ماچئی فایوکوفسکی سفیر لهستان در تهران طی سخنانی در همایشی به مناسبت ۵۵۰امین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و لهستان اظهار داشت: بسیار خرسند هستم که به مناسبت ۵۵۰مین سالگرد تماسهای میان لهستان و ایران این کنفرانس را افتتاح میکنم. برای هر سفیری، سپری کردن چنین لحظهای مانند «فرصتی است که یک بار در زندگی رخ میدهد.» امروز در دانشگاه تهران - یکی از مشهورترین مؤسسات دانشگاهی در ایران و کل منطقه – حضور در این مراسم موجب افتخار من است.
وی همچنین گفت: شاید بررسی و مطالعه تاریخ پایدار، حوزه اصلی دیپلماسی نباشد. کاری که امروز انجام میدهیم، مختص امروز و آینده است. البته این بدان معنا نیست که تاریخ در بهبود سیاست خارجی بی فایده است. در واقع تاریخ بر درک ما از جهان تأثیر میگذارد.
این دیپلمات لهستانی افزود: اگر نگاهی به پنج قرن و نیم گذشته بیاندازیم. ما ازاین دوره طولانی و پر حادثه چه چیزهایی را میآموزیم؟ ابتدا اینکه، لهستان و ایران در دوران اوج سیاسی خود از مستحکمترین روابط سیاسی برخوردار بودند. این روابط به قرن پانزدهم و شانزدهم و همچنین دوره کوتاهی در قرن بیستم مرتبط است. هر دو کشور در آن زمان از موقعیت بین المللی قدرتمندی برخوردار بودند که البته توسط همسایگان به چالش کشیده شد. هر دو کشور ضامن نظمهای سیاسی در مناطق خود بودند.
سفیر لهستان در تهران در ادامه اظهار کرد: در سال ۱۹۱۸ فصل جدیدی از تاریخ برای کشورهای ما باز شد. در پی ایجادجنگ بزرگ، هر دو کشور به دنبال ارتقای جایگاه خود بودند. ایجاد تحولات اساسی در اروپا و خاورمیانه، عرصه دیپلماسی را برای هر دو کشور شکل داد. به دلیل ایجاد احساس عدم پایداری، بحران هویت هر دو دولت تشدید شد؛ بنابراین هر دو کشور به سوی برقراری روابط دیپلماتیک سوق داده شدند. تحکیم بنای دولتهای جدید هدف اصلی هر دو کشور بود و این پلهای برای ارتقای مشروعیت داخلی و بین المللی به حساب میآمد. این امر لهستان و ایران را به متحدان طبیعی تبدیل کرد. هر دو کشور از طریق تجدید روابط دیپلماتیک، ابتکارات مشترک در لیگ ملل و همچنین همکاریهای دوجانبه، به طور پیوسته اهداف خود را دنبال کردند.
وی ابراز کرد: از سوی دیگر هر زمان که دو کشور به موقعیتی قدرتمند در منطقهای باثبات میرسیدند، روابط تجاری و فرهنگی میان آنها شکوفا میشد. شیفتگی فرهنگی، علایق دانشگاهی را برانگیخت و این منجر به تأسیس مدارس و مراکز تحقیقاتی شد.
این دیپلمات لهستانی در بخش دیگری از سخنانش با بیان این که هنرمندان لهستانی به طور گستردهای از فرهنگ ایرانی الهام گرفتند، گفت: این علاقه به ایرانشناسی، در لهستان ریشه گرفت و بسیاری از تحقیقات آکادمیک، فرهنگ لغت، ترجمه شعر فارسی و مطالعات زبانی ختم شد. تبادلات آکادمیک عنصر جدیدی را در تماسهای منظم بین کشورها به ارمغان آورد.
وی یادآور شد: جامعه ارمنیها در این فرآیند نقش مهمی داشتند. آنها در لویو، لوبلین و کراکوف و همچنین اصفهان و تبریز مستقر بودند و نقش به سزایی در این مبادلات داشتند.
فایوکوفسکی همچنین با اشاره به این که لهستان و ایران از زمانهای دور روابط دوستانه و گستردهای داشته اند، گفت: این میراث همچنان باقی مانده و ما را تبدیل به شرکایی همتا کرده است. از دیدگاه لهستان، دو اتفاق تاریخی از این نظر قابل توجه هستند. هنگامی که در قرن هجدهم لهستان دچار آشفتگی سیاسی با منشأ خارجی و داخلی شد، کشور جنگ زده مشترک المنافع لهستان و لیتوان، تحت فشار همسایگان خود فروپاشید. پروس، روسیه و اتریش، این سرزمین را تقسیم کردند و ایران یکی از دو کشوری بود که هرگز اشغال لهستان را به رسمیت نشناخت. این موضوع هرگز فراموش نخواهد شد.
وی همچنین با اشاره به پذیرش آوارگان لهستانی بین سالهای ۱۹۴۲-۱۹۴۳. انتقال حدود ۱۱۶ هزار سرباز و غیرنظامی لهستانی که از اردوگاههای کار اجباری در اتحاد جماهیر شوروی آزاد شده بودند، به ایران اظهار داشت: این رویداد هم از نظر مقیاس و هم از لحاظ اهمیت کاملاً بی سابقه است. برای بسیاری از لهستانیها حرکت به ایران نجات بخش بود. تعداد لهستانیهایی که از گرسنگی و بیماری در اتحاد جماهیر شوروی جان خود را از دست دادند، بسیار بیشتر از آن تعداد لهستانیهایی است که در تمام نبردهای جنگ جهانی دوم جان باختند، اما تعداد کمی از مردم از این موضوع آگاهند. بیش از هزار نفر در راه ایران و در اولین ماه پس از ورودشان جان خود را از دست دادند. به گفته یکی از بازماندگان، پس از فرار از خاک شوروی، قدم نهادن بر خاک ایران مانند یک تجربه بهشتی بود.