آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه اعتماد در سرمقاله امروز دهم مرداد 88 آورده است:
دنیای عجیبی است، دنیای سیاست. بازار مکارهای با کالاهای رنگارنگ و گوناگون. چقدر دلخوش بودیم به شعار رعایت اصل اخلاق در «سیاست»، نشان به آن نشانی به جایی رسیدیم که قرار شد سیاستمان عین دیانتمان باشد، نه کم و نه زیاد. اما گذشـت زمان نشان داد گویا یک جای کار به شـدت میلنـگد و معیوب از آب درآمده است.
در شگفتیم که چه رفته است بر احوال این قوم اخلاق مدار، از خود میپرسیم یا سیاست ما از اخلاق قالب تهی کرده است، یا پیچ و مهرههای موتور اعتماد جماعت شل شده تا جایی که هر کالای «سیاسی» بزک شده در هر فرم و اندازه و رنگ توانسته در قالب مورد نظر قرار گرفته، جا خوش کند و برای خودش با تبلیغات خاص و لعاب دینداری و اخلاق کر و فری بیافریند و ایضاً طراحان زبردست و تئوریپردازان پشت پرده را به جایگاهی برساند، یاللعجب، خدا آخر و عاقبت کار را ختم به خیر فرماید چرا که از قدیم و ندیم گفتهاند و شنیدهایم و نوشتهاند و خواندهایم و تجربه زندگی جوامع بشری نیز مهر تاییدی است براین واقعیت که؛ «قومیکه گشت فاقد اخلاق مردنی است.»
تو گویی از شعار بنیادی و محوری سیاست خارجی مان یعنی همان عزت، حکمت و مصلحت «کمیتا قسمتی» دور افتادهایم و عملاً «مصلحت» نقشایفا میکند و از حکمت و به ویژه حضرت «عزت» جز کورسویی آن هم از دوردست سوسو نمیزند واینچنین بوده است سرنوشت آن شعار آشنای «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» مردم کوچه و بازار طی سه دهه گذشته؛ نوشته زیبایی که سردر ساختمان وزارت خارجه مان را زینت بخش بوده و نماد عدم وابستگی اش میخوانند. و اما داستان برخورد دوگانه یا در پارهای از موارد «چندگانه» در رویارویی با بحرانها و رویدادهای بین المللی و اتخاذ سیاستهای عجیب و غریب از جانب «اربابان سیاست» و «دستاندرکاران چرخش امور سیاسی»این مرز و بوم در قالب تعبیر واژه سیاست به معنی «تدبیر امور» با محوریت رعایت اصل منافع و مصالح ملی کشور ماجرای غم انگیزی است، که گویا تمامیهم ندارد و شناخت زوایای آن به هیچ وجه پیچیدگی تعریف شده در عالم سیاست را نشان نمیدهد. کافی است داستان از یک جایی شروع شود تا نه تنها سررشتـه داران ریز و درشـت عالم سیـاستاین مرز و بوم که اکثریت قریب به اتفاق «جماعت کوچه و بازار» پایان داستان را دقیقاً پیش بینی و بازگو کنند،
چه، در چنین فضایی فهم و درک مندرجات کتاب سیاست ما کار چندان دشواری نیست و اصولاً در کشف اسرار و راز و رمزاین کتاب نیاز به تخصص و خبرگی آنچنانی که در دیگر کشورها از لوازم ضروریاین رشته محسوب میشود، احساس نمیشود. و شاید در راستای همین واقعیت تلخ است که صاحب نظران از آن به «سیاست مردمی» و «عامه پسند» تعبیر کردهاند.
به گذشتـه برنمیگردیم، چرا که تاوان سنگینی را با آزمون و خطاهای چندین باره پرداختهایم.کالبدشکافی و آسیب شناسیاین مرض مزمن و درد کهنه، نه دراین مقال میگنجد و نه در صلاحیت و تخصص چون منی است و مثنوی هفتاد من را نیاز به بازکردن گـره کور قضـیه و عیان کـردن زوایای تاریک آن در بررسی دقیق و موشکافانه سیاست خارجی آن هم توسط جماعتی از متخصصان دلسوز، توانمند و متعهد میطلبد.
به زمـان حال نظـری میافکنـیم و قضاوت پایـانی را چنان که عدالت و انصـافایجاب میکند به افکار عمومیوامیگذاریم که خود به حکمیت پرداخته و برای ثبت در تاریخ به داوری بنشیند. باشد که درس عبرتی شود برایاینده سازاناین کهن سرزمین کهایرانش مینامیم. به منظور پرهیز از تبعات ناخوشایند و دوری از نیش و نوش دراین «آشفته بازار» و بنا به همان «مصلحت» که تحت تاثیر عوامل و دلایلی چند که از حوصله بحث خارج اسـت در فرهنـگاین دیار «نهادینه» شده است.
از مقایسه چگونگی برخورد با بحرانهای درون و برون جامعهای که در آن نفس میکشم، درمیگذرم و به اختصار دو واقعه روز را که حساسیت جهانیان و به ویژه دنیای اسلام را برانگیخته به نقد کشیده، موضع گیریهای دولتمردان را دراین ارتباط به تماشا مینشینیم. دو موضع گیری کاملاً متفاوت و معنادار، در دو رویداد با شاخصههای یکسان، و استانداردهای دوگانه موضع گیریهای دولت و در راس آن دستگاه دیپلماسی کشور، یکی از جنس افراط و دیگری از جنس تفریط؟، یکی قتل یک زن مسلمان محجبه مصری به دست نژادپرستی افراطی در کشور آلمان آن هم در دادگاه، و دیگری «برخورد خشن و غیرانسانی دولت چین» با اقلیت مسلمان اویغور در منطقه سین کیانگ که منجر به کشته شدن و دستگیری تعداد زیادی از مسلمانان بی دفاع شد. به گزارش خبرگزاریهای رسمیو تایید دولت چین آمار رسمیکشته شدگان دراین برخورد بیش از 156 نفر اعلام شده، که تا زمان نوشتن این یادداشت این سرکوب با شدت ادامه دارد.
مقامات دولت جمهوری اسلامی اعم از مقامات اجرایی، سیاسی حتی قضایی و قانونگذاری همان گونه که انتظار میرفت،درباره قتل زن مسلمان مصری بیدرنگ موضع گرفته و ضمن محکوم کردن این حرکت زشت تا آنجا پیش رفتند که دولت آلمان و فراتر از آن دنیای غرب را نیز نشانه رفته که در قالب عرف دیپلماتیک نا مانوس است.
گـرچه این حرکت قابل مذمت است و نکوهش و برای هر انسان آزادهای باعث تاسف و تاثر، امـا باید قبول کرد که آدم کشی نه از جانب یک دولت، که از سوی یک فرد مریض (نژادپرست افراطی) صورت گرفته بنابراین در حد خود و فی نفسه عکس العمل مقامات جمهوری اسلامی به ویژه ازاین حیث که مقتول مسلمانی محجبه بوده است و ما نیز مدعی طلایهداری دفاع از حریم حرمت اسلام و مسلمانانیم قابل توجیه و از نگاه جماعتی حتی سزاوار تقدیر است.
اما روی دیگر سکه به قول آقای «اردوغان» نخست وزیر ترکیه نوعی «نسل کشی است» که از جانـب دولت قدرتمند چین نسبت به اقلیت مسلمان ترک تبار اویغور در استان سین کیانگ با شدت اعمال شده و طرفه آنکه جای کمترین محکومیت و عکس العمل اعتراض آمیز از جانب مقامات رسمیجمهوری اسلامیایران خالی است.
نه به آن شوری شور و نه بهاین بی نمکی، سوالی که برای هر آزاده و به ویژه در ذهن هر انسان متعهد خطور میکنداین است که چرااین دوگانگی در رفتار، گفتار و کردار؟ مگر نهاین است که دفاع از کرامت انسانها با هر نژاد، زبان،ایین و... در چارچوب ارزشهای اعتقادی و اخلاقی به عنوان یک اصل بنیادی ما قرار دارد؟ مگر اویغورها در زمره انسانهای صاحب کرامت و حرمت و از آن بالاتر در دایره امت اسلام نمیگنجند؟ مگر خوناین جماعت کم رنگ تر از خون کسانی است که بنا به وظیفه دینی، اخلاقی و انسانی همیشه در حمایت از آنان به پا خاسته و فریاد هیهات من الذله سر دادهایم؟
آیا اویغورها و چچنها در جغرافیای جهان اسلام قرار ندارند؟ چگونه است که تلویزیون جمهوری اسلامیایران حتی به خود زحمت معرفی جغرافیا، تاریخ و فرهنگاین دو پاره از امت اسلام را برای شناخت هرچه بیشتر بینندگان خود نمیدهد؟ تا جایی که به جرات میتوان گفت کمترین آگاهی و شناخت از وضعیت عمومیاین دو اقلیت مسلمان در میانایرانیان وجود ندارد؟ایا دفاع بحق از انسانها آن هم از مسلمانانی که بدین گونه جان، مال و ناموس شان مورد تجاوز قرار گرفته و مساجدشان به آتش کشیده شده یا بسته میشوند، دفاع از کرامت و حقوق انسانها تلقی نمیشود؟
گرچه برخورد و عکس العمل مقامـات رسمی جمـهوری اسلامی در این خصـوص سرد، بی روح، مایوس کننده و دور از انتظار بود، اما در عوض عکس العمل بجا، منطقی و شجاعانه علمای دینی آن گونه که تاریخ اسلام و به ویژه مکتب تشیع علوی نشان داده و انتظار رفته و میرود، امیدوارکننده و دلگرم کننده بوده است.
بیانیههای صادره از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و آیات عظام صانعی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، صافی گلپایگانی و... بیانگراین واقعیت است که هنوز هم روحیه عدالتطلبی و ظلمستیزی در عمل و نه در شعار در میان آحاد جامعه ما زنده است. چه این حداقل خواسته مردم است؛ انتظاری بحق از هر انسان آزادهای که به انسانیت انسانها دلبسته است و در هر کجا که ظلمیبه هم نوع رود چه در خانه خود و چه در خانه دیگری، از پای ننشسته و بی تفاوتی پیشه نمیسازد.
در حالی که آیت الله العظمینوری همدانی «جنایتی را که در چین اتفاق افتاد، وحشتناک تر از حادثه آلمان» میداند، سکوت مقامات رسمیجمهوری اسلامیباهر توجیهی، اصل سیاست «حمایت از محرومان و مظلومان» را زیر سوال خواهد برد. در قسمتی از بیانیه آیت الله العظمیصانعی در همین خصوص چنین آمده است؛ «حاکمان مستبد چین به جای رفع معضلات و مشکلات مسلماناناین کشور که بخش قابل توجهی از جمعیت آن سرزمین را تشکیل میدهد، با اشکال مختلف درصدد خاموش کردن اعتراضهای مردمیبرآمدهاند و دراین میان با قطع رسانههای ارتباطی، عدم اطلاع رسانی از فجایع و ارتباط دادناین اعتراضات به قدرتهای بیگانه که بطلان و مکر بودنـش از روز روشـن تر است، به خـود جرات دادهاند به حریم و حقوق انسانهای بی دفاع تجاوز کنند و میکوشند با انتساباین اعتراضها به عوامل خارجی هر گونه اقدام و اعتراض بین المللی را از سوی دیگر کشورها خاموش سازند. اما مستبدان غافل از آنند که فریاد انسانهای مظلوم و ستمدیده و آه و درد زجردیدگان و خونهای به ناحق ریخته انسانها گریبان آنها را خواهد گرفت و صدای اعتراض بحقاین مردم مظلوم را در جهان منعکس خواهد کرد».
در چنین حال و هوایی است که برخورد دوگانه دستگاه دیپلماسی ما با دو رویداد با یک اهمیت و اعتبار برای ملت ما، نمیتواند توجیه عقلی، شرعی، عرفی، اخلاقی و منطقی داشته باشد و اصولاً با اصل رعایت مصالح و منافع ملتها در سیاست برون مرزی به عنوان یک اصل شناخته شده در روابط بینالملل سنخیتی ندارد. به یاد داشته باشیم که ما پیرو مکتبی هستیم که از جمله تعالیم پیامبر اعظمشاین است؛ «پرهیزگارترین مردم کسی است که حق را بگوید چه به نفع چه به ضرر.» بیاییم از بیان حق ابایی نداشته باشیم،این رمز رستگاری است.