آفتابنیوز : آفتاب: امیر میانجی یکی از هم دانشگاهیهای محمود احمدینژاد در دانشگاه علم وصنعت با ارسال نامهای به رییس جمهور چنین نوشته است:
باسمه تعالی
آقای رئیس جمهور یادتان هست؟!
جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور محترم، بنده هم دانش آموخته دانشگاه علم و صنعت هستم و با شما و اطرافیانتان از دوران داشجویی آشنایی دارم و اتفاقا در گروهبندیهای سیاسی جزو اصولگرایان به حساب میآیم و مطالبی که میخواهم برایتان یاد آوری کنم را اصلا قصد نداشتم بیان کنم و برای خودم به عنوان خاطراتی از دوران تحصیل بایگانی کرده بودم؛لکن عملکرد 4 ساله حضرتعالی در دولت و مناظرات و سخنرانیهای شما مرا بدین فهم رساند که حضرتعالی خود مصداق آیه شریفه «لم تقولون مالا تفعلون» هستید و فکر کردم این حق مردم است که دلیل این مصداق را بدانند لذا جهت یاد آوری و تذکر برای شما و تنها گذاشتن شما با وجدانتان مطالبی را که خود شاهد آن بودم را بیان میکنم .
آقای دکتر با فوق لیسانستان کاری ندارم و معتقدم هر طور که بوده و نبوده نوش جانتان چون شاهد آن نبودم اما دکترایتان را خوب یادم هست که بعد از انتخاب به استانداری اردبیل دانشجوی دکتری شدید و استاد راهنمایتان هم وزیر فعلی راه آقای دکتر «بهبهانی» که آنروزها رئیس دانشکده عمران بود، شد.
آقای دکتر بهبهانی را لااقل همه دانشجویان عمران و معماری میشناسند و از گذشته و نظرات و عقایدشان اطلاع دارند که چقدر سابقه درخشان انقلابی دارند ؟! و حتی هنوز دانشجویان عمران کلاسهای ایشان را بهخاطر دارند که از خاطراتشان در دوران تحصیل در آمریکا را با حسرت و ولع در سر کلاسهای مختلط بیان میکرد و چقدر اخلاق و ادب را مراعات میکرد؟! و اتفاقا همان موقع هم جای سوال بود که کسی مثل احمدی نژاد انقلابی چرا استاد راهنمایش بهبهانی است؟
جواب به این سوال زیاد طول نکشید و در زمانی که حضرتعالی در واپسین روزهای استانداری با عجله از دکتری دفاع نمودید روشن شد که احمدی نژاد با بهبهانی چه سر و سری دارند !هر چند یکی انقلابی و دیگری ملی گرای مطلق است! اما منافع هر دو حکم میکند که در مسئله دکتری با هم کنار بیایند.
آقای دکتر! میشود بفرمائید در طی دوران استانداری اردبیل که اتفاقا لقب استاندار نمونه را هم از سردار سازندگی دریافت کردید و دلیل آن نیز پر کاری و تلاش شما عنوان شد، چگونه به تحصیل هم رسیدید؟ آن هم در مقطع دکتری عمران؟ آیا آن موقع قانون منع تحصیل همزمان کارکنان دولت وجود نداشت؟ یا برای شما که استاندار نمونه بودید و سابقه عضویت در شورای مرکزی انجمن اسلامیدانشگاه را داشتید، استثنا قائل بود؟!
آقای دکتر از مسئله دکتری که بگذریم عملکرد حضرتعالی در استانداری اردبیل هم جالب است، من اصلا اشارهای به پرونده نفت و غیر نفت حضرتعالی یا همراهانتان نمیکنم فقط شاهد مثال از معاون فرهنگی و سیاسی خودتان و شهرداری یکی از شهرهای اردبیل میآورم.
معاون فرهنگی آن زمان شما اکنون کارمند وزارت کشور است و لباس روحانیت را به کناری نهاده است و خودش میگوید که بعد از اردبیل فهمیدم چگونه باید زندگی کنم !!!و به همین دلیل لباس روحانیت را کنار نهاده تا بهتر زندگی کند و معاون سیاسی شما نیز اکنون در نهاد ریاست جمهوری است همو که بارها به دلیل اختلافنظر با شما در هزینه کرد و جانبداری از کاندیدای خاص، قهر یا استعفا کرد! و هردو به فعالیت بینظیر شما در انتخابات سال 76 و حراج امکانات استانداری به نفع آقای ناطق نوری شهادت میدهند!
آقای رئیس جمهور یادتان هست شهردار پارس آباد را چگونه بر کنار کردید؟ همو که با ارسال نمابری از مکه مکرمه به دفتر استانداری عزل شد! آیا دلیل این عزل را بخاطر دارید؟ آیا خاطرتان هست که به دلیل مقاومتش در برابر خواست شما برای تبلیغ ناطق نوری و استفاده از امکانات شهرداری چنین سزاوار برخورد قاطع شد!
شما حتی تحمل نکردید از آخرین سفر حج عمرهای که به حساب استانداری رفته بودید باز گردید و از همان مکه حکم عزلش را نوشته و به دفتر استانداری فکس کردید، ما هنوز خوب به خاطر داریم!!
آقای رئیس جمهور یادتان هست کارخانه سیمان اردبیل چقدر پیشرفت فیزیکی داشت و شما برای خوش خدمتی به آقای هاشمی آنرا چگونه افتتاح کردید؟ یکی از نقدهایی که به دولت آقای هاشمی میشد افتتاح زود هنگام پروژهها در پایان دوره ریاست جمهوری بود (همان کاری که اکنون خود حضرتعالی انجام میدهید) و یکی از این پروژهها هم کارخانه سیمان اردبیل بود که تنها نوار نقاله انتهایی کارخانه را با آوردن کیسههای سیمان از کارخانجات دیگر افتتاح نمودید! خاطرتان هست؟ یا آنقدر خاطره دارید که گذشتههای نه چندان دور را به خاطر نمیآورید؟
آقای رئیس جمهور خواستم فقط یادآوری نمایم که از جیب ملت و بیتالمال چه خدماتی برای آقایان ناطق نوری و هاشمی انجام دادید.
راستی آقای رئیس جمهور چرا در انتخابات نهم استان اردبیل کمترین رای را به شما دادند؟ مگر اولین استاندار اردبیل نبودید؟ و مگر استاندار نمونه نبودید؟ پس چرا خدمات شما را نادیده گرفتند و کمترین رای را به شما دادند؟! همه میدانند که مردم فهیم آذربایجان قدردان مسئولین زحمتکش و خدوم خود هستند و در میهمان نوازی هم زبان زدند اما چگونه شد که رای مردم در این استان اینگونه به کسی غیر از شما تعلق گرفت؟
آقای رئیس جمهور من یادم نمیآید حضرتعالی در زمانی که آقای مهاجرانی طرح تغییر قانون اساسی و تمدید مدت ریاست جمهوری آقای هاشمی را مطرح کرد در کدام روزنامه یا شبکه تلویزیونی به این پیشنهاد عکس العمل نشان دادید؟ اگر شما یادتان هست بگویید تا با مراجعه به آن تجدید خاطره کنیم!
آقای دکتر از استانداری اردبیل هم بگذریم؛ یادتان هست بلوا و آشوبی که در سال 77 در دانشگاه علم و صنعت برای جملات سخنرانی که از آقای هاشمی به عنوان سردار چاپندگی یاد کرده بود،بر پا کردید؟ من آنروزها فکر میکردم که این حرکت برای جملاتی است که سخنران در مورد فقه گفته بود ولی بعدها دیدم که شما بیشتر مسئله و مشکلتان با عنوان چاپندگی برای ستون خیمه انقلاب است (تعبیر خود حضرتعالی در روزهای تحصن) و فقه فقط برای شما دستاویزی برا تهییج دانشجویان و مردم است.
- یادتان هست حدود 10 روز دانشگاه را به تعطیلی کشاندید؟
دوستانتان هم بودن آقایان دکتر محمد سلیمانی، کامران دانشجو، حسین بلندی، شهرام محمد نژاد، علیاحمدی و نصیری و ....
- یادتان هست که تغذیه و منابع مالی تحصن از کجاها میرسید؟
- یادتان هست حتی در روزهای تحصن به متحصنین مجرد وعده یک میلیون تومان هدیه در صورت ازدواج را میدادید؟
- یادتان هست که آقایان رامین، علی احمدی، برادرتان داوود، و حاج آقای ثمری مردم را از شهرک شهید محلاتی «که نامبردگان از ساکنین و فعالین مسجد شهرک بودند»، جلوی درب اصلی دانشگاه میآوردند و تهییجشان میکردند؟
یادتان هست که از این بلوا به انقلاب فرهنگی دوم تعبیر میکردید و در صدد بودید انقلاب فرهنگی دوم را از علم و صنعت شروع و به کل جامعه تعمیم دهید و جامعه را پاکسازی کنید؟
- یادتان هست چه در گیریهایی بین دانشجویان پدید آمد؟
- یادتات هست به عنوان عضو شورای متحصنین چه نظراتی داشتید و تحصن را به کدام سو هدایت میکردید؟
- یادتان هست که در شبهای آخر برخی دوستان دانشجوی شما که اکنون در نهاد ریاست جمهوری مدیر کل روابط عمومی و ...هستند به همرا ه آن دوست غیر دانشجویی که از قم میآمد و اکنون دبیر ستاد راهیان نور است با قیچی آهن بر که دزدان برا ی بریدن قفل از آن استفاده میکنند، سعی در بریدن قفل و زنجیر درب اصلی دانشگاه و هدایت مردم تهییج شده، به داخل دانشگاه، برای ایجاد درگیری داشتند و اینها با اطلاع کامل شما بود؟
- یادتان هست به دنبال خونریزی و کشتار در دانشگاه بودید؟ آنهم بخاطر عنوان چاپندگی برای آقای هاشمی؟!!
امروز مطمئنم که این کارها برای دفاع از فقه نبود که اگر چنین بود در مقابل توهین به پیامبر(ص) در آموزش و پرورش تحت مدیریت دوستان خود ساکت نمینشستید .
آقای دکتر یادتان هست که اگر درایت و تدبیر حضرت آیت الله حمیدی مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه نبود که در روز آخر اعلام کردند: «ادامه تحصن را حرام میدانند» چه اتفاقی میافتاد؟ یقینا خیلی بدتر از 18 تیر معروف میشد و من یادم هست که نظر این عالم بزرگوار ابو الشهید را هم قبول نداشتید و چه تلاشی داشتید که حتما انقلاب فرهنگی دوم را با خونریزی آغاز نمایید!
رئیس جمهور عزیز دیگر به ماجرای کتک کاری دکتر صالحی که در زمان ریاست شما بر شهرداری اتفاق افتاد و کتک زنندگان شب قبل با شما دیدار کردند و بعد از کتک کاری هم در شهرداری مشغول شدند نمیپردازم!
جناب رئیس جمهور مطلب دیگری که خاطر مان را آزرد خطاب شما به آقای دکتر محسن رضایی در ایفای نقش نوشاندن جام زهر به حضرت امام بود! میدانم که محسن رضایی بزرگتر از آن است که در این باب برای شما جوابی بدهد برای همین هم برخودم لازم میدانم که از فرمانده دوران دفاع مقدسمان دفاع کنم.
میدانم که آقا محسن هنوز قصد ندارد برخی ناگفتهها را بگوید و میدانم که از شما نخواهد پرسید در 8 سال جنگ کجا بودید؟
میدانم که شخصیت آقا محسن اجازه نمیدهد شما را مقابل دوربین 70 میلیونی کنف کند!
اما آقای رئیس جمهور من سوالی دارم ؟
جناب آقای دکتر ممکن است بفرمایید بین سالهای 59 تا 66 کجا تشریف داشتید؟ ممکن است بفرمایئد در عملیاتهای ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین،بیت المقدس، رمضان، والفجرهای مقدماتی و یک، محرم و مسلم ابن عقیل، خیبر و بدر،والفجر هشت،کربلای 4و 5، بیت المقدس 2و3 و والفجر10 کجا بودید؟ و فرماندهی کدام یگان را بر عهده داشتید؟ نگران ریا نباشید که قبلا با انتشار عکسهایتان با لباس بسیج مرتکب این عمل شدهاید و یا با انتشار عکسهای بازدید از مناطق عملیاتی جنوب این عمل را بخوبی انجام دادهاید!
آقای دکتر میشود احکامی که برای فرماندهی گردانها یا تیپهایی که بر عهده داشتید را هم منتشر نمایید تا مردم بیشتر با خدمات و زحمات شما آشنا شوند و ارادت ما به شما کاملتر گردد؟
جناب رئیس جمهور وقاحت دارد از کسی که فقط 6 ماه در سال پایانی جنگ برای گرفتن عکس یادگاری در گردان مهندسی حضور داشته از نوشاندن جام زهر حرف بزند.
آقای دکتر اگر سنتان اجازه حضور در جنگ نمیداد حرفی بود لکن شما در سالهای 59 و 60 دانشجو بودید نمیتوانید عذری در عدم حضورتان در نبردهای خرمشهر و سوسنگرد و ... داشته باشید .
جناب رئیس جمهور بنده به خودم جرات میدهم و در این مورد میگویم لطفا ساکت!
چرا که اگر شما و یارانتان که در لباس مقدس پاسداری هم از جبهه گریزان بودند، در جنگ حضور پیدا میکردید شاید در رمضان یا خیبر و بدر جنگ بامشکل کمبود نیرو و امکانات مواجه نمیشد، کمر دشمن در قطع ارتباط بصره با بقیه خاک عراق میشکست و امام مجبور به نوشیدن جام زهر نمیشد .
آقای دکتر شما که سنگر پشت میز فرمانداریها و استانداریها را به حضور در جنگ ترجیح دادید حق اظهار نظر در باره جنگ و پایان آنرا ندارید.
آقای دکترای کاش فقط به عدم حضور اکتفا میکردید اما دوستانتان پا را از این هم فراتر گذاشته و تفرقه و نفاق را هم به جمع لشگرها تزریق میکردند تا مانع موفقیت یاران امام باشند و اکنون وجدانهای سالم قضاوت خواهند کرد که جام زهر دست چه کسانی بود.
جناب دکتر ما سالها به مدرک دانشگاهیمان افتخار میکردیم که در دانشگاهی تحصیل کردهایم که سردارانی چون احمد متوسلیان، محمود شهبازی،یوسف کابلی و محمد حسن درولی و....در آن تحصیل کردهاند اما اکنون عارمان میآید که بگوئیم علم و صنعتی هستیم برای اینکه رئیس جمهوری چون شما که سراسر تناقض و عوامفریبی است از این دانشگاه سر بلند کرده، اما نه ما باز هم به علم و صنعتی بودنمان افتخار خواهیم کرد چرا که مردم میدانند حساب شما با مردانی چون متوسلیان و شهبازی و .... جداست و افتخار ماهم به وجود همان مردان مرد است و نه کسی چون شما.
امیر میانجی
فارغ التحصیل علم و صنعت