کد خبر: ۹۰۹۴۲
تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۳۸۸ - ۱۰:۳۷

سرمقاله آفتاب یزد؛ اتفاق تازه‌ای نیفتاده بازی نخوریم!

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله امروز 27 تیر 88 آورده است:

از اوایل هفته گذشته، رسانه‌های دو جناح و فعالان سیاسی به شدت مشغول گمانه‌زنی نسبت به حضور هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران و محتوای احتمالی خطبه‌های او بودند اما به نظر می‌رسد از امروز همه حواس‌ها به طرف انتصابات جدید احمدی‌نژاد و در را‌‌س آنها ارتقای مقام دوست و وابسته خانوادگی او - اسفندیار رحیم مشایی - خواهد رفت.

احتمالاً عده‌ای به یاد اولتیماتوم‌های شدید مردان ظاهراً قوی در مجلس خواهند افتاد که کمتر از یک سال پیش گفته بودند «با احمدی‌نژاد رودربایستی نداریم او باید مشایی را از کار برکنار کند» و دغدغه عده‌ای دیگر، سنجش میزان پایبندی دولت نهم نسبت به توصیه نسبتاً اجماعی مراجع تقلید در خصوص مشایی خواهد بود. اما آیا واقعاً این کار ضرورت دارد؟ نگارنده به دو دلیل، هرنوع واکنش و در واقع سرگرمی به موضوع مشایی را غیرضروری می‌داند. نخستین دلیل آن است که برخلاف ظواهر امر، جایگاه مشایی نزد رئیس جمهور و دولت، تغییری نکرده است. او از سال‌ها قبل دوست نزدیک احمدی نژاد بوده و در سال‌های اخیر، این دوستی را با پیوند خانوادگی استحکام بخشیده است.

از نظر روابط کاری و حمایت‌های سیاسی نیز تکلیف روشن است. سال گذشته در اوج اعتراض علما، مراجع، رسانه‌ها و سیاستمداران اصولگرا به مواضع مشایی در خصوص دوستی با مردم اسرائیل، احمدی نژاد یک تنه به میدان آمد و ضمن ابراز تأسف از «مظلوم‌واقع شدن مشایی» اعلام کرد: «موضع مشایی موضع دولت است» پس از آن نیز در فاصله‌ای کوتاه، مشایی را در سه سفر خارجی با خود همراه کرد تا نشان دهد ارتباط او با این معاون استثنایی، محدود به حوزه مسئولیت سازمان میراث فرهنگی نیست و ظاهراً حفظ این روابط بر پایبندی به تعامل با سایر قوا و حتی پذیرش توصیه مراجع تقلید ترجیح دارد. همچنین پس از اوج‌گیری اعتراضات به حضور مشایی در کابینه، رئیس جمهور او را به عضویت برخی شوراهای عالی درآورد که نه در حوزه کاری او بود و نه مشایی دارای تخصص ویژه و استثنایی در امور مرتبط با آن شوراها بود.

آنچه در بالا به آن اشاره شد کافی است تا نشان دهد مشایی همیشه جایگاه ویژه‌ای نزد احمدی نژاد داشته و ارتقای ظاهری مقام، نفوذ او در «دولت احمدی نژاد» را تغییری نداده است. پس حساسیت نشان دادن نسبت به این انتصاب نیز بیهوده است.

اما دلیل دوم برای «غیرضروری دانستن» واکنش در برابر این ا‌نتصاب آن است که به نظر می‌رسد دولت دهم و رئیس آن، با چالش‌های فراوانی مواجه هستند که شاید بعضی از حامیان و برنامه‌ریزان حمایت از دولت، افزایش حمله به رئیس جمهور و حلقه نزدیک مشاوران او بر سر انتصاب مشایی را نعمتی غیر‌مترقبه بدانند زیرا باعث به حاشیه رانده شدن بسیاری از مسائل اصولی خواهد شد که به نمونه‌هایی از این مسائل اشاره می‌شود.

سرگرمی به این موضوع سوخته و پیگیری بی اثر آن می‌تواند اذهان را از فاجعه بزرگی که تنها سه روز قبل اتفاق افتاد منحرف کند به طوری که هیچ کس از نقش دولت در عدم تجهیز و نوسازی ناوگان هوایی سخن نگوید. همچنین احساس تکلیف شرعی برای محکومیت ارتقای مقام ظاهری مشایی، موجب فراموشی این سوال خواهد شد که آیا رئیس دولت همچنان معتقد است «آنقدر قطعنامه برای تحریم ایران بدهند تا قطعنامه‌دان آنها پاره شود؟» آیا او هنوز باور دارد که تحریم‌ها تاثیری بر زندگی مردم ندارد و در مرگ مظلومانه 168 انسان نقشی نداشته است؟ سرگرمی به این موضوع نه چندان مهم، فرصتی برای حامیان دولت ایجاد خواهد کرد تا از پاسخگویی به این سوال طفره بروند که «متن نامه عذرخواهی بلر که احمدی‌نژاد در مناظره با موسوی به آن اشاره کرد کجاست؟»

قاعدتاً بسیاری از حامیان احمدی نژاد از خدا می‌خواهند که به جای پیگیری موضوع یک میلیارد دلار- موضوع‌ گزارش دیوان محاسبات - و نیز ادعای وجود صدها انحراف در عملکرد بودجه سال‌های 85 و 86، همه به سراغ مشایی بروند و احمدی نژاد را به خاطر انتصاب او به معاون اولی رئیس جمهور، مورد اعتراض قرار دهند. سرگرمی بی حاصل به تغییر جایگاه مشایی، فرصتی مناسب برای صدا و سیما خواهد بــود تـا از پـاسـخـگـویـی به این سوالات طفره برود که «چرا متهم‌شدگان توسط احمدی‌نژاد نتوانستند از طریق رسانه موسوم به ملی، از خود دفاع کنند» و «چرا علی‌رغم اعلام مخالفت صریح دادستان کل کشور، وقت اضافی برای تبلیغات انتخاباتی به احمدی‌نژاد اهدا شد؟»

تا چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری، این سوال در ذهن بسیاری از مردم وجود داشت که آیا دوستان شفیق دست از مخالفت با افشای لیست مفسدان واقعی اقتصادی برداشته‌اند یا نه و پس از انتخابات، این سوال به پرسش قبلی اضافه شد که «احمدی‌نژاد چه زمانی می‌خواهد مدارک مورد ادعای خود در خصوص فساد بعضی از مدیران سابق را افشا کند؟» امروز سرگرمی به موضوع مشایی، فرصتی طلایی برای احمدی نژاد و حامیان او خواهد بود که این سوالات را به حاشیه برانند. در میان مدعیان حمایت از احمدی‌نژاد، چند روزنامه، فرصت مناسبی پیدا کردند تا عقده‌های خود نسبت به اصلاح طلبان را در قالب انتشار اعترافات منتسب به اصلاح‌طلبان بازداشتی به نمایش بـگذارند. سرگرم ساختن مردم به موضوع مشایی، به این روز‌نامه‌ها فرصت خواهد داد تا از پاسخگویی به این سوال بـدیـهـی فـرار کنند که «دسترسی آنها به اطلاعات مندرج در پرونده‌های امنیتی - به فرض صحت اعتراف‌گیری‌ها - از چه طریقی و توسط چه مقامی بوده است؟ »

‌موضوع‌دیگری که در هفته‌های پس از انتخابات در سطح رسانه‌ها مطرح شد تشکیل هیئت ویژه بازشماری آرا بود. این هیئت از لحاظ ترکیب اعضای آن موجب بهت و تعجب بسیاری ازاصــلاح‌طلــبان گردید اما حتی قبل از آنکه همین هیئت غیر بی‌طرف مشغول به کار شود به صورت ناگهانی، خبر تایید انتخابات در رسانه‌ها منتشر شد. پرداختن بیش از حد رسانه‌ها به موضوع مشایی می‌تواند فرصت طرح سوال در مورد همان هیئت کم خاصیت را نیز از بین ببرد.

در روزهای اخیر، دو حادثه در داخل و خارج از کشور به وجود آمد و اخباری در مورد آنها منتشر شد. نخستین حادثه، اعلام خبر مرگ غم‌بار سهراب اعرابی بود که مادر داغدیده او، ادعاهایی در خصوص پیگیری‌های خود و نحوه پاسخ دهی دستگاه‌های ذی‌ربط مطرح کرد. شاید بعضی از افراد، ترجیح بدهند که شاهد تشدید حملات به مشایی باشند اما کسیبه ادعاهای این مادر داغدار توجه نکند.

موضوع دیگر، قتل شرم آور یک بانوی مسلمان در مصر بود که انعکاس خبر آن در داخل ایران با جنایات دولت چین در حق مسلمانان آن کشور هم‌زمان شد. سرگرمی به موضوع مشایی فرصت مناسبی است تا کسی از احمدی نژاد نپرسد «قاتلان بانوی مصری» چه تفاوتی با ماموران جنایتکار چینی داشتند که برای موضوع اول نامه‌ها نوشته شد و اظهارنظرهای متفاوت بیان گردید اما در برابر جنایت‌ها در چین، هیچ تحرکی صورت نگرفت؟ ‌البته انتصاب اخیر حداقل سه دستاورد مثبت داشت.

نـخست مشخص گردید ادعای مشاور رئیس جمهور در خصوص رابطه ویژه دولت نهم با مراجع تقلید، تا چه حد قابل اعتماد است. دستاورد دیگر این انتصاب، می‌تواند در خدمت نـمایندگان مجلس قرار گیرد. انتصاب مشایی نشان داد که احـمـدی‌نـژاد، اسـتـفاده حداکثری از اختیارات خود و نیز تصمیم‌گیری براساس شناخت‌ها و روابط شخصی را بر حفظ تعامل با شرکای حکومتی خود در مجلس - که اکثریت آنها مــخـالف سرسخت مشایی هستند - ترجیح می‌دهد. پس نمایندگان مجلس هم باید حفظ تعهد خود در برابر مردم و رابطه بـــا ملـت را بـر حفظ تعامل با دولت ترجیح دهند و بدون رودربایستی، به وزیرانی که کارآمدی آنها برای حل مشکلات مردم زیر سوال است، را‌‌ی «عدم اعتماد» بدهند.

اما سومین دستاورد انـتـصاب اخیر، افشاگری کامل در خصوص دستوری بودن غیرت‌هایی است که در بعضی راهپیمایی‌ها و تجمعات موسوم به خودجوش متجلی می‌شود. راستی اگر این انتصاب در زمان خاتمی صورت می‌گرفت آیا کفن‌در شهر کمیاب نمی‌شد و غلیان غیرت‌های دستوری، شهرها را به هم نمی‌ریخت؟

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین