پادشاه بحرین، حمد بن عیسی آل خلیفه در سفر ۳ خرداد خود به مسکو به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، گفت که کشورش «هیچ دلیلی برای تأخیر در عادی سازی روابط» با ایران نمیبیند. پادشاه همچنین گفت که منامه دیگر مشکلی با تهران ندارد. پادشاه حمد که هشت روز بعد همین پیام را به لی چیانگ، نخست وزیر چین در پکن منتقل کرد، توضیح داد: «ما در تلاش برای برقراری روابط عادی دیپلماتیک، تجاری و فرهنگی با ایران هستیم.»
در اوایل این ماه، بحرین رسما از روسیه خواست تا عادیسازی روابط آن با ایران را تسهیل کند. این امر با توجه به شدت تهدیدی که رژیم حاکم بحرین از زمان انقلاب ۱۹۷۹ ایران احساس کرده، قابل توجه است. در بیستم فروردین، پادشاه حمد بن عیسی آل خلیفه ۱۵۸۴ زندانی را عفو کرد که بسیاری از آنها به دلیل فعالیتهای خود طی بهار عربی در سال ۲۰۱۱ بازداشت شده بودند. سپس، در پی ارسال تسلیت پادشاه حمد به رهبری، عبداللطیف بن راشد آل زیانی، وزیر خارجه وقت بحرین در ۲۲ مه در مراسم تشییع جنازه رئیسجمهور فقید ایران، ابراهیم رئیسی شرکت کرد. این اقدامات موجب ایجاد حسن نیت نسبت به این پادشاهی عربی در تهران شد.
جورجیو کافیرو، استاد ژئوپولتیک دانشگاه جورجتاون، برای شورای آتلانتیک نوشت: کاهش تنش در روابط بحرین و ایران و تمایل بیشتر منامه و تهران برای تعامل با یکدیگر را بهتر است در چارچوب تحولات منطقهای در چند سال گذشته درک کرد. کاهش تنش در خلیج فارس، به طور خاص بهبود روابط عربستان سعودی و امارات متحده عربی با ایران، فضایی را برای روابط متعادلتر بین منامه و تهران ایجاد کرده است.
در مارس ۲۰۲۳، عربستان سعودی و ایران پس از هفت سال و دو ماه قطع روابط دیپلماتیک، با کمک عمان و عراق و میانجیگری چین، روابط خود را عادی سازی کردند. امارات متحده عربی نیز پس از کاهش سطح روابط دوجانبه با تهران در سال ۲۰۱۶، در سال ۲۰۲۲ روابط دیپلماتیک کامل خود را با ایران برقرار کرد. در حالی که این دو کشور خلیج فارس بر توسعه داخلی و تنوع اقتصادی تمرکز کردهاند، عربستان سعودی و امارات متحده عربی دریافتند که دیالوگ بیشتر با ایران، امنیت و منافع اقتصادی آنها را ارتقا میدهد. برای ایران، بهبود روابط با اعضای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) بخشی از استراتژی «اول همسایهها»ی دولت رئیسی بود که به دنبال کاهش انزوای منطقهای تهران به عنوان راهی برای مقابله با تأثیر تحریمهای غرب بود.
برای بحرین که خط مشی سیاست خارجی خود را از عربستان سعودی و امارات متحده عربی میگیرد، دنبالهروی از ریاض و ابوظبی در قبال جمهوری اسلامی منطقی است. با این حال، حتی اگر بحرین و ایران همین امسال روابط خود را عادی سازی کنند، بی اعتمادی و سوءظن احتمالا همچنان روابط آنها را شکل خواهد داد.
درک اینکه چرا خاندان سلطنتی بحرین از جمهوری اسلامی هراس دارد، نیازمند بازگشت به دوران پر آشوب پس از انقلاب ۱۹۷۹ ایران است. با فراخوان رهبر انقلاب و نزدیکانش برای صدور انقلاب اسلامی به کشورهای خارجی، مقامات سنی در بحرین، کشوری با اکثریت شیعه، به طور خاص در برابر سیاست خارجی ایدئولوژیک ایران احساس آسیبپذیری میکردند، که در دهه ۱۹۸۰ تحت تأثیر شور انقلابی بود.
مقامات بحرینی دچار پارانویا نبودند. یک کودتای نافرجام در سال ۱۹۸۱ اتفاق افتاد که در آن جبهه اسلامی آزادیبخش بحرین (IFLB) تلاش کرد تا «نظم اسلامی آزاد»ی ایجاد کند و به حضور نظامی آمریکا در این مجمع الجزایر خلیج فارس پایان دهد. آیت الله العظمی محمدتقی مدرسی جبهه اسلامی آزادیبخش بحرین را در ایران تأسیس کرد و تلاش این گروه برای برکناری خاندان آل خلیفه در بحرین، به شدت بر درک مقامات کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از تهدید نیابتی جمهوری اسلامی تأثیر گذاشت. سپس، در سال ۱۹۹۶، مقامات منامه بار دیگر ایران را به تلاش برای کودتای دیگری در بحرین متهم کردند.
در سال ۲۰۱۱ در جریان بهار عربی، قیامی به رهبری شیعیان در بحرین رخ داد که نگرانیهایی را در مورد ثبات و حتی بقای رژیم ایجاد کرد. اینکه آیا ایران مستقیماً مداخلهای داشته است، موضوع مقاله دیگری است. اما تهران در کمترین حالت از بحرینیهایی که خواستار تغییرات اساسی بودند، حمایت معنوی کرده است. منامه و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، دست ایران را پشت جنبش بهار عربی بحرین دیدند و برای سرکوب معترضان به طور نظامی مداخله کردند.
از سال ۲۰۱۱، برخی از گروههای شیعه بحرینی - مانند سرایا المختار که به مقاومت اسلامی بحرین نیز معروف است - در بحرین دست به خشونت زدهاند. در حالی که واشنگتن این گروه را تهدیدی برای منافع خود میداند، وزارت امور خارجه آمریکا در سال ۲۰۲۰ سرایا المختار را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی کرد، کاری که در سال ۲۰۱۸ با گروه شیعه دیگری به نام گردانهای اشتر کرد.
فراتر از عوامل فرقهای و ایدئولوژیک، مقامات ایرانی، قبل و بعد از سال ۱۹۷۹، بر اساس سابقه کنترل ایران بر این مجمع الجزایر از دوران باستان، ادعاهای ارضی نسبت به بحرین داشتهاند. در سال ۱۹۵۷، مجلس ایرانِ تحت حکومت محمد رضا شاه پهلوی قانونی را برای به رسمیت شناختن بحرین به عنوان چهاردهمین استان ایران تصویب کرد، که این امر باعث تشدید نگرانیها در پایتختهای عربی و لندن در مورد بلندپروازیهای هژمونیک شاه شد. با این حال، تا سال ۱۹۷۰، تهران استقلال بحرین را مطابق با قطعنامه ۲۷۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد به رسمیت شناخت.
با این وجود، در سال ۱۹۸۰، آیت الله صادق روحانی گفت که به رسمیت شناختن استقلال بحرین توسط تهران در یک دهه قبل، به دلیل وقوع آن در زمان حکومت شاه نامعتبر است. در اوایل دهه ۱۹۸۰، مقامات ایرانی در مورد سرکوب مسلمانان شیعه در این پادشاهی خلیج فارس بحث میکردند و دستور کار انقلابی ایران الهام بخش بخشهایی از جمعیت شیعه بحرین برای برگزاری تظاهرات طرفدار ایران بود.
حداقل تا همین اواخر، رسانههای دولتی ایران به پیشبرد روایتهایی درباره حاکمیت ایران بر بحرین ادامه دادهاند. این اغلب راهی برای تحت فشار قرار دادن رهبری در منامه در میان افزایش تنشها بین پادشاهی و تهران بوده است، به ویژه پس از عادی سازی روابط بحرین و اسرائیل در سال ۲۰۲۰ که ایران آن را به شدت نگران کننده میدانست.
بحرین یکی از کشورهای عربی بود که پس از حمله به اماکن دیپلماتیک عربستان در تهران و مشهد در سال ۲۰۱۶، در واکنش به اعدام شیخ نمر النمر توسط ریاض، روابط دیپلماتیک خود با ایران را به طور کامل قطع کرد. بحرین با وابستگی شدید به کمک مالی و امنیتی عربستان، در آن ماجرا طبیعتاً با ریاض همبستگی نشان داد. این کشور خود را متعهد به حمایت از تلاشهای کشورهای عربی به رهبری عربستان برای تشدید فشار بر ایران در پی این حملات کرد.
با این حال، با برقراری مجدد روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و ایران در مارس ۲۰۲۳، فشار عربستان بر بحرین برای حفظ موضع سختگیرانه خود در برابر ایران به طور چشمگیری کاهش یافته است. به طور مشابه، سودان - کشور دیگری که از نظر مالی به ریاض و ابوظبی وابسته بود - روابط خود با ایران را در بحبوحه بحران عربستان و ایران در سال ۲۰۱۶ قطع کرد، اما تنها هفت ماه پس از امضای توافقنامه دیپلماتیک ریاض و تهران در پکن، روابط خود را با ایران عادی سازی کرد. به طور مشابه، تنش زدایی عربستان و ایران، در را به سوی روابط بهتر بین مصر و ایران باز کرده است.
لازم به ذکر است که عمان، مانند گذشته که میانجیِ بسیاری از کشورهای عربی و غربی از یک طرف و تهران از طرف دیگر بوده، نقش پل ارتباطی مهمی را بین بحرین و ایران ایفا کرده است. سال گذشته، سلطان هیثم برای بحث در مورد روند بهبود روابط میان این دو همسایه، از منامه بازدید کرد.
از میان پنج کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس که در سال ۲۰۱۶ اقدامات دیپلماتیکی علیه ایران انجام دادند، بحرین تنها کشوری است که اقدام خود علیه ایران در جریان آن بحران را معکوس نکرده است. عادی سازی روابط بحرین با ایران، گام نهایی در فرآیند عبور از شکاف کلیتر میان شورای همکاری خلیج فارس و ایران از اوایل سال ۲۰۱۶ خواهد بود. به طور مشابه، بحرین از میان همه کشورهای عربی در بلوک ضد قطر، پس از رفع محاصره قطر در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ در اجلاس العلا در سال ۲۰۲۱، آخرین کشوری بود که با دوحه آشتی کرد.
در حالی که سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تمایل دارند ایران را بیشتر به عنوان موضوعی مرتبط با توازن قوا در منطقه ببینند، نخبگان حاکم بحرین، جمهوری اسلامی را یک تهدید وجودی برای امنیت ملی و بقای رژیم منامه میبینند. بنابراین، قابل درک است که چرا بحرین با کندترین سرعت در بین اعضای شورای همکاری خلیج فارس به سمت عادی سازی روابط با تهران حرکت کرده است.
با توجه به پویایی داخلی بحرین، انتظار میرود هرگونه تنش زدایی میان بحرین و ایران از عمق کمتری نسبت به تنش زداییهای عربستان و امارات با تهران برخوردار باشد. عادی شدن روابط بحرین و ایران میتواند فاقد محتوای قابل توجه باشد و عمدتاً شامل خویشتن داری در لفاظیها باشد.
یک نشانه واقعی از پیشرفت در روابط دو جانبه، قطع روابط تهران با گروههای تندرو بحرینی خواهد بود. بدون اینکه ایران چنین تغییراتی ایجاد کند، درباره دستاوردهای دولت بحرین از این عادیسازی روابط جای تردید وجود دارد.
در طرف ایران، روابط بحرین با ایالات متحده و اسرائیل باعث میشود تهران احساس آسیبپذیری شدید کند. در حالی که بعید است بحرین از میزبانی ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا دست بکشد یا توافقنامه عادیسازی خود با تل آویو را لغو کند، منامه میتواند با اطمینان دادن از اینکه خاک بحرین توسط هیچ قدرت خارجی برای اقدامات نظامی علیه ایران یا متحدان منطقهای آن مورد استفاده قرار نخواهد گرفت، گامهایی برای نشان دادن تعهد خود به روابط بهتر با تهران بردارد. تحمل بیشتر دولت بحرین نسبت به عناصر میانهرو در اپوزیسیون شیعه و آزادی زندانیان سیاسی بیشتر نیز میتواند نویدبخش روابط بهتر با ایران باشد.
شاید تصور اینکه هر دو طرف این گامها را بردارند دشوار باشد. اما غیرممکن نیست.