آفتابنیوز : آفتاب: یکی از اقدامات رضاخان که مخالفت مردم مسلمان ایران را به دنبال داشت، قضیه معروف به «کشف حجاب» بود.
رضاخان که قبل از رسیدن به حکومت با ظاهرسازیهای مختلف از جمله رفتن به دیدار علما در قم و شرکت در مراسم مختلف عزاداری سعی داشت خود را فردی معتقد نشان دهد، پس از رسیدن به حکومت تغییر رویه داد و با دخالت در امور شخصی مردم و نقض آزادیهای اجتماعی، عملاً بیاعتنایی خود را به حقوق اولیه ملت نشان داد.
یک سال از بازگشت رضاشاه از ترکیه نمیگذشت که استفاده از «کلاه پهلوی» که یک کلاه شبه سربازی بود ممنوع و قرار شد مردها «کلاه شاپو» بر سر بگذارند. اما در خراسان انجام این اقدام و به ویژه مسئله «کشف حجاب بانوان» که زمزمههای آن کم کم شنیده میشد، به راحتی قابل اجرا نبود.
یکی از قدرتمندترین افراد در خراسان یعنی «محمدولی اسدی»؛ نایب التولیه آستان قدس رضوی که تا حدی چهره مردمی داشت و با روحانیان نشست و برخاست میکرد معتقد بود از آنجا که مشهد شهری مذهبی بوده و اهالیاش پیرو روحانیت هستند، برای پرهیز از هر گونه اتفاق باید استفاده از «کلاه شاپو» به طور استثنا در خراسان به دلخواه افراد باشد.
اما «فتح ا.. پاکروان»؛ استاندار خراسان که تازه به این مقام گماشته شده بود، بر این باور بود که حکومت باید در برابر مقاومت مردم در پذیرش کلاه شاپو به زودی وارد عمل شود، سپس به دستور پاکروان، شهربانی برای به کارگیری «کلاه فرنگی» در مقام اعمال قدرت برآمد و اقدام به پاره کردن کلاه سابق و بازداشت افراد بیکلاه کرد. در نتیجه این اقدامات شهربانی و در حالی که بسیاری از واعظان مشهور از جمله «آیةالله قمی» که از مشهد برای مذاکره با شاه به تهران رفته بود بازداشت شد.
در شب نوزدهم تیرماه مردم در مسجد گوهرشاد گرد هم آمدند و «شیخ محمدتقی گنابادی»، معروف به «شیخ بهلول واعظ» مردم را به ایستادگی در برابر حکومت فراخواند. سخنان تند «بهلول» مردم را تحت تاثیر شدید قرار داد. موعظههای بهلول که چند روز به طول انجامید واکنش نیروهای نظامی را در پی داشت.
روز 21 تیرماه سال 1314 ه.ش، مصادف با 10 ربیعالثانی 1354 ه.ق، مردم در اعتراض به دستگیری آیةالله «سید حسین قمی» دست به تظاهرات زدند، وقتی خبر به رضا شاه رسید که جمعی از مردم مشهد به دفاع از اهداف اسلام و روحانیت در مسجد گوهرشاد اجتماع کردهاند، دستور داد همه مردم را از طرف درها و چهار طرف پشتبام مسجد، به رگبار مسلسل ببندند و هیچ نوع رحم بهصغیر و کبیر و زن و مرد نکنند.
رضاشاه به ماموران نظامی مشهد گفته بود که اگر تا فردا صبح مردم بست نشسته را پراکنده نکنند، به بالاترین مجازات نظامی گرفتار خواهند شد.
پلیس مشهد حکم به پراکنده شدن جمعیت حاضر داد، ولی مردم فرمان نبردند، در نهایت پاکروان، از هنگ پیاده لشکر خواست تا مردم را سرکوب کنند.
این هنگ به فرماندهی «سرهنگ قادری» اطراف صحن و حرم علی بن موسی الرضا (ع) و مسجد گوهرشاد را محاصره و شروع به تیراندازی به تحصن کنندگان کرد که در نتیجه آن تعداد زیادی از زائران به شهادت رسیدند.
اگر چه تمام مشهد پس از این واقعه به سوگ نشست ولی به کمک و مساعدت مردم «شیخ محمد تقی بهلول» موفق شد به افغانستان بگریزد.
به دستور رضاشاه، اسدی نایب التولیه آستان قدس رضوی را محاکمه و اعدام کردند.
فاجعه خونین مسجد گوهرشاد سند افتخار و شرافت مسلمان ایرانی است که وقتی عقیده شرف و آزادیاش مورد هجوم قرار میگیرد، دادن هر هزینه را به جان خریده و در راه حفظ آن، هستیاش را فدا میکند. ملت ایران ثابت کردهاست که هیچگاه به زور تسلیم خواست نامشروع حاکمان نخواهد شد.