آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه دنیای اقتصاد در سرمقاله امروز 27 تیر 88 آورده است:
رویداد اندوهبار مرگ 168 سرنشین هواپیمای روسی مشهور به «توپولف» كه در مسیر تهران - ایروان درحال پرواز بود، بار دیگر جامعه ایرانی را در بهت و حیرت فرو برد و پرسشهای قدیمی را در ذهنها زنده كرد.
شهروندان میپرسند چه مشكلی وجود دارد كه آنها را ناچار میكند هواپیمایی سوار شوند كه به امنیت آن اطمینان ندارند؟ ایرانیان میپرسند آیا جز روسیه، هیچ كشور دیگری هواپیما تولید نمیكند كه متولیان و مسوولان از آن كشورها و بنگاهها هواپیما خریداری كنند؟ جامعه ایرانی میپرسد آیا هیچ راهحلی برای حل معضل و تنگنای نوسازی ناوگان هواپیمایی ایران وجود ندارد و چشماندازی در افق آینده دیده نمیشود؟ برخی از شهروندان شاید این پرسش برایشان پیش آید كه آیا دستهایی وجود دارد كه شركتهای ایرانی را همچنان در مسیر خرید هواپیماهایی كه ضریب امنیت آنها نسبت به سایر هواپیماها كمتر است، قرار میدهد؟ به نظر میرسد كه باید این پرسشها از سوی مسوولان با شفافیت كامل و روشنی بررسی و پاسخهای دقیق به آنها داده شود.
یكی از راههای بسیار ساده و آزموده شده برای رهایی از این وضعیت تاسفبار و تحقیركننده، آیا جز این است كه زور و اجبار قیمتگذاری دستوری دولت برای بلیت هواپیما را كنار بگذاریم؟ این چه زوری است كه قیمت پرواز باید تثبیت شود و ارزانی اجباری به همراه ترس و لرز به متقاضیان استفاده از مسافرت با هواپیما اهدا شود. اگر مسوولان شجاعت داشته باشند و همین یک مساله را حل كنند، بخشی از گرفتاریها برطرف خواهد شد. افزایش درآمدهای ناشی از فروش بلیت، شركتها را ناگزیر خواهد كرد كه هواپیماهای سالمتر، نوتر و مدرنتر برای جابهجایی مسافران تهیه كنند. علاوه بر این، رفع انحصار در سرمایهگذاری و دادن امتیاز برای تاسیس شركتهای پرشمار هوایی، موجب رقابت در خدماتدهی كارآمدتر شده و شركتها در این رقابت ناگزیر میشوند كه ضریب ایمنی پروازها را با خرید انواع دیگر هواپیماهای تولیدی سایر كشورها افزایش دهند.
آنهایی كه فلسفه و سازوكار سیستم قیمتها را درک نكرده و تصور میكنند اراده خویش را میتوانند بر سیستم قیمتها تحمیل كنند، یادشان میرود كه حتی حزب كمونیست اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی (سابق) با آن میزان قدرت و سازماندهی آهنین در اجرای این خواسته غیرعقلانی ناكام ماند. اگر میشد آرزو و زور را جایگزین سیستم قیمتها كرد، این كار حتما توسط احزاب نیرومند و تکنفره انجام میشد. تجربه اما نشان داده است كه انحصار در خرید و انحصار در فروش و انحصار فروش با ایجاد نهادها و سازمانهای كوهپیكر دولتی سرانجامی جز آسیبرساندن به روح و جسم و ثروت جامعه و شهروندان ندارد و بدترین ارمغان آنها مرگ ناخواسته و دهشتناک افرادی است كه انتظارش را نداشتهاند.
مرگ برای همه وجود دارد و هر آدمیزادهای – شاه یا گدا، سپیدپوست یا سرخپوست، نامدار یا گمنام، آمریكایی یا آنگولایی – میداند كه عمر جاودان ندارد، اما نوع مرگ برای همه اهمیت دارد. هیچ آدمیزادهای دلش نمیخواهد تنها و تنها به این دلیل بمیرد كه یک گروه كوچک تصور میكنند عقلشان از كل شهروندان بیشتر است و راه را بر آنها بستهاند.