قهرمان لیگ بیست و سوم فوتبال ایران در یک شب پرهیجان و تماشایی، در نهایت پرسپولیس لقب گرفت. تیمی که فصل را نیز به عنوان مدافع عنوان قهرمانی آغاز کرده بود، اما شرایط این تیم در نیم فصل اول چندان خوب پیش نرفت و اغلب هوادار این پرسپولیس امید چندانی به تکرار موفقیت نداشتند. اما در نهایت نیم فصل دوم شرایط به شکلی تغییر کرد که آنها یک بار دیگر موفق به دفاع از موفقیت خود شدند و شانزدهمین قهرمانی خود در لیگ سراسری ایران را جشن گرفتند.
بازی هفته پایانی برخلاف میل پرسپولیس آغاز شد و در سوی مقابل گلزنیهای متوالی استقلال مقابل پیکان، هر لحظه احتمال موفقیت قرمزپوشان را کمرنگتر میکرد، اما در نهایت در دقایق پایانی، گئورگی گولسیانی با یک ضربه سر تماشایی تنها گل پرسپولیس و گل قهرمانی این تیم را به ثمر رساند تا یک بار دیگر این تیم از مهلکهای دشوار جان سالم به در ببرد. بسیاری از کارشناسان معتقدند گل پرسپولیس در شرایط آفساید به ثمر رسید و در این صحنه اشتباه داوری رخ داده است.
شاید در این مورد خاص اتفاق نظر وجود نداشته باشد، اما تقریبا تردیدی وجود نداشت که بعد از اتمام لیگ بیست و سوم، بازیکنان و کادر فنی استقلال متفق القول و با اقدامی احتمالاً از پیش برنامهریزی شده، تلاش میکنند ارزش تلاش، جان کردن مستمر و موفقیت پرسپولیس را زیر سوال برده و القاب تندی علیه این تیم استفاده کند، عباراتی مانند "جام اسنپی" یا "جام فلزی بیارزش" یا تلاش برای قهرمان جلوه دادن خودی، از ابزار و عباراتی بوده که آبیپوشان و البته برخی تیمهای دیگر در سالهای اخیر علیه روند قهرمانی متوالی پرسپولیس استفاده کردهاند. البته شاید آتش انتقادات و مصاحبه برخی از بازیکنان استقلال در شب گذشته حتی از حد تصور نیز فراتر رفت و به نظر میرسید شدت عصبانیت و خشم در رختکن این تیم به حدی است که نمیشد آن را کنترل کرد.
میزان و اندازه این نفرتورزی و عصبانیت در باشگاههای رقیب پرسپولیس به حدی شده که شاید بخشی از زیبایی و لذت فوتبال را از هواداران فوتبال در ایران دریغ کرده است. در حقیقت به قدری در هر هفته شاهد عصبانیت و اعتراض تیمهای مختلف هستیم که دیگر کمتر کسی به بعد زیباشناسی فوتبال ایران توجه میکند و اغلب هواداران منتظرند بعد از شنیدن سوت پایان هر مسابقه، مصاحبههایی تند و آتشین را از تیمهایی که خود را مظلوم و ضربه دیده تلقی میکنند، روی سایتهای مختلف بخوانند یا ببینند.
پرسپولیس در این فصل نمایش چندان برتری نسبت به رقبای خود در مسیر قهرمانی نداشت و شاید در مسیر سریال قهرمانیهای این تیم، قرمزها در این فصل نمایشی معمولی نسبت به سالهای قبل ارائه دادند. همچنین با توجه به عملکرد درخشان سپاهان در نیم فصل اول و بالاتر از حد انتظار ظاهر شدن استقلال، تفاوت معنادار و چندان خاصی بین تیمهای رقیب کسب عنوان قهرمانی دیده نشد و شاید تنها تجربه پرسپولیس و حتی خوش شانسی در برخی موارد مانند بازی دیشب به داد آنها رسید و البته نباید فراموش کرد این تیم به قدری در سالهای اخیر تجربه حضور در لحظات دشوار و پر استرس چه در لیگ برتر و چه در لیگ قهرمانان را داشته که احتمالاً بهتر از رقبای خود میتواند این دقایق و شرایط کشنده را مدیریت کند.
همچنین بحث اشتباهات داوری نیز در ایران نقش پررنگی در رقم خوردن نتایج در تمام مسابقات دارد و هر فصل تیمهای زیادی از این اشتباهات منتفع یا متضرر میشوند. معمولا نیز تجربه در سالهای اخیر نشان داده وقتی این جریان و روند با دقت بررسی میشود، سود و ضرر حاصل شده برای تیمهای بهخصوص مدعی چندان تاثیرگذار و مهم نبوده، اما به هر حال این ذهنیت و طرز تفکر در بخش مهمی از هواداران فوتبال در ایران با شدت فراوان و به پررنگی جریان دارد. البته فراموش نمیکنیم که هواداران پرسپولیس نیز در سالهای اخیر همین روند را حتی در روزهای ناکامی نه چندان طولانی خود تکرار کردند. به عنوان مثال تعداد پنالتیهای استقلال تحت هدایت فرهاد مجیدی به شدت مورد بحث و انتقاد هواداران پرسپولیس بود و کمتر کسی در آن مقطع اشاره میکرد که اغلب تصمیمات داوری و آن پنالتیها درست بوده و توسط کارشناسان تایید شده است. حتی کادر فنی این تیم نیز در سالهای اخیر بارها با عبارتی مانند "نمیگذارند قهرمان شویم" یا "میخواهند جلوی موفقیت ما را بگیرند" این فضای مسموم هواداری را تحریک کردند و باز هم تاکید میشود که این روند نه فقط مختص به هواداران استقلال یا سپاهان و در واقع تمام جریان طرفداری در فوتبال ایران است.
اما این روند در برخی فصول به قدری خسته کننده و حوصلهسربر شده که در واقع آن اصل رقابت در ورزش و البته لذت بردن از فوتبال را به نوعی انکار میکند. به نظر میرسد در فوتبال ایران مدتهاست فراموش شده که فوتبال یک رویداد یا فستیوال جذاب و پرطرفدار برای لذت بردن و خوشحال بودن است. همانگونه که در لیگ انگلیس علیرغم اینکه منچستر سیتی باز هم از سد رقبای خود مانند آرسنال و لیورپول گذشت، کسی سلامت و قدرت رقیب خود را زیر سوال نبرد و هم هواداران آرسنال به تمجید از میکل آرتتا پرداختند و هم یورگن کلوب زیباترین شکل ممکن از سوی هواداران لیورپول بدرقه شد.
در واقع نمیتوان این حقیقت را انکار کرد که در فوتبال فقط یک تیم قهرمان میشود و البته این به معنای ناکامی یا ضعف رقبای دیگر نیست. صرفاً در برخی فصول جزئیات بسیار کوچک سرنوشت صدرنشین یا تیمهای سقوط کننده را تعیین میکنند و این فرهنگ و فلسفه به طور تقریباً مطلق در اغلب کشورهای صاحب فوتبال جهان در بین هواداران مورد قبول قرار گرفته است. البته و متاسفانه، در حال حاضر هیچ کورسوی امیدی برای تغییر این روند در بین هواداران و اعضای فوتبال ایران وجود ندارد و قاعدتاً در فصول بد نیز به همین شدت و حتی پررنگتر شاهد این اظهار نظرهای غیرکارشناسی و البته غیرمسئولانه از سوی بازیکنان و مربیان و تکرارش از سوی هواداران خواهیم بود.
اگر بخشی از هواداران فوتبال ایران تصور میکنند پرسپولیس در سالهای اخیر توسط یک قدرت، یک جریان یا یک بخشی از ارکان فراتر از فوتبال حمایت میشود، پس در واقع باید اعتراف کنند در یک دهه ناکامی پرسپولیس در کسب عنوان قهرمانی نیز همان گروه در جهت مخالف و عکس عمل کرده و جلوی موفقیت پرسپولیس را گرفتند. با قبول این منطق پس در واقع تمام موفقیتهای سالهای اخیر در فوتبال ایران انکار شده و مورد نقد و سوال قرار میگیرد. اگر گروهی از پرسپولیس در یک دهه اخیر حمایت کرده، پس جریان مقابل نیز در دهه ۸۰ جلوی پیشرفت این تیم را گرفته و سالهای سال ناکامی مطلق را برای قرمز پوشان رقم زده است که البته بعید به نظر میرسد البته آن دسته از هواداران این بخش از ماجرا را قبول داشته باشند.
در هیچ کجای دنیا شاهد این حجم از توهین و تحقیر از سوی یک رقیب نسبت به رقیب دیگر نیستیم. پرسپولیس و استقلال دو باشگاه بزرگ، ریشهدار و پرطرفدار فوتبال ایران هستند که در سالهای اخیر به هیچ عنوان حرمتی برای یکدیگر قائل نبوده و حتی سادهترین آداب احترام و تکریم را نیز زیر سوال بردهاند. باز هم تاکید میشود که این مورد و این رویه اصلاً مختص به یک تیم خاص نیست و قطعاً اگر استقلال نیز در طول یک دهه به این تعداد قهرمانی و موفقیت برسد، شاید حتی شاهد مواضعی تندتر و پررنگتر از سوی باشگاه پرسپولیس و هواداران تیم باشیم، البته در صورت ادامه این روند تند و مسموم.
کلمه احترام مدتهاست در فوتبال ایران تبدیل به یک شوخی و رؤیاپردازی شده و هیچیک از ارکان باشگاههای بزرگ و پرطرفدار نیازی به حفظ شأن و شخصیت طرف مقابل نمیبینند. متاسفانه تهیج شدن از سوی هواداران نیز گاهی به این مواضع کمک میکند و حتی برخی از فوتبالیها مجبورند برای جلب رضایت طرفداران خود گاهی مواضعی ارائه دهند که شاید خودشان هم به طور ۱۰۰ درصد و قطعی به آن اعتقاد ندارند. فراموش نکنیم فوتبال یک صنعت مهم، پولساز، جذاب و پرطرفدار در سراسر جهان است و شاید تقریبا هیچ رویداد یا مسئلهای با این جدیت و تعصب از سوی هواداران در سراسر دنیا دنبال نمیشود.
پس یک پیشنهاد ساده و روشن در این رابطه وجود دارد؛ اگر بخشی از هواداران فوتبال در ایران تصور میکنند جریان موفقیت و کسب جام در جایی خارج از زمین فوتبال رقم میخورد، میتوانند به عنوان یک اکت اعتراضی دیگر فوتبال را تماشا نکنند. بیتردید این رشته آنقدر پرطرفدار و مقبول در بین هواداران است که با کم شدن یک بخش از طرفداران نیز خللی در اهمیت و جریان پول در این صنعت ایجاد نخواهد شد.
همچنین گاهی در برخی ادعاهای این گروه به قدری تناقض و تفاوت دیده میشود که بسیاری با خود تصور میکنند حتی بهتر است به آن نپردازند. به عنوان مثال بسیاری معتقدند اسکواد و ترکیب پرسپولیس از کیفیت بالاتری برخوردار است، این تیم توانسته بازیکنان بهتری جذب کند و به همین علت زیباتر و بهتر از استقلال در این فصل بازی کرده. در صورت پذیرش این ادعا، پس باید قبول کنیم که تیمی که بهتر بازی کرده لایق عنوان قهرمانی است و پس نمیتوان شخصیت و لیاقت این باشگاه برای کسب موفقیت را زیر سوال برد. در واقع یکی از این دو تبعیض را از نظر ریاضی باید پذیرفت یا امکان تایید همزمان هر دوی آن وجود ندارد.
همچنین و منطقاً اگر بخشی از سیستم یا گروهی خاص و قدرتمند قصد مدیریت جریان فوتبال را داشته باشند، ترجیح میدهند روند قهرمانی بین تیمهای بزرگ و پرطرفدار تقسیم شود تا صدای اعتراض هواداران فوتبال بلند نشود و این نیز با ادعای این بخش از فوتبالیها از جمله بازیکنان و هواداران در تناقض قرار میگیرد. قهرمانیهای پرسپولیس در هشت سال، دو دولت با رویکردی متفاوت و سه وزیر ورزش رقم خورده، آیا آن گروه قدرتمند حتی از دولت نیز نفوذ و بُرش بیشتری دارند؟
یافتن تناقض و تفاوت بین ادعاهای این بخش از فوتبال ایران چندان هم کار دشواری نیست. اما زیر سوال بردن روح ورزش و رقابت و تلاش برای لذت نبردن از فوتبال میتواند یک انتخاب شخصی باشد و طیف علاقهمند به این فلسفه، در روی آوردن به آن کاملا صاحباختیار هستند.