روزنامه اطلاعات در یادداشتی نوشت: بزرگترین و مهمترین شاخص بههم ریختگی در جامعه، بحران عدم تعادل میان درآمدها و هزینهها برای اغلب خانوادهها یا به هم ریختگی تعادل نسبی قیمتها و هزینهها است.
این بحران، سابقه دیرینه از زمان اوج جنگ تحمیلی دارد که با طراحی ارائه یارانههای معیشتی که قرار بود موقت باشد همچنان از دولتهای گذشته تاکنون ادامه یافته و زندگی «کوپنی» در دو سوی روابط دولتمداری و مردم تثبیت شده است.
کافی است نیم نگاهی به هزینههای درمانی و بهداشتی، اعم از تهیه داروها تا بستری شدن در بیمارستانها و مراکز درمانی داشته باشید! واقعیت جامعه نشان میدهد که تعادل درآمدی و هزینهها برای بسیاری از خانوادهها به هم خورده است.
برای این واقعیت تلخ در حالیکه بحران «کار و بیکاری» را نیز بسیاری از خانوادهها تجربه میکنند، نقد و تفسیرها و راهکارهای مالی و اقتصادی نیز ارائه میشود. اما واقعیت میدانی همچنان نابرابری درآمدی و هزینهها و رشد و فراگیری فقرزدگی است.
ترسیم نقاشی گل و بلبل از چرخه اقتصادی و مالی کشور، شاید در فضای رسانهای و تبلیغاتی چندان مشکل نباشد، اما مردم در جامعه با واقعیتها زیست فردی و اجتماعی خود را تنظیم میکنند. واقعیت غیر قابل انکار در چرخه باور بسیاری از خانوادهها با درآمد ثابت و هزینههای مدام در نوسان و بالا رونده، این جمله است: بحران در معیشت عمومی مردم است!