شکیپیر، شاعری که گروهی او را اثرگذارترین نویسنده انگلیسیزبان میدانند و به احترامش چنین روزی، یعنی ۲۳آوریل را، به نامش زدهاند.
میگویند او مردی پرکار بوده و علاوه بر سرودن شعر، نمایشنامه هم مینوشته و اگر در اجرای نمایشنامههایش، نقشی هم خالی میمانده، خودش آن را بازی میکرده. اتللو، مکبث، هملت، شاهلیر و... حتما به گوشتان آشناست؛ اینها برترین نمایشنامههای اوست که به زبانهای رنگارنگ ترجمه و در تالارهای نمایش جهان بارها و بارها اجرا شده است.
این نابغه ادبیات حدود ۵۰۰ سال پیش زندگی میکرد و این موضوع بسیار روشن است که زمانه او با عصر مدرن ما کاملا متفاوت است. برخی نیز معتقدند او بیش از هزار و ۷۰۰ کلمه جدید و متفاوت به زبان انگلیسی اضافه کرده و همین موضوع باعث شده انگلیسیزبانان امروزی با واژگان جدید او که در طول این سالها، از آنها استفاده نشده، نتوانند ارتباط برقرار کنند و خلاصه این دو موضوع مهم و اساسی را، دلایل دشوار بودن نثر او میدانند.
اما مگر این اتفاق درباره شاعر بزرگی مثل فردوسی صدق نمیکند. فردوسی نه ۵۰۰ سال، که هزار سال پیش میزیسته و او هم در روزهایی که زبان عربی، در میان فارسیزبانان رسوخ کرده بود، واژگان فارسی ناب را در میان اشعارش بهکار برد؛ واژگانی که در آن روزگار، در کوچه و بازار، چندان هم مرسوم نبود.
پاسخ، سعدی جان است!
شنبهای که گذشت روز نثر فارسی و بزرگداشت سعدی بود و پاسخ سؤال ما، حتماً جناب سعدی است! و البته دیگر بزرگانی، چون حافظ و مولوی و جامی و نیما و سهراب و شاملو و...
شاید اتفاقی که در زبان فارسی افتاد و جناب شکسپیر بختبرگشته از آن محروم بود، حضور شاعران بزرگ در زبان فارسی است؛ نثر و نظمآفرینانی که واژگان شیرین زبان مادری را، که فردوسی و همعصران او در آثارشان بهکار بردهاند، بهگونهای شیرین در آثار خود بهکار بردند؛ آنقدر که حتی دل مردم کوچه و بازار را هم ربودند و ایرانیان، بعد از قرآن، یا روی طاقچههایشان، غزلیات حافظ داشتند یا بوستان و گلستان سعدی! به زبان دیگر، سخنسرایان فارسیزبان زنجیرههایی به هم متصل شدهاند تا پیوستگی ما ایرانیان با زبان مادری و کهنمان قطع نشود و همچنان از نثرها و نظمهای گذشتگانمان لذت ببریم.