شب در دل کوهستانِ هراسناک، وهمِ آسمان و زمین از یک سو، غرش سیلاب از سوی دیگر؛ و آب، گوسفندان را با خود میبرد.
سیلاب شدید، حریفِ قدرِ گوسفندان است و سه دختر میمانند تنها در بیابان و کوهستان با دستانی خالی و گوسفندانی که یا نیستند یا زنده نیستند؛ حالا ترس از پدر و تلف شدنِ گوسفندان هم به ترس از شب و سیلاب اضافه شده و چاره را به بازنگشتن میبینند؛ شاید نمیدانستند چه جوابی باید به خانواده بدهند.
درواقع، مانند روزهای عادی، با تاکید پدر خانواده، به دل کوه و دشت زده بودند تا گوسفندان را به چرا ببرند؛ آری، سه دختر ۱۲ تا ۲۰ ساله عشایر در شهرستان عنبرآباد استان کرمان.
مسئولان عشایری میگویند هم به شکل پیامکی یا تلفنی و هم حضوری حداقل سه نوبت به پدر خانواده گفته بودند، پیش بینی سیلاب شدید داریم و باید این منطقه را ترک کنید، اما این چوپان اصرار دارد که اتفاقی نمیافتد، زیرا خیلی وقت است چشمشان به آسمان دوخته شده بوده و خبری از باران نبوده است.
حالا سه دختر جوان و نوجوان خانواده با وجود اخطارهای مسئولان محلی برای تخلیه از مناطق پرخطر در معرض سیلاب، همراه گله گوسفندان راهی کوه و دشت میشوند که به شب میخورند و سیلاب کُشنده و باقی قضایایی که نقل شد.
این روایت ها، آن چیزهایی است که از قول منابع محلی درباره چگونگی مفقود شدن این دختران از صبح امروز (چهارشنبه) به گوش مسئولان شهرستان و استان رسیده است و در نهایت رسانهها کسب اطلاع کردند.
تجربه مسئولان نشان میداده که پیش بینی این میزان بارش میتواند سیلابهای شدیدی را در این منطقه روان کند، اما آنطور که مسئولان محلی میگویند تذکرهای مکرر آنان نتیجهای نداشته و این خانواده عشایر، گویی اعتقادی به پیش بینی هواشناسی نداشتند و در جواب گفته بودند: ما که مدتها است چشم به راه باران هستیم و خبری نیست.
پدر خانواده بیتوجه به اخطارهای مکرر، دخترانش را روز سه شنبه (دیروز) باز همراه گله به بیرون میفرستد، اما این نوجوانها شب باز نمیگردند.
جست و جوها برای یافتن دختران تا صبح و سپس تا عصر ادامه پیدا میکند که در یک مرحله دختر ۲۰ ساله و در مرحله دیگر ۲ دختر نوجوان ۱۲ و ۱۷ ساله تا بعدازظهر امروز (چهارشنبه) سالم پیدا میشوند.
مشخص میشود دخترها بعد از رهاشدن از سیلاب و پس از اینکه گله گوسفندان در سیل گیر افتاده، تلاش میکنند آنها را جمع و سالم باز گردند، اما آنطور که روایت شده، این دختران با گذشت زمان با تلف شدن گوسفندان روبه رو شده اند و حالا هم از خانه دور هستندد و هم رویشان نمیشود یا ترس از سرزنش باعث میشود بدون گوسفندان برنگردند.
اینجا با ۲ مساله مهم یا بهتر است بگوییم ۲ پرسش بااهمیت روبه رو هستیم؛ نخست چرایی بیتوجهی به هشدارهای رسمی هواشناسی و مسئولان به عشایر و سایر شهروندان و دوم نیز ترس شدید سه دختر چوپان از خانواده آن هم در شرایطی که جانشان در خطر بونده است؛ که گویی، این ترس، مانع بازگشت بهموقعشان به خانه یا چادر عشایری میشده است.
آیا ترس از تلف شدن گوسفندان، به هر تعداد هم که بوده باشند، باید آنقدر باشد که سه دختر جوان و نوجوان را از فرار و دوری از منطقه خطر درگیر سیلاب دور نکند و به جمع خانواده بازنگرداند؟، حتی وقتی جانشان در خطر بوده؟؛ این مساله نیازمند واکاوی بیشتر جامعهشناختی، و البته کسب اطلاعات بیشتر از آنان است.
همانطور که در کلیپ چسبیده به این مطلب مشاهده میکنید، وقتی استاندار کرمان از فرماندار عنبرآباد درباره کم و کیف مفقودی این سه دختر میپرسد، آنان به نقل از شنیدههای افراد محلی یا خانواده، این روایت را مطرح میکنند و البته همه خوشحال هستند که این سه فرد مفقودی، به سلامت پیدا شدند و به کانون خانواده بازگشتند؛ و همه این حکایت در حالی بوده که مسئولان میگویند دستکم سه بار از این خانوادهها خواسته بودند وارد منطقه خطر نشوند و این امر نشان میدهد ضرورت دارد از نظر فرهنگی در این زمینه ها، به ویژه افزایش مراقبتها برای پیشگیری از حوادث و خسارتهای جانی و مالی، بیشتر کار شود.