روزهای ابتدایی ماه ژوئن، شاهد تشدید تنش اتمی میان ایران و تروئیکای اروپایی بودیم. طی سه سال اخیر، تهران از طریق مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا در دوحه- مسقط- نیویورک و همچنین دیدارهای دورهای با رافائل گروسی توانسته بود تا سطح تنش هستهای با غرب را در وضعیت «انجماد» حفظ کند.
در دوران جدید، ایران به برخی منافع مالی خود در عراق و کره جنوبی دسترسی پیدا کرد و همچنین توانست حجم صادرات نفت خود را به چین افزایش دهد. در سوی مقابل، سطح غنی سازی ایران از ۶۰ درصد فراتر نرفت و تهران گزینه تعامل سازنده با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را انتخاب نمود.
این روند تا آنجا پیش رفت که تنها ساعاتی پیش از «حادثه بالگرد»، رسانههای غربی از احتمالی از سرگیری مذاکرات میان ایران- غرب و برنامه ریزی برای دیدار باقری کنی با مقامات اروپایی خبر میدادند.
پس از شهادت رئیس دولت سیزدهم و برنامهریزی نظام برای برگزاری انتخابات زودهنگام در هشتم تیرماه، روند مذاکرات اتمی میان ایران و غرب به حالت تعلیق درآمد. در چنین شرایطی تروئیکای اروپایی تصمیم گرفتند تا به جای انتخاب گزینه «صبر» و حفظ تماسها از کانالهای فنی، سطح مناقشه اتمی با تهران را افزایش داده و در نقش «پلیس بد» به ایفای نقش بپردازند.
نکته جالب توجه آن است که در دوران جدید دولت بایدن در نقش «پلیس خوب» هنرنمایی کرده و حتی در برخی موارد خواهان مماشات بیشتر با تهران شده است! به عنوان مثال پس از انتشار خبر توزیع پیشنویس قطعنامه ضدایرانی میان کشورهای عضو شورای حکام، وال استرتیت ژورنال خبر از مذاکره آمریکاییها با نمایندگان قدرتهای اروپایی جهت تعدیل متن قطعنامه داد.
تنها به فاصله چند روز در پنجم ژوئن، تروئیکای اروپایی، پیشنویس قطعنامه ضدایرانی را در شورای حکام به رای گذاشت که در آن از تهران خواسته شده بود تا سطح همکاریها با آژانس را افزایش داده و محدودیتها برای بازرسان این نهاد بینالمللی را لغو کند. ساعاتی بعد رویترز از ارسال نامه کشورهای اروپایی به شورای امنیت خبر داد که در آن قدرتهای اروپایی موارد نقض برجام را از سوی ایران تشریح کردند.
برخی تحلیلگران معتقدند این اقدام میتواند مقدمهای برای فعال کردن «مکانیزم ماشه» پیش از پاییز سال آینده و انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت باشد. گروهی دیگر، اما رویکرد تهاجمی غرب را نوعی اهرمسازی پیش از آغاز مذاکرات رسمی میان ایران و اعضای ۵+۱ میدانند.
تصویب قطعنامه در شورای حکام و نامه تروئیکای اروپایی به شورای امنیت، این پیام را برای مقامات تصمیمگیر در شورای عالی امنیت ملی داشت که غربیها به دلیل خروج آمریکا از برجام قصد دارند تا تغییراتی در نوع چینش میز مذاکره ایجاد کرده و تهران را مجبور به پذیرش شروط آنها، بدون دریافت امتیاز یا تضمینی معتبر کنند.
در پاسخ به این اقدام، مقامات ذیصلاح در ایران تصمیم گرفتند تا با افزایش تعداد سانتریفیوژهای پیشرفته در سایتهای مخفی کشور به این اقدام بروکسل پاسخ دهند. با آنکه اقدام اخیر ایران تاثیر جدی در روند توسعه برنامه اتمی نخواهد گذاشت، اما حامل این پیام برای غرب است که اگر آنها بخواهند همچنان به تصویب قطعنامههای ضدایرانی در شورای حکام ادامه دهند، ممکن است تهران گزینه افزایش سطح غنیسازی را به مانند ۱۸ ماه قبل، انتخاب نماید.
در ادامه کمپین ضدایرانی غربیها برای «امنیتی سازی» مجدد برنامه اتمی ایران، سران دولتهای حوزه یوروآتلانتیک در حاشیه اجلاس جی-۷ در ایتالیا از ایران خواستند تا از تشدید تنش هستهای و توسعه این برنامه صلحآمیز خودداری کند. آنها همچنین با ذکر ادعاهای واهی از تهران خواستند تا ایران به روسیه در جنگ اوکراین کمک نکند. کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در واکنش به این موضعگیری گفت که گروه هفت از سیاستهای مخرب گذشته فاصله بگیرد. صدای دستگاه دیپلماسی ایران همچنین مرتبط ساختن جنگ اوکراین با همکاریهای ایران-روسیه را اقدامی مغرضانه و سیاسی از سوی دولتهای غربی توصیف کرد. به نظر میرسد آمریکا و متحدان آن قصد دارند تا با تکرار برخی ادعاهای تکراری در خصوص ایران، گزینه «تعامل سازنده» را کنار گذاشته و پروژه خلق «محور شرارت جدید» را با حضور چین، روسیه، ایران و کره شمالی تکمیل نمایند. این نوع موضع گیری بیش از آنکه کمک جدی به حل اختلافات کند، تنها به تکمیل ادبیات «جنگ سرد جدید» آمریکا با قدرتهای نوظهور نظم بینالمللی و تقویت دوگانه «دموکراسی-اقتدارگرایی» کمک خواهد کرد.
فرسایشی شدن بحران اوکراین و جنگ غزه سبب شده است تا قریب به هشت ماه پرونده اتمی ایران از صدر اولویت غربیها خارج و تبدیل به موضوعی حاشیهای شود. با این حال پس از عملیات «وعده صادق» و فضاسازی مجدد صهیونیستها در خصوص «خطر ایران اتمی» برای خاورمیانه، بار دیگر قدرتهای غربی با محوریت آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصمیم گرفتند تا به صورت آشکارا خواستار تشدید فشارهای سیاسی- تحریمی بر ایران شوند. نکته کلیدی آن است که ایران و قدرتهای غربی تا پس از انتخابات آمریکا شانس زیادی برای رسیدن به نقطه توافق پایدار را ندارند. در چنین شرایطی بروکسل- واشنگتن تصمیم گرفتند تا با تشدید فشارها بر ایران، مقامات تصمیمگیر در تهران را به سمت میز مذاکره و گرفتن یک امتیاز راهبردی بدون ما بهازای متوازن هدایت کنند. البته این احتمال وجود دارد که با پیروزی فردی عملگرا در انتخابات ایران، دریچه «توافق موقت» میان تهران و کشورهای غربی باز شده و سطح تنشها بیش از این افزایش پیدا نکند.