کد خبر: ۹۱۱۹۹
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۱:۰۵

سرمقاله اعتماد ملی؛ نهاد مدنی- اجتماعی قوی نیاز زمانه ما

آفتاب‌‌نیوز :  آفتاب: روزنامه اعتماد ملی در سرمقاله امروز 4 مرداد 88 آورده است: 

بعد از طرح تقدم نهاد مدنی بر حزب در ماه‌های گذشته و سپس طرح نیاز به نهاد مدنی به جای حزب و جبهه از سوی آقای میرحسین موسوی، پرسش‌های گوناگونی از نگارنده شده، به خصوص بعد از طرح مقاله نیاز نهاد مدنی به جای حزب و جبهه، زوایای پرسش‌ها متفاوت‌تر شده است. مهمترین این پرسش‌ها از این قبیل است.

1- باتجربه‌های دیر و دنیای سیاست، به جبهه و حزب‌سازی تاکید می‌کنند.
2- ملی- مذهبی‌‌هایی چون سحابی و یزدی بر این باورند.
3- بدون جبهه فراگیر چگونه می‌توان موج ایجاد کرد و رقابت مسالمت‌آمیز سیاسی را پیش برد؟
4- باید سیاست را با سیاست پاسخ گفت، در نتیجه جبهه فراهم آورنده شرایط حرکت و تحرک و کنش است و مردم به رهبری نیازمند هستند که جبهه این رهبری را فراهم می‌کند.
5- برخی سوال‌ها جنبه فردی پیدا می‌کنند مانند این پرسش‌ها که چون تو تجربه منفی از احزاب و تشکیل جبهداری از شکل‌گیری آن ناامید هستی. در حالی که عدم شکل‌گیری، از درستی و نیاز به آن نمی‌کاهد باید این اقدام شکل بگیرد.
6- تشکیل جبهه ضرورت است. خلاصه راه رسیدن به آزادی سیاسی از این مسیر می‌گذرد.

از این قبیل پرسش‌ها فراوان‌تر وجود دارد. اما تلاش می‌کنم با استدلال و تجربیات خود به پرسش‌های مزبور پاسخ دهم که این پاسخ‌ها نوعی در میان گذاشتن تجربه نظری و عملی کسی است که بیش از 35 سال است فعالیت فکری- سیاسی می‌کند و در این مدت با بسیاری از رهبران احزاب سیاسی و سازمانی در زندان و بیرون از آن هم‌سخن یا همراه بوده است. همچنین به عنوان یک فعال سیاسی همیشه کار جمعی انجام داده است. به عبارتی این نظرات از تجربه عملی نگارنده برمی‌آید که مدتی است بر تقدم نهاد مدنی بر حزب تاکید دارم این دغدغه از سال 1380 در نگارنده رشد کرده و از سال 1384 به این سوی مساله و دغدغه اصلی نگارنده بوده است.

فعالیت انتخاباتی 1388 نیز براساس مطالبه محوری و تقویت جامعه مدنی بود که در حمایت از آقای کروبی خود را نشان داد. تقدم نهاد مدنی بر حزب سیاسی سیاست‌ورزی درست و صحیح است، چون تا هزینه فعالیت سیاسی در جامعه ما پایین نیاید و همچنین سیاست به مثابه زندگی در جامعه ما طرح نشود، امکان گشایش فضای باز سیاسی در جامعه ما وجود نخواهد داشت. سیاست‌ورزی پر هزینه به معنی داشتن عده‌ای قهرمان، اکثریت منفعل یا مطیع و اندکی حاکم است. اما الهام اولویت نهاد مدنی بر حزب و جبهه را از رفتار و تجربه مهندس بازرگان گرفته‌ام. بازرگان تجربه اجتماعی داشت، توان اکثریت جامعه را می‌شناخت. با وجود تاسیس جمعیت نهضت آزادی تلاش می‌کرد که جمعیت دفاع از حقوق بشر و قانون اساسی را تاسیس یا حمایت کند.

این اقدام مهندس بازرگان بسیار مهم بود. در شرایطی که فعالان سیاسی جوان و رادیکال بدون تجربه اجتماعی در پی تاسیس تشکلات عقیدتی بسیار منضبط و مرتب بودند. وی تلاش می‌کرد که نیروهای فعال را گرد هدف مشترک متحد کند و با برنامه محوری، اختلافات شخصی را بر سر رهبری‌طلبی کاهش دهد. با این وصف تلاش‌های بازرگان به دلایل مختلف موفق نشد که برخی از این دلایل را می‌شکافم. مشکلات مزبور به خاطر کشمکش رهبری‌طلبی پا نگرفت.

توافق جمعی در کار جبهه‌ای چندان آسان نبود، هزینه کار سیاسی را حاکمان بالا می‌بردند. اقدام جبهه بسیار کند و با تاخیر آغاز می‌شد. امکان ارتباط با مردم در کار جبهه‌ای به دلایل فقدان نهادهای مدنی فراهم نیست. در این حالت طبیعی است جبهه دچار بحران مخاطب می‌شود. به خصوص اگر کار و فعالیت جبهه میان مدت باشد بحران مخاطب جدی‌تر می‌شود. مخالفان جبهه به دلایل مختلف هزینه فعالیت جبهه را بالا می‌برند تا مخاطبان با لحاظ کردن هزینه فایده، به جبهه سیاسی نزدیک نشوند. مهندس بازرگانی با وجود همگرایی در جمعیت‌های دفاع از دموکراسی، از جذب روحانیون و چهره‌های مدنی و نیروهای قدرتمند در قدرت موفق نبود. در نتیجه جمعیت‌ها در میدان محدود فعالان سیاسی باقی ماندند. حال اگر این سه عامل را کنار هم بگذاریم مشخص می‌شود که، تجربه جمعیت‌ها، احزاب و جبهه‌های سیاسی در ایران موفق نبوده است.

اما دید اجتماعی و باز بازرگان باید مورد توجه ما قرار بگیرد. فقدان دید اجتماعی که از کمبود تجربه اجتماعی بر می‌خیزد، در جامعه ما بسیار مهم است. تجربه اجتماعی مددکار آزادیخواهان است، اما کمک‌کار مستبدان هم هست. نگاه دولت محور به معنی حل مشکلات از بالا در جامعه ما ریشه‌دار است. این نگاه تجربه اجتماعی را عمیق نمی‌داند. توجه‌اش به تجربه اجتماعی برای کسب قدرت است. البته نیت و هدف، کسب قدرت مثبت و منفی می‌تواند باشد. از همین‌روی در ادامه تجربه بازرگان، تجربیاتی توجه من را به اولویت نهاد مدنی بر حزب و جبهه بیشتر معطوف کرد. دلایل تاریخی که اولویت نهاد مدنی را عمده می‌کند مانند سرنوشت نهضت ملی، سرنوشت جبهه‌ها در اول انقلاب و آخرین آن سرنوشت جبهه حقوق بشر و دموکراسی‌خواهی باز همین تجربه به ما می‌گوید که قدرت عملی و امکان آن است که یک فرد و نیرو را مقبول می‌کند.

مهندس بازرگان به این نکته توجه نداشت. رقابت رهبران سیاسی به اندازه‌ای است که فقط میزان قدرت و هوادار، امکان تسلیم شدن آنها را در برابر یکدیگر ممکن می‌کند. به عبارتی نتیجه و کامیابی و تاثیرگذاری تعیین کننده نقش فرد یا جریان در رهبری است. باز تجربه تاریخی می‌گوید که در جامعه یک فرد یا جریان با پیشتازی خود جامعه را مجاب می‌کند و جریان‌های دیگر به چاره یا ناچار از او حمایت می‌کنند. به عنوان نمونه میرحسین موسوی با مشورت با جمع محدودی وارد صحنه انتخابات شد، اکثریت جریان‌های سیاسی حامی وی به حمایت از وی مجاب شدند، در حالی که از ورود میرحسین غافلگیر شدند.

به عبارتی حتی در صورت پیروزی در عرصه تسخیر حکومت، بدون توجه به نهاد مدنی و جامعه مدنی، کامیابی درازمدت نصیب جامعه نمی‌شود. حتی بسیاری از تلاشگران راه آزادی نقره‌داغ خواهند شد، همانگونه که تاکنون شده‌اند. همچنین رفتارهای جبهه‌ای و حزبی که تلاش کرده همگان را با خود همراه کند، مشخص شد که جواب مناسب نداده است. حال در اینجاست که باید نگاه جدیدی و راه دیگری را برگزید، مشعل راه به ما می‌گوید که نقشه راه را تغییر دهید، نقشه راه جدید در ایران هم ساده و هم پیچیده است. مسلم است که شکاف مردم و حکومت، با جامعه مدنی پر می‌شود، جامعه مدنی، نهاد مدنی، قانون حامی، فرهنگ و اخلاق، قانون مناسب نهاد مدنی می‌خواهد. جامعه مدنی ما اندام‌وار نیست بلکه ژله‌ایست، اما وجود دارد، باید این نهاد را اندام‌دار کرد. این اندام وارگی نیاز به قانون و حامی دارد. حامیان حکومتی جامعه مدنی نقش مهم‌تری دارند. در همین راستاست که نقش نهاد مدنی میرحسین موسوی می‌تواند مهم باشد. نگاه مدنی به دنبال حل دو معضل دموکراسی در جامعه است.

1- پایان دادن به ناکارآمدی دولت محوری در شکل تشکیل جبهه یا احزاب ناموفق که دلایل عدم کامیابی آنان را توضیح دادم.
2- حل مشکل تک تازی و تک‌سواری و ورود بزنگاهی که در تاریخ ما جریانی با محوریت فردی همه را به دنبال خود می‌کشد و بعد پیروزی منازعات خطرناک میان جریانات و احزاب و افراد دولت محور رخ می‌دهد که حوادث سال‌های بعد از انقلاب نمونه بارز آن است. جامعه محوری، مطالبه محوری و دموکراسی‌خواهی با یکدیگر همراهند. دولت محوری و رهایی‌بخشی با همدیگر دوست هستند. اولی اصلاح می‌آورد و دومی انقلاب به بار می‌آورد. انقلاب امری انتخابی نیست بلکه حاکمیت‌ها آن را به مردم تحمیل می‌کنند، اما انقلاب دموکراسی نمی‌آورد، بلکه رهایی‌بخشی همراه دارد که می‌تواند به دموکراسی ختم شود یا نشود. تجربیات گذشته به ما با صدای بلند گوشزد می‌کنند که بعد مدنی- سیاسی، پیگیری خواسته‌های مشخص راه را برای تحقق دموکراسی باز می‌کند. جریانات باید در جامعه مدنی قدرت داشته باشند. نه اینکه در حاکمیت قدرت را برای خود بخواهند و دیگران را نپذیرند. در همین راستا اگر نهاد مدنی- حقوقی قوی از سوی میرحسین موسوی و کروبی براساس خواسته مشخص شکل بگیرد و از حمایت همه جریانات و افراد همسو برخوردار باشد و در پناه این حمایت، رفتار مدنی و حقوقی برای چند خواسته مشخص را پی بگیرد بی‌گمان چنین نهاد مدنی- حقوقی کارایی بیشتری از جبهه سیاسی خواهد داشت. به عنوان نمونه فصل سوم قانون اساسی به ما می‌گوید.

1- نظارت استصوابی شورای نگهبان با این فصل مخالف است و باید لغو شود.
2- هر ایرانی حق انتخاب شدن به شرط اعلام التزام به قانون را دارد.
3- آزادی بیان باید تضمین شود در گام اول قانون مطبوعات باید اصلاح شود.
4- تشکل‌های مدنی- صنفی و فرهنگی حق تشکیل و فعالیت در چارچوب التزام به قوانین را دارند.
5- حق تجمع و راهپیمایی مسالمت‌آمیز برای همه شهروندان ایرانی.
6- نظامیان نباید در سیاست دخالت کنند و مقامات اجرایی غیرنظامی را اشغال کنند، پیگیری این خواسته‌ها از سوی نهاد مدنی مزبور می‌تواند حمایت گسترده جریان‌ها، اصناف و مردم را به‌دنبال داشته باشد. نهاد مدنی مزبور با اعلام این اهداف یا شبیه به آن با توجه به خواسته جامعه به جای رهبری کردن آن را راهنمایی می‌کند. هماهنگ کردن در فعالیت مدنی جای رهبری کردن در فعالیت سیاسی را می‌گیرد. در صورت توافق بر این اهداف، راه‌های عملی پیگیری حقوقی و مدنی برای خواسته‌های مزبور در جامعه مطرح می‌شود. به عنوان مثال نهاد مدنی- حقوقی از وزارت کشور تقاضای راهپیمایی حمایتی از خواسته‌های مزبور می‌کند، در صورت موافقت این اقدام انجام می‌شود. اما اگر موافقت نشد، راه‌های گوناگون مدنی و مسالمت‌‌آمیز و رفتارهای مدنی- حقوقی می‌تواند انجام شود که با ابتکار مردم راه‌های جدید مسالمت‌آمیز کشف می‌شوند. بی‌گمان تا برخی از خواسته‌های چندگانه مزبور تحقق نیابد، شرکت در انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری بی‌معنی خواهد بود. حاکمیت ایران به حضور مردم در انتخابات نیاز دارد، این نیاز را می‌توان به چالش جدی کشید و به نفع دموکراسی از آن سود برد.

خاتمه؛ در مجموع می‌توان گفت که نهاد مدنی- حقوقی مورد حمایت جامعه و جریان‌های قدرتمند در حاکمیت می‌تواند مسیر دموکراسی را هموار کند. مصاحبه آقای بهشتی نشان داد که میرحسین و حلقه مشاورانش به عدم کارایی حزب یا جبهه با توجه به شرایط پی برده‌اند منتها باید با نقد و بررسی و تیزهوشی، ساختاری را شکل بدهند که کمک کند تا مردم جامعه بتوانند به خواسته خود برسند. این ساختار از نظر نگارنده نهاد مدنی- حقوقی است که قدرت فراگیری داشته باشد. فراموش نکنیم که نیاز جامعه، خلق جامعه مدنی اندام‌وار است. و باز فراموش نکنیم که جنبش فعلی اگر یک اصل را به ما بیاموزد که دیگری هم حق دارد اما ممکن است که حقانیت نداشته باشد اما اولویت به حقدار بودن انسانهاست پس باید آزاد باشد اما قانونمند رفتار کند.

تحقق چنین بینشی و اجرای آن، ورود قطعی به جامعه دموکرات خواهد بود. این باور به نهاد عینی نیاز دارد. این نهادهای مدنی هستند که چنین هدفی را محقق می‌کنند.
تقی رحمانی
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین