فیلم سینمایی «بچه زرنگ» به کارگردانی مشترک بهنود نکویی، هادی محمدیان و محمدجواد جنتی، در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در آن سال از هیأت داوران سیمرغ بلورین گرفت. گروه هنر پویا که بچه زرنگ را تولید کرد، پیش از این با انیمیشینهای فیلشاه و شاهزاده روم در جشنواره فجر حضور داشت. انیمیشن بچه زرنگ بهتازگی توانست عنوان بهترین رویداد جشن هنر انقلاب را بهدست بیاورد. حامد جعفری، تهیهکننده، که این اثر سینماییاش با بیش از ۶۲ میلیارد تومان در گیشه هم فروش قابل توجهی داشت در گفتگو با همشهری از بچه زرنگ میگوید و اینکه چرا بهعنوان رویداد بزرگ جشن هنر انقلاب برگزیده شده است. در این انیمیشین بازیگران شناخته شدهای، چون هومن حاجعبداللهی، تورج نصر، هدایت هاشمی، میرطاهر مظلومی و... دوبله شخصیتها را برعهده داشتند.
بچه زرنگ بهعنوان یک رویداد بزرگ در جشن هنر انقلاب انتخاب و معرفی شد. بهنظر شما در حوزه انیمیشن ویژگیهای بارز هنر انقلاب چه میتواند باشد؟
بهترین انیمیشن در ساحت هنر انقلاب از نگاه من، اثری است که هم در چارچوب فکری و آرمانی مردم کشورمان قرار داشته و هم توانسته باشد بر مخاطبان خود تأثیر عمیقی بگذارد. یعنی من ۲ عنصر، وجود نگاه آرمانی براساس الگوهای ایرانی-اسلامی در یک اثر و جذابیت برای جذب مخاطب را مهمترین ویژگیهای این حوزه میدانم و اینطور فکر میکنم که لازم است خالقان یک اثر (که در هنر-صنعت انیمیشن همان کمپانی و استودیو سازنده آن است) هم نگاه درستی به چارچوبهای فکری و آرمانی کشور داشته باشند و آن را در اثر خود نشان دهند و هم اثرشان را هنرمندانه خلق کنند تا امکان تأثیرگذاری جدی بر مخاطب را پیدا کند. من با این توصیف همه آثاری را که مشتمل بر محتوای خوب ایرانی-اسلامی (از قبیل قصههای بزرگان ملی-دینی، مفاهیم بدیع و قصهها و مثلهای فرهنگ عامه، قصههای بوستان و گلستان، قصههای قرآنی، قصههای مرتبط با قهرمانان کشور در دفاعمقدس و انقلاب و …) بوده و هنرمندانه و جذاب ساخته شده باشند، حائز ویژگیهای هنر انقلاب میدانم. به بیان دیگر وجود محتوای خوب در آثاری از این دست، شرط لازم و جذابیت در آنها، شرط کافی است.
این حوزه (انیمیشن) ارتباط مستقیم با کودکان و نوجوان دارد، چگونه میتوان یک کار انقلابی را که بدون شعارزدگی باشد در انیمیشنهای ایرانی خلق کرد؟
آثار شعارزده در جذب مخاطب موفق نخواهند بود، بهخصوص در حوزه کودکان و نوجوانان، چرا که با دسترسیهایی که امروز کودکان و نوجوانان عزیزمان در جای جای کشور دارند، فکر میکنم این گروه از مخاطبان کارهای شعاری و کمکیفیت را خیلی زودتر و صریحتر از بقیه اقشار جامعه پس خواهند زد؛ لذا از نگاه من آثار شعارزده وکم کیفیت را که از جذب مخاطب عاجرند نباید اساسا بهعنوان یک اثر هنری یا انقلابی درنظر گرفت. شما ببینید اثر بچه زرنگ که بهعنوان یک اثر برگزیده شناخته میشود دقیقا واجد چه ویژگیهایی است. این اثر، یک اثر باکیفیت سینمایی است که هم در محتوای ارائه شده دربرگیرنده مفاهیم عمیق مبتنی بر فرهنگ ایرانی-اسلامی مردم کشور است و هم در فرم و کیفیت تصویر توانسته اثری جذاب ارائه کند که قابلیت رقابت با آثار مشابه خارجی را دارد. در نهایت یک اثر با این ویژگیها توانسته است با جذب ۲ میلیون مخاطب در سینماها در جایگاه سومین فیلم پرمخاطب سال بایستد یعنی هر دو مولفه محتوای خوب و جذابیت برای جذب مخاطب را در خود داشته است و توانسته اثرگذاری فرهنگی هنری ویژهای نیز بر گروه مخاطب داشته باشد.
در حوزه انیمیشن از نگاه یک هنر انقلابی چه کمبودهایی وجود دارد و چگونه میتوان درصدد رفع آن برآمد؟
انیمیشن در همه جای دنیا بهعنوان یک صنعت فناورانه و دانش پایه شناخته میشود و بر همین اساس بخش زیادی از بار فرآیند ساخت یک انیمیشن را، ابزارهای تکنولوژیک به دوش میکشند، بر این اساس برداشت من این است که بخشی از کمبودهای ما ناظر به زیرساختهاست، یعنی ابزارهایی که فرآیندهای ساخت یک انیمیشن باکیفیت را تسهیل و تسریع میکند. بخش دیگری از کمبودها به منابع انسانی بر میگردد. جالب است که همین جا به این نکته هم اشاره کنم که تعداد کشورهایی که توان ساخت انیمیشن سینمایی دارند، در دنیا خیلی زیاد نیست و این کاملا به منابع انسانی در کشور بر میگردد، یعنی اگر ابزار کار فناورانه مورد نیاز به کیفیت لازم و به وفور در اختیار باشد، ولی کسی برای بهرهبرداری از آن موجود نباشد، عملا فرآیند ساخت پیش نخواهد رفت. از این رو آموزش و تربیت منابع انسانی مورد نیاز یکی از کمبودهای جدی کشور است که باید بار رفع آن را دانشگاهها، هنرستانها و آموزشگاهها به دوش بکشند تا بعد اشخاص آموزشدیده امکان کارآموزی و کار کردن در استودیوها و کمپانیهای انیمیشن را بهدست آورند. کمبود سوم که از نگاه من جدیترین کمبود این صنعت محسوب میشود، کمبود در حوزه قصهپردازی و روایت است، یعنی من فکر میکنم که آنقدر که استودیوهای ایرانی برای رشد کیفیت در فرم و رسیدن به کیفیت مشابه آثار خارجی سرمایهگذاری داشتهاند، متأسفانه در محتوا و روایت سرمایهگذاری نکردهاند و امروز کمبود در این بخش به وضوح در آثاری که ساخته میشود قابل مشاهده است.
بچه زرنگ توانسته جزو انیمیشنهای جذاب برای کودکانی باشد که امروزه در دنیای بهترین انیمیشنها زندگی میکنند. این جذابیت بهنظر میرسد به این دلیل است که با توجه به مضمون قصه مستقیمگویی نداشته است. در دنیای رقابت انیمیشنها چطور میتوان یک انیمیشن ایرانی جذاب تولید کرد؟
همانطور که پیشتر هم به آن اشاره کردم ۲عنصر جذابیت بصری و کیفیت محتوا و روایت آثار در جذب مخاطب، اثرگذارند، یعنی آن چیزی که باعث میشود که اثر بچه زرنگ در اکران موفق به جذب۲ میلیون مخاطب در سینماهای سراسر کشور بشود و این اثر را در بین همه آثار کمدی روز سینما در جایگاه سومین فیلم پرمخاطب سال قرار دهد بهنظرم هم توجه به مضامینی است که در چارچوب فرهنگ ایرانی-اسلامی مخاطبان جای دارد و هم نحوه روایت این اثر است که این محتوا را توانسته بهنحوی هنرمندانه و کماشکالتر (نسبت به آثار قبلی گروه هنر پویا یعنی شاهزاده روم و فیلشاه) برای مخاطب روایت کرده و قصهگویی کند و هم در کیفیت، به یک استاندارد قابلقبولی برای مخاطب رسیده است که وقتی مخاطب این اثر را با آثار مشابه خارجی مقایسه میکند، احساس نمیکند که تفاوت قابل توجهی در کیفیت تصویر وجود دارد. یکی از مهمترین اتفاقاتی که مجموعه هنرپویا خود را در این سالها به آن ملزم میدانسته، بهبود کیفیت آثار و اعمال بازخورد مخاطبان هر اثر در اثر بعدی است. جالب است بدانید ما وقتی با کمک یک گروه از دانشگاه علامه طباطبایی، نظرسنجی کردیم و بازخورد مخاطبان فیلشاه را نسبت به این اثر بهدست آوردیم، ماکت اولیه اثر بچه زرنگ (استوری ریل) هم تقریبا آماده و فرآیند ساخت اثر آغاز شده بود، اما هنر پویا به احترام مخاطب و برای اعمال نظرات آنها کل پروژه ساخت بچهزرنگ را متوقف کرد و با ترمیم تیم و اعمال اصلاحات جدی در روایت اثر، توانست اثر کم اشکالتری را به مخاطبان خود عرضه کند. همین موضوع بهنظرم در افزایش مخاطبان این اثر تأثیر جدی داشته است.
کار بعدی خود را شروع کردهاید و برنامهای برای تولید انیمیشن برای امسال دارید؟
هنر پویا یک کمپانی انیمیشنسازی پیشرو در کشور است که با تکیه بر تجربیاتی که کسب کرده و کمک گرفتن از تجربیات کمپانیهای بزرگ و الگو در دنیا، چرخه ساخت آثار خود را پیگیری میکند و همین امر هم باعث شده در بین حدود سی و چند اثر انیمیشنی که تاکنون در سینمای ایران اکران شدهاند، تنها ۳ اثر بیش از یک میلیون مخاطب جذب سینماها کردهاند و هر سه این آثار یعنی شاهزاده روم (با بیش از یک میلیون مخاطب) فیلشاه (با بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار مخاطب) و بچهزرنگ (با ۲ میلیون مخاطب) متعلق به استودیو هنر پویاست. ما براساس برنامهریزیهای، ساخت آثار بعدی خود را نیز از مدتی قبل آغاز کردهایم و این مسیر را هم بهنحوی ادامه میدهیم تا با وجود آن که ساخت هر انیمیشن سینمایی بین ۴ تا ۵ سال طول میکشد، اما بتوانیم به امید خدا طی چند سال آتی هر سال حداقل یک اثر برای اکران در سینماها داشته باشیم.
آیا انیمیشنهای ایرانی با توجه به تولیدات چند سال اخیر و موفقیت آنها در گیشه و جذب مخاطب میتواند با انیمیشنهای خارجی رقابت کند؟
بهنظرم به لحاظ فرم، انیمیشنهایی که در سالهای اخیر ساخته شدهاند از استانداری برخوردارند که در رقابت بصری با آثار خارجی، اختلاف کیفیت فاحشی به چشم مخاطب نخواهد آمد و همین امر یعنی زمینه رقابت با آثار خارجی برای انیمیشنهای ایرانی وجود دارد، اما مانعی که در این مسیر کار را کمی سخت کرده و بهنظرم مسئله اصلی هم محسوب میشود، بحث قصهپردازی و روایت و کارگردانی آثار است که متأسفانه در این بخش، همچنان ضعف بسیاری مشاهده میشود. برداشت من این است که آن چیزی که میتواند زمینه موفقیت آثار در بازارهای خارجی را تا حد خوبی بهبود بخشد، حل معضل ضعف در فیلمنامه، قصهگویی، روایت و کارگردانی است.
چه کاستیهایی در فرآیند تولید و اکران وجود دارد. آیا این کاستی در داستانهای انیمیشن ایرانی است؛ موضوعی که خیلی به آن اشاره میشود.
بهنظرم چیزی که بهعنوان یک ضعف در فرآیند اکران آثار انیمیشن باید مورد توجه ویژه قرار گیرد، بیتوجهی به آثار سینمای انیمیشن از نگاه سینماداران است، یعنی شما ملاحظه میکنید که همواره آثار کودک و نوجوان برای گرفتن سئانسهای مطلوب از سینماداران با مشکل جدی مواجه هستند. نگاهی در فضای سینماداری کشور حاکم است که میگوید انیمیشن و فیلم کودک، فیلمهای صبح تا ظهر سینما و بعدازظهرها مخصوص فیلمهای کمدی و اجتماعی است، درصورتی که انیمیشنها و آثار کودک عموما آثار خانوادگی هستند و اغلب اوقات تا بچه از مدرسه بازگردد و از تکالیف فارغ شود و پدر و مادرش هم از سر کار برگردند، میشود بعدازظهر و تازه میخواهند برای تفریح بروند سینما و با این مواجه میشوند که سینمادار سئانسی برای آنها درنظر نگرفته است. پس بهعنوان یک نمونه مهم از کاستیها بهنظرم باید به مقوله سئانسدهی در سینماها و جدی گرفتن آثار کودک توجه ویژهتری صورت پذیرد و حتی شایسته است که برای سینما رفتن بچهها به همراه خانوادههایشان، سوبسیدهایی هم درنظر گرفته شود. اگر دقت کنید کشور ما برای صندلی هواپیمای بچهها و یا اسکان آنها در هتلها و خیلی موارد دیگر تخفیفاتی بهعنوان سوبسید قائل است، ولی برای مصرف فرهنگی بچهها چنین سوبسیدهایی درنظر گرفته نشده است و باید این قبیل موضوعات هم مورد توجه قرار گرفته و در این زمینه آنها اقداماتی و برنامههایی اجرا شود.