هفتمین دور انتخابات ریاستجمهوری ایران در دوم خرداد ۱۳۷۶ برگزار، و سید محمد خاتمی عضو مجمع روحانیون مبارز با اکثریت قاطع آرا پیروز شد. در این انتخابات ۸۰ درصد واجدین شرایط شرکت کردند. رقابت اصلی در میان چهار کاندیدای شرکتکننده بیشتر بین سید محمد خاتمی و علیاکبر ناطق نوری رئیس وقت مجلس شورای اسلامی بود. جوانها بهشدت به خاتمی اقبال نشان دادند و از آن سو به نظر میرسید، رای حاکمیت ناطق نوری است و همهی تلاشها به این سمت میرود که در نهایت نام او از صندوق بیرون بیاید. در نهایت، اما نتیجه حیرتآور شد و نام سید محمد خاتمی با کمی بیش از ۲۰ میلیون رای از صندوق درآمد.
پس از پیروزی خاتمی در آن انتخابات پرشور گمانهزنیهایی میشد مبنی بر اینکه هاشمی رفسنجانی در خطبههای نمازجمعهی پیش از برگزاری انتخابات (جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۷۶) تلویحا از او دفاع کرده و موجب ریختن رای ناطق نوری شده است. بعدها در سال ۱۳۹۷ موسوی خوئینیها در مصاحبه با خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت که آن خطبهی معروف «نه در حمایت از خاتمی، بلکه به اصرار اطرافیان ناطق نوری خوانده شد.» او گفت:
بعضی فکر میکنند ایشان در حمایت از آقای خاتمی آن خطبه را خوانده در حالی که ما بعد از آن خطبه جلسهای داشتیم... گمان میکنم آقای ولایتی مطرح کرد، ایشان خارج از دستور جلسه راجع به همین خطبه آقای هاشمی صحبت کرد. برداشت آقای ولایتی هم گویا این بود که این خطبه به نفع آقای خاتمی است. در ذهنم هست بعد از ایشان هم آقای طبسی میخواست در تایید صحبتهای آقای ولایتی صحبت کند... آقای هاشمی... گفت: (قریب به این مضمون) «من تعجب میکنم آقایان چرا این صحبتها را میکنید. علاقهمندان آقای ناطق و دوستان ایشان به من مراجعات مکرر کردند، از جمله قبل از اینکه از خانه برای نمازجمعه حرکت کنم، به خانهام هم زنگ زدند و از احتمال تقلب ابراز نگرانی کردند. (تسنیم/ ۲۹ اردیبهشت ۹۸).
اما کارگزارانیها نظر دیگری دارند، محمد قوچانی رئیس کنونی کمیتهی سیاسی این حزب، در نهم اردیبهشت ۱۳۹۸ در مطلبی تحت عنوان «بحران جانشینی هاشمی» که در سایت کارگزاران قابل دسترسی است بر مبنای روزنوشتهای هاشمی رفسنجانی بر حمایت او از خاتمی در آن برهه تاکید کرده است. او مینویسد:
پس از امتناع حسن حبیبی و تردید حسن روحانی برای اولین بار در خاطرات هاشمی این کرباسچی است که دربارهی حمایت از خاتمی با او سخن میگوید. در ۲۹ دیماه ۷۵ در جریان یکی از بازدیدهای شهری رئیسجمهور «آقای کرباسچی برای... کمک به آقای خاتمی در جریان انتخابات استمداد کرد.» مرتضی الویری دیگر چهره میانهروی نزدیک به کارگزاران هم همین فکر را با هاشمی در میان میگذارد و در مقابل در همان روز عباس آخوندی، وزیر مسکن و شهرسازی «به محسن [هاشمی]گفته بود که نامزد شدن آقای خاتمی در انتخابات ممکن است عوارض سویی داشته باشد.» ... در سیام دیماه سیدمحمد خاتمی هم این روند را تایید میکند. «آقای خاتمی برای مشورت جهت نامزدی ریاستجمهوری آمد گزارشی از ملاقات با رهبری داد از نتیجه ملاقات راضی است. توضیحی از افکار خودش داد که با برنامههای من هماهنگ است و تاکید زیادی نمود از اهمیت نقش من در گذشته و امروز و فردا گفت و گفت به دوستان جناح چپ گفته که در اختیار آنها نیست و مایل نیست در تبلیغات انتخابات متکی به آنها باشد و از من میخواست که کمک کنم برای اینکه کارگزاران سازندگی نامزد دیگری ندهند.» ... در پنجم بهمنماه مهدی کروبی دبیرکل مجمع روحانیون مبارز با هاشمی تلفنی مذاکره میکند و تصمیم مجمع را مبنی بر نامزدی سیدمحمد خاتمی به اطلاع رئیسجمهور میرساند. به جز درخواست برای «جلوگیری از تکرار شیوههای فشار و بهتان... که در انتخابات مجلس پنجم پیش آمد» خواست کروبی از هاشمی این بود که کارگزاران از خاتمی حمایت کند: «در مورد کارگزاران هم در صورت مشورت کردن آنها کمک کنم.» هاشمی در هفتم بهمنماه در دیدار با محمد هاشمی تقریبا این کار را انجام داد: «امروز اخوی محمد آمد. از نحوه مطرح شدن عدم نامزدی او و نامزدی آقای خاتمی در کارگزاران گفت.» بدین ترتیب کارگزاران سازندگی ایران که در انتخابات مجلس پنجم به سید محمد خاتمی پیشنهاد کرده بود نامزد مجلس شود و با پاسخ منفی او مواجه شده بود اکنون دعوت به حمایت از خاتمی برای ریاستجمهوری میشد... ناطق نوری که تا این تاریخ هیچ مشورتی با هاشمی برای ریاستجمهوری نکرده بود و برخلاف سیدمحمد خاتمی حاضر به بیعت با هاشمی نشده بود، در ۱۹ بهمنماه از طریق دفترش از هاشمی خواست در خطبه نمازجمعه از او به عنوان سخنران قبل از خطبه ذکر خیری کند: «سال گذشته اسم نبردم ایشان گله کرد.» ...
اما مگر هاشمی رفسنجانی در آن خطبهی معروف چه گفت که گمانها به سمت حمایت او از خاتمی رفت؟ در ادامه متن سخنان ایشان را دربارهی انتخابات ۷۶ که در دومین خطبهی آن نمازجمعهی به تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۷۶ بیان کرد به نقل از اطلاعات (۲۸ اردیبهشت ۷۶) میخوانید:
... اولین مسئلهی مهم ما انتخابات است که در جمعهی آینده بناست به لطف خداوند برگزار شود. چند نکته و نصیحت را بنده مطرح میکنم: یکی اصل حضور مردم در پای صندوقهای رای. برای حضور در پای صندوق و انداختن رای در صندوق است که هیچکس نباید عذری بیاورد و از این وظیفهی مهم ملی سرپیچی کند. این وظیفه هم ملی است و هم اسلامی است و هرکس به ایران یا به اسلام یا به انقلاب علاقهمند است باید به نحوی در این جریان حضور داشته باشد. انتخابات یک جریان درستی است که در عصر ما بروز کرده، در گذشته خبرهایی به نام بیعت و امثال اینها بوده و به این شکل نبوده، این شکل انتخاب از پدیدههای زمان ماست و مهم هم هست و فلسفهی درستی هم دارد که مردم بیایند با نظر خودشان کسی را و یا کسانی را برای هر ماموریتی انتخاب کنند و کارشان را به او واگذار کنند و او هم بتواند با پشتوانهی رای مردم، هم قانونا و هم روحا وارد عمل شود و وظایف خودش را انجام دهد.
آنها که نمیآیند باید یک عذری داشته باشند که پیش خداوند این عذر قابل قبول باشد. چرا نباید بیاییم؟ در دنیا یکی از شاخصهای رشد ملتها را حضور در انتخابات میدانند، هر ملتی که بیشتر شرکت میکند نشان آگاهی و پیشرفت بیشتر اوست و هر ملتی که کمتر میآید نشان عقبافتادگی و دور بودن از قافلهی تمدن است. تا حدودی این قضاوت درست است. حالا یک جاهایی ممکن است انتخابات ساختگی باشد و بعضیها فکر میکنند که مثلا به ظلم و خیانت کمک میکنند. خوب در کشور ما که اینجوری نیست. اینجا یک انقلابی است، مردم انقلاب کردند، مردم از انقلاب دفاع کردند، مردم همیشه رای دادند. از سال اول تا امروز همهی کارها با انتخابات انجام میشود. ممکن است بعضیها هم قبول نداشته باشند، ولی اکثریت مردم در این جریان بودهاند و من فکر میکنم به عنوان یک وظیفهی اسلامی همه سعی کنند روز جمعه ساعتی را وقت مصرف کنند و رایشان را به صندوق بیندازند. حتی آنها که ماها را هم قبول ندارند، بدانند اگر ایران را قبول دارند همین آرای زیاد سبب میشود دشمنان ما حساب جدیدی را روی ایران باز کنند. اگر آرا بالا باشد، به نفع کلیت کشور است.
مسئلهی دوم نصیحت ما به نامزدها و طرفداران نامزدهاست. البته نسبتا تبلیغات معقول است و ما با مقایسه با سایر کشورها نباید گلهمند باشیم، اما به خاطر اینکه ما دلمان میخواهد اسلام محض اینجا حاکم باشد دلمان میخواهد تبلیغات انتخابات با متن قانون بسازد، هیچکس مایل نباشد از قانون تجاوز کند و مایل نباشد رقیب خودش را بشکند و بدنام کند. اینها یا خلاف شرع است یا خلاف قانون است. حالا قبل از رای شورای نگهبان خوب عدهی زیادی بودند ممکن است بعضی از آنها صالح نبودند، اما اینها که امروز ماندند کسانی هستند که شورای نگهبان رای داده که اینها صالح هستند دیگر یکجور آدمی که سالها برای کشور خدمت کرده امروز هم پست و مسئولیت دارد و آینده هم میخواهد خدمت کند، شورای نگهبان هم این را به عنوان صالح پست ریاستجمهوری قبول کرده، خوب بدنام کردن یک چنین کسی چه جوابی میتواند پیش خدا بدهد... اگر آدم یک حرفی بزند، یک کاری کند که یک عیبی برای طرف درست کند که این عیب را ندارد در تمام این جامعه پخش میشود بعدا در تاریخ میماند، جوانهای زیادی میفهمند و بعد جواب او را نمیفهمند، آیا خداوند از ما میگذرد؟ یعنی این بیمجازات میماند؟ اصلا چه خیری میتوانیم به دست بیاوریم که ارزش آن بیشتر از ضرر این گناهان باشد و لذا طرفداران، البته معمولا خود آقایان که اهل این چیزها نیستند، طرفداران یا جاهل یا متعصب، این کارها را میکنند آنها مواظب باشند گناه مجانی بیخود نکنند و سعی کنند مر قانون را بگویند.
حرف سوم ما با مجریان و ناظران این قانون است مجریها و ناظرها همه مسئولیت گرفتند که قانون را اجرا کنند، مسئولیت گرفتند که از طرف مردم یا رهبری وکیل هستند که قانون را اجرا کنند، حق سوءاستفاده از پست و مقام خودشان ندارند، به عنوان یک شخص همهمان حق داریم به هرکس رای بدهیم، از هرکس تعریف کنیم، نظراتمان را بدهیم. شخصی، مگر آنها که از قانون ممنوع شدهاند که نباید بگویند، نگویند، گناه نکنند، این گناه بزرگ را، این گناه را کوچک فرض نکنید خیلی گناه بزرگی است. بقیه هم مسئولان اجرایی و ناظر باید واقعا این کار را بکنند که همان رای مردم هست بیاید در صندوق و همان خوانده شود و همان اعلام شود. ممکن است کسی فکر کند که حالا ما اگر تغییراتی بدهیم شخص مقبولی که خودمان به او ایمان داریم به سر کار میآید، خوب برای جامعه نفعی است، ولی این کار ضرر بنیادی دارد؛ اعتماد مردم را ضعیف کردن بزرگترین جنایت است به ملت و نظامی که میخواهد به اتکاء مردم این هم مشکلات را حل کند.
شما که میدانید ما همیشه با اعتماد مردم کار کردهایم، با اعتماد مردم پیروز شدیم، با اعتماد مردم در جنگ فاتح شدیم، با اعتماد مردم کشور را ساختیم، خوب این اعتماد اینقدر سرمایهی عظیمی است. چه درآمدی از این با ارزشتر است که ما به خاطر او در دل مردم شک بیندازیم که مردم شک بکنند که اینها راست میگویند یا نه، انتخابات آزاد است یا نه، آرای ما دزدی میشود یا نه، باید واقعا مسئولان اجرایی و ناظران به گونهای کار بکنند که خیال مردم راحت باشد. البته این را هم میدانم که عدهای هستند که ما هر کاری بکنیم آنها حرف منفی میزنند که درست نبود و تقلب شد، اما اینکه ما خودمان کار بکنیم و سند بدهیم و واقعا این کار را بکنیم خوب این پیش خداوند باید جواب بدهیم. حال هرکس که میخواهد باشد، هر مقامی از رئیسجمهور، شورای نگهبان، وزارت کشور، ائمهی جمعه، ناظران همه و همه، فرض بر این است که ما طبق قانون اساسی و همچنین توصیههای رهبر معظم انقلاب میخواهیم مردم به پای صندوق بیایند و رایشان را بدهند. ما از مردممان که نمیترسیم، مردم ما که تا به حال هرجا انبوه مردم بودند ما سود کردهایم؛ بنابراین به نظر میرسد آنها من بهخصوص مجریانی که مسئولیت من هم آنجا هست مخاطبم آنها هستند واقعا این خیانت قابل بخشش نیست و امروز هیچ گناهی را بدتر از این نمیدانم که کسی به خودش حق بدهد که در آرای مردم دست ببرد یا جریان را منحرف کند. البته تبلیغ بحث دیگری است. خوب باید حرف بزند مردم را آگاه کند، اینها خلاف قانون نیست مگر تبلیغِ خلاف قانون که آن از بعد دیگری جرم میشود وقتی که میبینید مثلا بنده که مسئول قوهی اجرایی هستم و حتما به سرنوشت کشور فوقالعاده علاقهمند بهخصوص بعد از اینکه میبینم خودم در این مسند نمیخواهم باشم دلم میخواهد بهترین اینها باشد که آن روالی که در کشور وجود دارد ادامه داشته باشد. بهشدت حتی رای خودم را مخفی میکنم و به بچههایم هم نمیگویم، برای اینکه این به جایی سرایت نکند و سوءاستفاده نشود. من دلم میخواهد که ماموران زیردست من و در قلمروی مسئولیت من آنها مثل من نیستند که کسی رای آنها را نداند، خوب بداند هیچ اشکالی پیش نمیآید، ما فکر میکنیم در مورد خودمان اینطوری هستیم، ولی امانت را بهشدت مراعات کنید. البته همانطور که رهبر بزرگوار انقلاب فرمودند بالاخره آدم وقتی میخواهد رای بدهد باید بگردد و صالحترین را پیدا کند. اگر میشناسیم خوب بهتر خیلی از مردم میشناسند رایشان را هم انتخابشده به صندوق میاندازند، بعضیها ممکن است تردید داشته باشند، آن هم راههای متعارف در کشور است، از راههای مختلف، پرسیدن، جستوجو کردن، خواندن، مطالعه کردن، از اشخاص استفاده کردن، هر راهی که خودشان میدانند باید استفاده کنند که ما واقعا برسیم به یک محیط و فضایی که همهی مردم ما احساس کنند که رایی که به صندوق میاندازند تاثیر خودش را دارد. حداقل آن این است که این تاثیر در مجموعه پشتوانهی مسئول اجرایی یا نمایندهی مجلس یا فرد دیگری اثر توانمندی او را ارائه میکند. به هر حال بنده با گذشت نزدیک به ۲۰ سال از انقلاب و این همه آگاهی که در مردم هست و این تبلیغات خوبی هم که در این مدت هفت هشت ماه شده آقایانی که در میدان بودند زحمت کشیدند و تا به حال حرفهایشان را زدهاند و مردم هم میدانند و میتوانند بفهمند که هر یک از اینها الان چه میخواهند و به دنبال چه هدف اصولی هستند که انشاءالله ما یک انتخاب خوبی را بکنیم و نمونهی خوبی باشد و به رخ دشمنانمان که مدعی دموکراسی هستند بکشانیم که چنین انتخابات سالمی است...