روزنامه ساندگی در مطلبی به نقشی که آیت الله جنتی میتواند انتخابات ایفا کند پرداخت.
این روزنامه نوشت: اگرچه عمر و سلامتی جسمی دست خداوند است و هیچکس از لحظه آتی و فردای خود خبر ندارد، اما آیتالله احمد جنتی که اواخر سال پیش به دلیل کهولت سن در انتخابات خبرگان رهبری شرکت نکرد و صندلی ریاست را به آیتالله محمدعلی موحدیکرمانی سپرد همچنان این شانس را دارد که یک بار دیگر نیز در انتخابات ریاستجمهوری نقشآفرین باشد. اگرچه ممکن است این آخرین حضور او در این مقام باشد و برای چهار سال دیگر نتواند این نقش را ایفا کند و ناخواسته بازنشسته شود.
احمد جنتی با ۹۸ سال سن کهنسالترین سیاستمدار ایرانی است که مقام مهمی در جمهوری اسلامی داراست و پس از هر انتخاباتی مخالفانش علیه وی سخن گفتهاند. او هم فقیه شورای نگهبان است و هم دبیر آن. از دوره اول تشکیل این شورا در سال ۱۳۵۹ به عنوان عضو فقهای این نهاد منصوب شد و از سال ۱۳۷۱ دبیری شورا را بر عهده دارد.
اگرچه این جایگاه ایجاب میکند که دبیر و فقیه شورای نگهبان، گرایش سیاسی نداشته باشد، اما عموم فقها و حقوقدانان شورای نگهبان به خصوص آقای جنتی، گرایش سیاسی خود را نه تنها مخفی نکردهاند بلکه آشکارا در این باره حرف زدهاند. تاریخ جمهوری اسلامی پر است از اظهارات دبیر شورای نگهبان علیه سیدمحمد خاتمی یا حسن روحانی یا تمجید از محمود احمدینژاد و سیدابراهیم رئیسی.
طبعاً نباید چنین باشد، اما چنین است. مثلاً آیتالله جنتی یک بار حسن روحانی، رئیسجمهور وقت را به سرنوشت محمد مرسی، رئیسجمهور برکنار شده مصر توجه داده بود. یا مثلاً در نقد خاتمی در خطبههای نماز جمعه چندین بار سخن گفته بود، اما از آن سو مثلاً در حمایت از احمدینژاد که برکشیده اصولگرایان بود، خواسته بود که نظرات احمدینژاد در مدارس خوانده شود.
۲۳ تیر ۱۳۸۵ او در حمایت از محمود احمدینژاد که نامهای برای جورج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا ارسال کرده بود، گفت: «هیچکس در دنیا جرأت نمیکند که چنین نامهای را به رئیسجمهور آمریکا بنویسد. در نامه احمدینژاد به بوش سوره و شماره آیههای قرآن نیز ذکر شده است. نامه احمدینژاد به بوش فوقالعاده است و از الهامات خداوند است».
جنتی در خطبه دوم نماز جمعه تهران تصریح کرد: «این نامه فوقالعاده است و عقیده من این است که از الهامات خدا بود. خدا به این مردم و این مملکت عنایت دارد و ما هم باید قدر این عنایت الهی را بدانیم… توصیه میکنم این نامه را بچهها همه بخوانند و در مدارس و دانشگاهها خوانده شود و صداوسیما نیز مکرر آن را بخواند».
به هر حال، ایشان با نزدیک به یک قرن زندگی در تحولات سیاسی جمهوری اسلامی نقشآفرینی بسیاری داشت و دور از ذهن نیست که وقتی از خبرگان رهبری کناره گرفت و قبلتر از آن نیز از امامت جمعه کنار رفته بود این بار نیز کنار برود. اگرچه یک بار وقتی که در مهر ماه سال ۹۳ در برنامه تلویزیونی شناسنامه حضور یافته بود، درباره درخواستش از رهبری برای کنارهگیری از نماز جمعه سخن گفت و تاکید کرد: «کار اصلی من شورای نگهبان است. فعالیتهای دیگر برای من فرع است. از مقام معظم رهبری خواستم برخی از فعالیتها از دوش من برداشته شود که یکی از این فعالیتها نماز جمعه، یکی شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیگری مجمع تشخیص مصلحت بود. به قولی مردی و کاری؛ لذا تصمیم داشتم بر یک فعالیت تمرکز داشته باشم و به یک فعالیت مشغول باشم؛ مقام معظم رهبری درخصوص فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی مخالفتی نداشتند و گفتند نمیخواهید نروید ولیکن درخصوص نماز جمعه گفتند که باید نماز جمعه را داشته باشی و در رابطه با تشخیص مصلحت نظام مخالفت کردند و گفتند باید بروی؛ به عنوان شخصیت حقیقی علاوه بر شخصیت حقوقی. من گفتم برخی وقتها نماز جمعه برای من سنگین است، فرمودند فاصلههایش را زیاد کن».
تاکنون حدوداً نام ۲۰ چهره سیاسی و اقتصادی به عنوان نامزد احتمالی انتخابات ریاستجمهوری مطرح شده است. از میان اصولگرایان نزدیک به ۱۰ نفر نامشان مطرح شده که میتوان به سعید جلیلی، محمود احمدینژاد، پرویز فتاح، مهرداد بذرپاش، محمدباقر قالیباف، صادق محصولی، علیرضا زاکانی، محمد مخبر، داود منظور و عزیز جعفری اشاره کرد. از میان اصلاحطلبان و میانهروها نیز در همین حدود افرادی، چون محمدجواد ظریف، اسحاق جهانگیری، علی لاریجانی، محسن هاشمی، علیاکبر صالحی، محمد شریعتمداری، مسعود پزشکیان، عبدالناصر همتی، محمدجواد آذریجهرمی، محمد صدر و محمدرضا عارف مطرح شدهاند. از آنجایی که اصلاحطلبان همیشه از گزند شورای نگهبان در امان نبودند، هیچگاه قبل از اعلام نظر شورای نگهبان کاندیدای نهایی خود را اعلام نکردهاند.
ضمن آنکه هر بار نیز این راه را برای اغلب کاندیداها باز گذاشته و از تمام افراد خواستهاند که اگر شایستگی در خود میبیبنند، ثبتنام کنند. زیرا معلوم نیست که از معبر شورای نگهبان چند نفر نهایتاً عبور کنند. به همین دلیل اگرچه راه رسیدن به کاخ ریاستجمهوری باید برای هر جناح، یک مسیر و راه باشد، اما برای اصولگرایان این راه بسیار هموار و بدون دغدغه و برای اصلاحطلبان بسیار پرپیچوخم است. به همین دلیل اصلاحطلبان ناگزیر به این هستند با چندین کاندیدا وارد انتخابات شوند و نهایتاً روی یک گزینه اجماع کنند، اما اصولگرایان این مساله و مشکل را ندارند.
مشکل آنها این است که شیخوخیت و بزرگی در آن جناح از بین رفته و نمیتوانند با فردی مثل حدادعادل به یک نظر واحد برسند. از امروز باید منتظر ماند و دید که از این لیست بلندبالا چه کسی طی این روزها نامزد میشود و چه کسی از معبر شورای نگهبان میگذرد. ضمن آنکه به نظر میرسد این دوره از انتخابات با ۴ یا ۶ کاندیدای نهایی روبهرو خواهیم بود و بعید است شورای نگهبان افراد بیشتری را تایید صلاحیت کند.