آفتابنیوز : آفتاب: در خردادماه سال 1384، کشور بر سکوی پرش اقتصادی آماده پرواز بود. بعد از سالها بحث و گفتگو و حتی آزمایش و خطا، همه اجزای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران روی سیاستهای اصلی اقتصادی از قبیل خصوصی سازی، تشویق سرمایه گذاری داخلی و خارجی، حذف یارانهها، آزادسازی نظام مالی، اصلاح نظام ارزی،... به اجماع رسیده بودند. قیمت نفت حرکت صعودی خود را آغاز کرده بود، و همگان انتظار داشتند که نرخهای رشد از پیش بینیهای برنامه فراتر رود. چه اتفاقی افتاد که اوضاع اقتصادی به جهتی دیگر افتاد؟
به گزارش گروه اقتصادی آفتاب، حسین عبده تبریزی، در يادداشتی كه از او در «سرمایه» منتشر شده است، اعلام كرد: «دولت نهم به جای ادامه مسیر تحول اقتصادی برنامه سوم و اجرای صحیح برنامه چهارم و در صورت لزوم، اصلاح آن برنامه با نظر مجلس، تمامی توان خود را به نفی گذشته معطوف کرد. سعی کرد بگوید در سالهای قبلی کاری نشده است. به صراحت اعلام کرد که گذشتگان کاری نکردهاند، و خود را بالاتر از دولتهای دیگر قرار داد. ارزهای نفتی دست و دلبازی در خرج کردن را برای دولت به ارمغان آورد».
دولت نهم یکسره متن را رها کرد و به حاشیه پرداخت. محتوا را کنار گذاشت و به ظاهر و تظاهرات واقعیت علاقهمند شد. اگر استادان اقتصاد دانشگاه را دور هم جمع میکرد، برای این بود که بگوید چیزی نمیفهمند و همه واقعیت نزد دولت و رئیس جمهوری است. اگر طرحی را به نقد میگذاشت، تلاشش این نبود که آن را اصلاح کند، بلکه میخواست بگوید که بهترین است، و طبعاً در بسیاری از موارد، این نوع برخورد بسیار سطحی بود.
در این فرآیند، هرچه دولت پیش رفت، اصرار بر ادامه روشهای غلط گذشته ادامه یافت، و برای اعلام حقانیت آنچه کرده بود، بیان ناروا نادرست واقعیت به امری جاری و همه روزه بدل شد .دولتی که همه چیز را میدانست خود را از مراجعه به جریان کارشناسی بی نیاز مییافت. نه تنها سازمان مدیریت و برنامه ریزی را باید منحل میکرد و شوراهای کارشناسی را از سر راه برمیداشت، بلکه میباید بنیانهای آماری کشور را سست میکرد، تا ارقامش قابل قبول جلوه کند.
دولتی که همه چیز را میدانست، در برخورد با کارشناسانی که نسبت به تورم و شیوع بیماری هلندی هشدار میدادند، نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعی نقطه نظرهای خود را اعلام میکردند، و دولت را به درک واقعیت ارقام سرمایه گذاری و بیکاری فرا میخواندند، و دستکاری روزمره نرخ سود بانکی و تخصیص غیرکارشناسی منابع بانکی توسط دولت را روا نمیدانستند، موضع گیری تند میکرد، و آنها را به برخورد سیاسی متهم میکرد، و کار را به آنجا رساند که آنان را مزدور خارجیها مینامید، و در سخنرانی معاون اول رئیس جمهور، به طور مستقیم آنان را دشمنان ملت ایران و وابستگان به بیگانگان خطاب کرد. این مدیران خدوم کشور که نمونه بارز آنان، مهندس نعمت زاده بود، بعد از 30 سال خدمت در نظام جمهوری اسلامی ایران، توسط دولت نهم و شخص رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهوری، در معرض اتهام قرار گرفتند.
دولتی که همه چیز را میدانست، و به طور دائمی تکیه بر متن مردم و عامه را به رخ کارشناسان و درس خواندهها میکشید، و بینیازی خود را از درس خواندهها با صدای بلند اعلام میکرد، کار را به جایی کشاند که به دلیل ضعف عملکرد، ناچار شود در همه چیز و در همه عرصهها واقعیت را وارونه جلوه دهد.
دولتی که همه چیز را میدانست، و از استفاده از همه نیروها خود را مستغنی میشمارد، کار را به آنجا کشاند که بخش اعظم نیروهای کارشناسیای را که خدمات خود را از روی دلسوزی برای کشور در خدمت دولت نهم قرار دادند، از خود راند. کارشناسانی که در دولتهای مختلف چپ و راست کشور در طول 26 سال گذشته خدمت کرده بودند، نتوانستند چهار سال کار با دولت نهم را تحمل کنند. هرچه آنان در دولت جاری مسوولیت مهمتر داشتند، بیشتر از برخوردهای مدیریت ارشد دولت ناراضی شدند، و چون واقعیتها را میدانستند، و حجم عظیم اطلاع رسانیهای نادرست و تهمتها را تاب نمیآوردند، هر یک در مرحلهای از خیل دولتیان جدا شدند و در صف مقابل دولت قرار گرفتند. به گونهای که در شرایط امروز، دولت نهم هیچ کارشناس دولتی را در آن حد نمیداند که به مناظرههای صدا و سیما بفرستد و کارشناسان دولت در کمتر مناظرهای حاضر میشوند، و با وجود درخواستهای مکرر کاندیداهای ریاست جمهوری از صدا و سیما، به بهانههای غیرقابل قبول، دولتیان از مناظره و نشستهای کارشناسی میگریزند.
دولتی که همه چیز را میداند، و رئیس جمهوری آن خود را بالاتر از هر کارشناسی در هر عرصهای از اقتصاد و اجتماع میخواند، و میخواهد به اتفاق اوباما مدیریت جهان را برعهده گیرد و روشهای توزیع پول نقد، سهام، اسناد زمین، احکام افزایش حقوق در شب انتخابات را به همه روسای جمهور و نخست وزیران منتخب جهان آموزش دهد، حالا مصمم است که فقط خود به تنهایی به مناظره برود و سایر کاندیداهای ریاست جمهوری را شکست بدهد.
دولتی که همه چیز را میدانست، این نکته را نمیدانست که عمر کتمان واقعیت و وارونه جلوه دادن آن کوتاه است، و صداقت بنیان حکومت است.