کد خبر: ۸۹۶۴۱۷
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۸
محمود واعظی، رییس دفتر رییس‌جمهوری در دولت دوازدهم:

انتخابات اخیر برای حکمرانان زنگ خطراست

 مثلا موضوع فساد چای دبش یا فسادی که قبل از آن در موضوع نهاده‌های دامی در وزارت جهاد کشاورزی انجام شده و سرپوش گذاشته شده بود، اگر در دولت آقای روحانی اتفاق افتاده بود، چه خبر می‌شد و چه می‌کردند؟ اما ماجرای فساد در واردات نهاده‌های دامی را که کلا اجازه رسانه‌ای شدنش را ندادند؛ چای دبش را هم به رسانه‌ها ابلاغ کردند که موضوع رسمی این نیست و جلوی آن را گرفتند. /  در همین انتخابات اخیر، آقای حدادعادل گفت که ما کسانی را در لیست قرار می‌دهیم که مخالف دولت نباشند؛ به زبان دیگر یعنی می‌خواهیم افراد موافق دولت را به مجلس بفرستیم. شرط‌شان را اول گفته‌اند؛ ما خودمان هم که در دولت بودیم می‌گفتیم نماینده لزوما نباید با هر کاری که دولت انجام می‌دهد، مخالفت کند. نماینده باید منصف باشد و درست حمایت کند، اما الان از ابتدا می‌گویند باید این‌گونه باشید تا بتوانید وارد فهرست و بعدا مجلس شوید.  باید قبول کنیم که در سه انتخابات گذشته یعنی ۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲، برای کسانی که در کشور حکمرانی می‌کنند یک زنگ خطر و هشدار است.
انتخابات اخیر برای حکمرانان زنگ خطراست
آفتاب‌‌نیوز :

قبل و بعد از انتخابات یازدهم اسفند ماه، حواشی زیادی در فضای سیاسی ایران ایجاد شده؛ محافظه‌کاران که از در دست گرفتن مجدد کنترل مجلس خیال‌شان راحت بود، اقدام به رقابت درونی کردند. محافظه‌کاران آن‌قدر چهره و شخصیت‌های شناخته شده برای وارد شدن به مجلس داشتند که برخی آنها، نتوانستند راهی به فهرست‌های اصلی‌شان ببرند. محافظه‌کاران در این انتخابات گرچه توانستند اکثریت را بازهم تصاحب کنند، اما این مهم به لطف یک اکثریت خاموش بود که در انتخابات حضور نیافتند. این اکثریت خاموش که نزدیک به ۵۹-۵۸ درصد می‌شوند، قاعدتا خواسته‌اند یک پیام بلند و شفاف و واضح برای تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان ارسال کنند.

محمود واعظی، رییس دفتر حسن روحانی در دولت دوازدهم و وزیر ارتباطات دولت یازدهم، معتقد است که حاکمیت باید پیام این ۵۹-۵۸ درصد را بشنود. او که سابقه حضور در وزارت امور خارجه را هم دارد، می‌گوید باید از سه انتخابات اخیر یعنی مجلس ۱۳۹۸، ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ و مجلس و مجلس خبرگان ۱۴۰۲ درس‌هایی آموخته شود؛ درس‌هایی برای چند و، چون یک رقابت واقعی که نمایندگان همه سلایق در آن حاضر باشند، نه به این شکل که یک طرف پر از چهره باشد و طرف دیگر حتی نتواند بیشتر از ۱۳-۱۲ نفر را برای یک فهرست در پایتخت جمع و جور کند. گفتگو با محمود واعظی که قائم‌مقام دبیرکل و رییس دفتر سیاسی حزب اعتدال و توسعه است، در دفتر شخصی او انجام شد. 

درباره نرخ مشارکت در انتخابات تحلیل‌های متفاوتی وجود دارد. برخی نرخ ۴۰.۸ درصد رای‌دهندگان را یک پیروزی قلمداد می‌کنند و برخی هم ۶۰-۵۹ درصدی که رای ندادند را مبنای تحلیل‌شان قرار می‌دهند. از نظر شما کدام یک از این تحلیل‌ها بیشتر به واقعیت و فضای موجود جامعه نزدیک است؟

اگر مشارکت در انتخابات را بخواهیم تحلیل کنیم باید از دو بعد این کار را انجام دهیم؛ یکی تلاش گسترده‌ای که تمام رسانه‌های معاند در خارج از کشور انجام دادند و از هر وسیله‌ای استفاده کردند تا مردم پای صندوق‌های رای حاضر نشوند که البته به هدف‌شان نرسیدند. آن‌ها تلاش می‌کردند که از انتخابات سال ۱۳۹۸ کمتر شود و چنین تصوری داشتند؛ اما به این هدف نرسیدند. اگر تلاش‌های رسانه‌های معاند و سرویس‌های گوناگونی که روی عدم مشارکت مردم در انتخابات کار و تبلیغات می‌کردند را درنظر بگیریم، آن‌ها ناکام ماندند و موفق نشدند، ولی اگر به بعد داخل کشور بپردازیم، باید این‌گونه گفت که نظام ما از ۴۵ سال قبل که ایجاد شده، مبنا و اساس آن مردم بودند. مردم به این معنا که سرنوشت کشور باید به دست مردم رقم بخورد و هیچ راهی جز صندوق رای نداریم و این صندوق است که می‌تواند سرنوشت کشور را با انتخاباتی که انجام می‌شود، مشخص کند. البته که مردم باید حق انتخاب داشته باشد. بالاخره مردم در زمینه سیاست‌های اقتصادی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی و... یکسان فکر نمی‌کنند، چون مردمی داریم که اهل مطالعه و فهیم هستند و نقش مردم در تعیین سرنوشت‌شان در کشور تعیین‌کننده است.

وقتی مردم، برای انتخابات شخصیت‌ها، احزاب، گروه‌ها و نحله‌های گوناگونی را حاضر در انتخابات مجلس، خبرگان، ریاست‌جمهوری و حتی شورای شهر می‌دیدند، طبیعی بود که مشارکت بالا می‌رفت. به این دلیل که مردم می‌دیدند به کسی رای می‌دهند که او را می‌شناسند و وقتی به مجلس برود می‌تواند صدای آن‌ها را منعکس کند. اما در مقطعی که این وضع نبوده، طبیعی است که وقتی مردم قدرت انتخاب نداشته باشند، نمی‌آیند. احزاب هم همین‌طور هستند؛ آن‌ها هم در حوزه‌هایی وارد می‌شوند که اعضای‌شان تایید صلاحیت شده‌اند.

با این مقدمه می‌خواهم بگویم که در بین نمایندگان در حوزه‌های مختلف همه سلایق نبودند و، چون همه سلایق نبودند باتوجه به اینکه نظرسنجی‌ها درباره کل کشور تا چند هفته قبل روی حدود ۳۰ درصد بوده و الان به حدود انتخابات سال ۹۸ رسیده، یک توفیق است و از این منظر هم که تفاوت زیادی با انتخابات ۹۸ نداشته، می‌توان با نظر مثبت به آن نگاه کرد. چون تقریبا جنس انتخابات، رویکرد شورای نگهبان به انتخابات، در سال‌های ۹۸ و ۱۴۰۲ تقریبا شبیه به هم بوده و اقبال مردم هم مشابه بوده است.

بحث اقبال مردم چه می‌شود؟

این بحث مهمی است که باید دید که آیا ما جزو کشور‌هایی بودیم که همیشه آمار مشارکت مردم در انتخابات حدود ۴۰ درصد بوده؟ غالبا در کشور انتخابات بالای ۷۰-۶۰ درصد داشتیم که باعث می‌شد در منطقه و دنیا زبانزد باشیم. وقتی مخالفان ایران می‌خواستند درباره کشور بحث کنند، همیشه این‌گونه دفاع می‌کردیم که در راهپیمایی‌های ۲۲ بهمن مردم به عنوان حمایت از نظام‌شان به خیابان می‌آیند و در ادوار انتخاباتی که داریم، اکثریت مردم مشارکت می‌کنند.

ببینید که مقام معظم رهبری چقدر روی مشارکت بالا و رقابتی شدن انتخابات تاکید کردند، اما این اتفاق در حقیقت نیفتاد؛ هر چند مشارکت نسبت به نظرسنجی‌ها بهتر شد، اما نسبت به آنچه که باید هدف‌گذاری می‌کردیم و به مردم امید می‌دادیم که آینده با انتخاب‌شان رقم می‌خورد تا پای صندوق رای بیایند، این اتفاق نیفتاده و معتقدم باید یک درسی بگیریم و از امروز برای انتخابات ریاست‌جمهوری کار کنیم.

این سومین انتخابات متوالی است که مشارکت زیر ۵۰ درصد است. مجلس یازدهم ۴۲ درصد، ریاست‌جمهوری سیزدهم ۸/۴۸ درصد و این انتخابات هم حدود ۴۱ درصد.

متاسفانه از سال ۹۸ اتفاقی افتاد که مردم احساس کردند رایی که دادند، نمی‌تواند راهگشا شود. می‌گویند ما هر کسی را انتخاب می‌کنیم و مثلا وقتی به مجلس می‌رود، تحت فشار یا هر اتفاق دیگری قرار می‌گیرد. یا اینکه وقتی می‌خواهند از مردم رای بگیرند خیلی منعطف هستند و شعار‌های خوبی می‌دهند، اما زمانی که وارد مجلس می‌شوند وارد یک گروه تند و بسته‌ای می‌شوند که خلاف خواست و نظر مردم عمل می‌شود. قوانینی را مصوب می‌کنند یا مواضعی می‌گیرند که نظرات یک اقلیت بوده و نظر اکثریت مردم ایران نیست. مجلسی که با رای کم برود، همین است. برخی هستند که با ۵ هزار یا ۸ هزار رای وارد مجلس می‌شوند؛ کسانی که در حوزه‌هایی با ۸۰ هزار یا ۹۰ هزار رای می‌رفتند، حالا با ۴۰-۳۰ هزار رای به مجلس می‌روند. منظور اینکه وقتی مردم نیایند آن نماینده‌ای که با رای کم به مجلس می‌رود، وقتی با هم جمع می‌شوند، نمی‌توانند نماینده اکثریت مردم باشند و در واقع نماینده یک گروه اقلیت هستند.

منظور از سوال به همین سخنان خودتان برمی‌گردد که گفتید باید درس گرفته شود؛ سومین انتخابات هم زیر ۵۰ درصد مشارکت داشت؛ درس گرفته شده یا همچنان بر همان منوال است؟

سخنرانی، تهدید و اینکه اسلام را وسط بکشیم تا مردم رای دهند، جواب نداده است. در این انتخابات، از همه چیز خرج شد؛ همه توصیه کردند، حتی کسانی که از وضع موجود، عملکرد مجلس و وضعیت اقتصادی رضایت ندارند مانند خودمان در حزب اعتدال و توسعه، توصیه کردیم همه پای صندوق بیایند؛ از این منظر که برای احترام به صندوق رای و ارسال پیامی مبنی بر اینکه راهی جز صندوق رای نداریم و نه خیابان راه‌حل است و نه در خانه نشستن، همه مشارکت کنند. منظور اینکه در چنین شرایطی، نتیجه همین میزان مشارکتی شد که مشاهده می‌کنید. حزب اعتدال و توسعه در استان‌ها تبلیغ کرد و تماس گرفتیم تا شخصیت‌ها نام‌نویسی کنند؛ برخی ثبت‌نام کردند و برخی هم نه؛ خیلی از آن‌هایی که با خواهش و تمنا راضی‌شان کردیم تا نام‌نویسی کنند و نامزد شوند، ردصلاحیت شدند که نتیجه‌اش هم همین می‌شود.

معتقدید چه نتیجه‌ای از این مشارکت‌ها باید گرفته شود؟

درسی که باید گرفت این است که مشارکت بالا در انتخابات، دلخوش کردن به رای دادن یک اقلیت نیست که در نتیجه آن یک مجلس تشکیل شود و یک و سال اندی دیگر هم یک دولت تشکیل شود. دولت و مجلسی قوی هستند که با مشارکت بالای مردم بر سر کار بیایند. مردم وقتی به یک رییس‌جمهوری رای بالا دهند آن را دولت خودشان می‌دانند، به تصمیماتش بهتر عمل می‌کنند و همراهی بیشتری دارند؛ عین همین موضوع برای مجلس نیز صدق می‌کند. وقتی یک مجلس با رای بالا بر سر کار بیاید، مردم می‌دانند که نماینده‌شان و تفکرشان در این مجلس حضور دارد و آن روشی که قرار است براساس آن کشور پیش برود و اداره شود، نمایندگان‌شان در قانون‌گذاری و نظارت حضور دارند. اگر مردم فکر کنند که چنین نیست، اعتبار صندوق رای پایین می‌آید؛ لذا برای انتخابات ریاست‌جمهوری باید از امروز شروع شود. این اصل را باید بدانیم که تبلیغات، اینکه بگوییم اسلام در خطر است و نام امام زمان را به میان بیاوریم و اینکه بزرگان توصیه کنند، یک مقداری به افزایش مشارکت کمک می‌کنند. اصل این است که باید در حکمرانی کشور سیاست‌هایی اتخاذ کنیم که مردم به آینده خودشان امیدوار باشند و اجازه دهند چهره‌ها و کسانی که مورد قبول مردم هستند در این رقابت شرکت کنند و هر کدام را به نوعی خارج نکنند؛ مثلا آقای روحانی که از نظر علمی و فقهی مشکلی ندارد و چندین دوره در مجلس خبرگان حاضر بوده است، خب ایشان را از لحاظ سیاسی رد کرده‌اند.

از چه نظر می‌گویید از لحاظ سیاسی ایشان ردصلاحیت شده است؟

بالاخره از دیدگاه سیاسی رد شده است.

منظورم این است که با استناد به چه مصادیقی رد کرده‌اند؟

هنوز هیچ موردی به ما اعلام نکرده‌اند. ایشان سه بار هم به شورای نگهبان نامه نوشته است. می‌دانیم که رسیده است و هنوز هیچ جوابی هم نداده‌اند. منظور اینکه حالا اگر آقای روحانی در خبرگان می‌رفت و مردمی که یک زمانی ۲۵ میلیون رای به ایشان داده بودند، نماینده‌ای می‌داشتند بهتر بود یا اینکه تایید صلاحیت نکنند؟ این روش‌ها هر چه ادامه یابد به دلسردی منجر می‌شود؛ لذا باید در سیاست‌ها یک امیدی به آینده ایجاد شود و همین‌طور لازم است در سیاست‌های اقتصادی، روابط خارجی و فرهنگی و... یک تجدیدنظر انجام شود. معنی مشارکت بالا و رقابتی بودن که مقام معظم رهبری تاکید دارند، یعنی چه؟ یعنی افراد مختلف باید باشند! شما ببینید در تهران رقابت کامل بین یک جناح بوده است. یک جناح چندین لیست کامل داشته‌اند و دو جناح یعنی اصلاح‌طلبان و اعتدالیون با هم جمع شده‌اند از اعضای خودشان به ۱۳-۱۲ نفر که رده‌های بالای‌شان هم نبوده، رسیدند و بقیه را هم با افرادی که فکر می‌کردند قرابت فکری دارند، مصاحبه کردند تا بتوانند یک لیست ۳۰ نفره در تهران داشته باشند که در این لیست هم اصولگرا، هم اعتدالی و هم اصلاح‌طلب بود؛ خب اینکه رقابت نیست! این فهرستی که چهره‌هایش نسبت به چند فهرست جناح دیگر کمتر شناخته شده‌اند یا کلا شناخته شده نیستند، باید پول خرج می‌کرد تا تبلیغات شود و جا بیفتد. اما این گروه پول هم نداشتند که خرج کنند و هر چه بوده در فضای مجازی بوده است یا دست به دست گشته است. منظور اینکه به این مدل، رقابت نمی‌گوییم.

اطلاعی از میزان هزینه فهرست صدای ملت دارید که چقدر خرج شده است؟

قرار شد افرادی که در این فهرست بودند، نفری ۱۵۰ میلیون تومان برای تبلیغات بدهند. برخی از آن‌ها داشتند و این مبلغ را پرداخت کردند، اما برخی این مبلغ را نداشتند و کمتر پرداخت کردند. خبری هم که دارم این است که چند نفر اصلا نداشتند که این پول را بدهند. اگر همه‌شان هم پرداخت می‌کردند کلا می‌شد ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان که باید برای تبلیغات و تولید محتوا و مصاحبه‌ها و این مسائل خرج می‌شد. حتی نتوانستند در شهر‌های مختلف اطراف تهران که جمعیت زیادی هم دارد، ستاد بزنند. این‌ها از لحاظ مالی هم نمی‌توانستند رقابت کنند. صبح پنجشنبه از طرف اصولگرایان و لیست‌های‌شان برای همه پیامک آمد؛ می‌دانید وقتی برای همه مردم تهران پیامک ارسال شود، هزینه‌اش چقدر می‌شود؟

چقدر می‌شود؟

میلیاردی است. باید تقریبا برای ۱۲-۱۰ میلیون پیامک ارسال شود، چون نمی‌دانند صاحب خط واجد شرایط رای دادن هست یا خیر. روی این حساب می‌خواهم بگویم که رقابت، یک رقابت سالم نیست. در این نوع رقابت نمی‌توان ادعا کرد که افراد، احزاب و گروه‌های مختلف در حال وزن‌کشی هستند، چون رقابت داخل یک جناح بود، چون آن‌قدر چهره‌های آن‌ها تایید صلاحیت شدند که چندین فهرست منتشر کردند و باز هم عده‌ای بیرون ماندند. در سمت دیگر ۵-۴ حزب گردهم آمدند و ۱۳-۱۲ نفر را توانستند جمع کنند.

حالا با این اوصاف به نظر شما کسانی که باید، پیام این ۵۹-۵۸ درصدی که رای ندادند را می‌شنوند؟

قاعدتا باید بشنوند. الان طبیعی است برای اینکه دشمن خارجی داریم، من هم اگر برابر خارجی قرار بگیرم یا با یک رسانه خارجی مصاحبه کنم، طبیعی است اول از آنچه در کشور اتفاق افتاده دفاع می‌کنم. به همین دلیل این موضوع را دو قسمت کردم. عملکرد و سیاست‌های خودمان باعث شده تا به ۴۰ درصد برسد و باید این مورد را درست کنیم. تلاشی که دشمنان کردند موفق نشدند. می‌توانیم با سیاست‌های درست و تغییراتی که به وجود می‌آوریم، این مشکل را حل کنیم. باید قبول کنیم که در سه انتخابات گذشته یعنی ۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲، برای کسانی که در کشور حکمرانی می‌کنند یک زنگ خطر و هشدار است که برخی سیاست‌ها باید
به گونه‌ای براساس قانون اساسی و منویات رهبری تغییراتی ایجاد شود که امید به وجود بیاید.

به نظرتان اگر می‌خواستند طی این چند سال اخیر به وجود نمی‌آوردند؟

حالا فکر کنم بین ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲ زمان طولانی برای این نباشد.

سال ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ می‌گفتند به دلیل عملکرد دولت آقای روحانی و مجلس دهم مردم کم مشارکت کرده‌اند، به نظر شما برای مشارکت ۱۴۰۲ چه موضوعی مطرح می‌شود؟

کسانی که آن حرف‌ها را می‌زدند دیگر در این چند روز گذشته نمی‌گویند. اگر همین مایه‌ای که در روز‌های اخیر برای مشارکت مردم گذاشته‌اند را در آن زمان می‌گذاشتند اوضاع جور دیگری بود. نوع تبلیغاتی که صدا و سیما در چند روز گذشته انجام می‌داد که اگر ناراحت هستید و انتقاد هم دارید پای صندوق رای حاضر شوید، یعنی پذیرفته‌اند. حتی رهبری هم گفتند که اگر تحول می‌خواهید پای صندوق رای بیایید. درواقع همه قبول کرده‌اند که باید در سیاست‌های کلان کشور ازجمله داخلی و خارجی و... تغییراتی ایجاد شود، لذا فکر می‌کنم این روند با این سیاست نمی‌تواند. حالا اصلا انتخابات را کنار بگذاریم؛ در انتخابات ۱۴۰۰ که این همه تبلیغات کردند که مردم بیایند رای بدهند که مجلس، ریاست‌جمهوری و قوه قضاییه همه یکدست شوند تا مشکلات حل شوند. خب این شد؛ آیا آنچه در این مدت برای مردم اتفاق افتاده مورد قبول مردم است؟ آیا مردم انتظار داشتند که نرخ ارز از هر دلار ۲۴ هزار تومان که دولت آقای رییسی تحویل گرفته به ۶۰ هزار تومان برسد؟ آیا انتظار داشتند آنچه بر سر سفره مردم هست، مثل مرغ و تخم‌مرغ و ماست و پنیر چند برابر شوند؟ دیگر نمی‌توان گفت ۵ درصد، ۱۰ درصد و ۲۰ درصد اضافه شده؛ چندین برابر شده است. تورمی که در این مدت شاهد آن هستیم و بالای ۴۰ درصد است، برای حقوق کارمندان ۲۰ درصد افزایش درنظر می‌گیرند؛ خب این کارمند ۲۰ و چند درصد دیگر را از کجا بیاورد؟ خب سفره‌اش کوچک‌تر می‌شود. این‌ها مشکلاتی است که باید رفع شود.

این یکدست شدن مجلس، دولت و قوه قضاییه که اصطلاحا حاکمیت یکدست گفته می‌شود، چه آسیبی می‌رساند؟

تجربه نشان داده اینکه همه یکدست و هم‌صدا شوند و یک‌سری مسائل را مردم متوجه نشوند، راه‌حل نیست. مثلا موضوع فساد چای دبش یا فسادی که قبل از آن در موضوع نهاده‌های دامی در وزارت جهاد کشاورزی انجام شده و سرپوش گذاشته شده بود، اگر در دولت آقای روحانی اتفاق افتاده بود، چه خبر می‌شد و چه می‌کردند؟ اما ماجرای فساد در واردات نهاده‌های دامی را که کلا اجازه رسانه‌ای شدنش را ندادند؛ چای دبش را هم به رسانه‌ها ابلاغ کردند که موضوع رسمی این نیست و جلوی آن را گرفتند. منظور اینکه از شفافیت است که مردم امیدوار می‌شود. اینکه همه مسائل پنهان شود، کاری را جلو نمی‌برد. الان که همه نهاد‌های کشور در حال حمایت از دولت هستند. در همین انتخابات اخیر، آقای حدادعادل گفت که ما کسانی را در لیست قرار می‌دهیم که مخالف دولت نباشند؛ به زبان دیگر یعنی می‌خواهیم افراد موافق دولت را به مجلس بفرستیم. شرط‌شان را اول گفته‌اند؛ ما خودمان هم که در دولت بودیم می‌گفتیم نماینده لزوما نباید با هر کاری که دولت انجام می‌دهد، مخالفت کند. نماینده باید منصف باشد و درست حمایت کند، اما الان از ابتدا می‌گویند باید این‌گونه باشید تا بتوانید وارد فهرست و بعدا مجلس شوید. اگر یک‌سری شاخص‌های دیگر تعیین می‌کردند، می‌گفتیم خب خیلی خوب است؛ اما برای کسانی که قرار است وارد مجلس بشوند تا بر کار دولت نظارت کنند، شرط می‌کنند که باید مخالف دولت نباشید و حامی باشید! به معنای دیگر، همیشه می‌گفتند نمایندگان باید وکیل‌المله باشند و وکیل‌الدوله نباشند. این‌گونه وکیل‌الدوله می‌شوند؛ ما نمی‌خواهیم برچسب بزنیم و همه کسانی که مورد رای و انتخاب مردم قرار می‌گیرند محترم هستند؛ حتی اگر با رای کم وارد مجلس شوند، مورد احترام ما هستند و بالاخره این مجلس ما است. ما دوست داریم این مجلسی قدرتمند باشد، اما خودمان مجلس را تضعیف نکنیم.

این حرف‌های آقای حداد را تضعیف مجلس می‌دانید؟

قطعا تضعیف مجلس است. یکی از کار‌های مهم مجلس نظارت بر کار دولت است؛ خب کسی که چنین شرطی می‌گذارد که نمی‌تواند نظارت کند و با هم تفاهم می‌کنند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین