از این دو قطبیها دو قطبی سیاسی همانند اصلاح طلب و اصوالگرا و یا حتی انقلابی و غیر انقلابی نیست، بلکه دو قطبی مدنظر است که تا بدنه اجتماعی همه واجدین شرایط رای نفوذ کند و مردم احساس کنند برای یک تصمیم مهم و انتخاب یکی ریل گذاری تاثیرگذار برای ایجاد تحول و یا حل مشکلات در کشور باید پای صندوق رای بیایند.
سه: اساسا میانگین میزان مشارکت در انتخابات مجلس بر خلاف ریاست جمهوری عموما پایینتر بوده است. میانگین مشارکت در کل ادوار انتخابات مجلس در ایران زیر شصت درصد بوده است. در نرم جهانی نیز کشوری مثل آمریکا میزان مشارکت در انتخابات پارلمانی در چند دهه گذشته عمدتا برابر یا زیر ۴۰ درصد بوده است. همچنین آمار مشارکت فرانسه نیز حاکی از آن است که طی سالهای اخیر مشارکت در فرانسه زیر ۴۹ درصد بوده است. گرچه به نسبت نرم جهانی همین مشارکت اخیر نیز در ایران مطلوب است، ولی به نسبت میانگین ادوار انتخابات مجلس این دوره تقریبا ۱۸ درصد کمتر بوده است.
البته برای جمهوری اسلامی که به دنبال مردم سالاری دینی است این میزان مشارکت قانع کننده نیست و نخواهد بود، ولی برجسته سازی رقم ۶۰ درصدی عدم حضور در انتخابات از میانگین تمام صد درصد افراد واجد شرایط با توجه به موارد گفته شده عملا فریب مخاطب و مغالطه است. چون معیار مطلوب شمردن مشارکت سیاسی در هیچ جای دنیا صد درصدی سنجیده نمیشود و نهایتا در قیاس با انتخابات گذشته خود آن کشور و یا نرم معمول جهانی، صورت میگیرد.
اما همه اینها را باید در کنار این گزاره تحلیل کرد که ۲۵ میلیون ایرانی، بزرگترین کمپین تحریم انتخابات علیه ایران را که با صدها پروژه ضدامنیتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پشتیبانی میشد و باوجود فشارهای اقتصادی و معیشتی و اخبار و حواشی ناامیدکننده که از برخی چهرهها یا رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شنیدند و دیدند، ولی باز هم پای صندوق رای آمدند و یک اقدام ملی موثر و به موقع انجام دادند.
چهار: یک سوال مهم در حال حاضر این است که آیا در اکثریت جامعه ایران پدیده اجتماعی قطعی قهر با صندوق رای اتفاق افتاده است؟! جواب قطعا منفی است. حضور بالای ۴۰ درصدی در انتخابات اخیر یعنی حلقه سخت مشارکت در ایران ۴۰ درصد است که رقم بالا و قابل توجهی محسوب میشود.
سی درصد هم در کشور در حال حاضر جز مرددین هستند که بدین معنا هست که اگر برخی از بندهای بالا رعایت شود و یا اقداماتی بیشتر در جهت افزایش رضایت اقتصادی، معیشتی و اجتماعی در کشور اتفاق بیافتد، حتما مشارکت در ایران به بالای هفتاد درصد خواهد رسید. ضمن اینکه درباره مدت دار بودن تصمیم سی درصد دیگر جامعه ایران که در حال حاضر گفتند، قطعا رای نمیدهند نیز هم تردید وجود دارد و بنا به شرایطی درصدی از امکان حضور همانها نیز در انتخابات آتی متصور است.