آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله امروز 14 مرداد 88 آورده است:
چـنـد روز قـبـل خبری در برخی سایتها آمد که نشان میداد از بعضی دکهداران خواسته شده تا روزنامههای آفتابیزد، اعتماد و اعتماد ملی را جلوی پـیـشخـوان نـگـذارند زیرا تیتر آنها تحریک کننده است.
این خبر را چندان جدی نگرفتم اما دیروز بار دیگر همان خبر به همراه عکسی که در زیر ملاحظه میکنید در بعضی سایتها آمد. خبرهایی هم از برخی نقاط تهران و شهرستانها به دست من رسید که صحت این موضوع را تایید میکرد.
البته درحال حاضر کاری از دست ما ساخته نیست زیرا ظاهراً یک باند قدرتمند تصمیم گرفته است رسانههای رسمی را به طور کلی از حوزه خبردهی موثر در حوادث داخلی خارج کند. فعالیت این باند، تاکنون بر صدا و سیما متمرکز بود که اصرار بر خبررسانیهای یکطرفه و تخریب اصلاح طلبان را میتوان دستاورد نفوذ این باند دانست اما ظاهرا وجود تعدادی روزنامه مستقل نیز عدهای را آزار مــیدهـد. ایـن در حالی است که فعالیت روزنامههای موردنظر، نه تنها در چارچوب قوانین رسمی میباشد بلکه خودسانسوری یا خط قرمزهای مقطعی و من درآوردی نیز در سطر به سطر مطالب این روزنامهها مشهود است. البته بهاین گناه اعتراف میکنیم که هیچگاه حاضر نشدهایم شـیفتگی به رئیس دولت را نشان دهیم و هرگاه بعضی شیفتگان، او را آسمانی جلوه دادهاند آنها را نکوهش کردهایم که ظاهرا عدم شیفتگی کمگناهی نیست.
آقــایــان صــاحــب نــفــوذ، مــخــتـارنـد کـه پـس از بیخاصیت کردن یا کاهش نقش رسانه ملی در عرصه خبرگیری تـوسـط مـردم، این بار رسانههای منتقد - با عرض شرمندگی نسبت به واژه انتقاد-! را نیز محدود سازند. اما ظاهرا ازاین نکته غـافلـنـد کـه عطش کسب خبر، قابل کنترل نیست و این محدودسازیها، جز سوق دادن مردم به رسانههای خارجی یا رسانههای غیررسمی- همچون شایعات کوچه و خیابانی- که دولت هیچ کنترلی بر آنها ندارد دستاوردی حاصل نخواهد کرد. شاید هم غافل نیستند و عدهای ماموریت دارند که برای روز مبادای خویش، مردم را به شنیدن و دیدن خبرهایی عادت دهند که توسط رسانههای خارجی ساخته و پرداخته میشود.
البته این سخن به معنای تایید برخی اظهارنظرهای نسنجیده نیست که تمام اخبار خارجی را دروغ میپندارند. زیرا در دنیای امروز، تنوع رسانه آن قدر زیاد است که رسانههای دروغ پرداز، خیلی زود از سبد خبرگیری مردم حذف میشوند. اما هرچه باشد رسانههای خارجی از کنترل حـاکـمـیـت ایـران خارج هستند ولذا فراگیری استفاده ایـرانیان از آن رسانهها، به معنای افزایش نقش آنها در خـبـردهـی، تحلیل و اثرگذاری بر تحولات خواهد بود. در لابهلای کلمات برخی سیاستمداران و مسئولان هم میتوان اعتراف آنها به اثرگذاریاین رسانهها را یافت.این اعتراف، ابتدا با تبلیغات وسیع پیرامون تاثیرپذیری برخی تظاهرکنندگان از تبلیغات تلویزیونهای بیگانه آشکار شد و اکنون از ابراز خوشحالی شدید تعدادی از رسانههای حامی دولت قابل مشاهده است.
این رسانهها، چند روز است خبر اذعان یکی از همان رسانهها به لزوم پایان اعتراضات را به صورت وسیع پوشش میدهند. در چنین شرایطی معلوم نیست آیا نباید به نیت واقعی برخی افراد شک کرد و به دنبال شناسایی ریشههای فکری و سیاسی آنها بود و ازایـشـان سوال کرد حذف رسانههای داخلی از حوزه خبرگیری مردم را با کدام هدف تعقیب میکنید؟
دراین میان، یک سوال مشخص از رئیس دولت دهم وجود دارد.این سوال به یکی از اظهارنظرهای انتخاباتی او برمیگردد که بـرای رد ادعـای رقبا در خصوص برخی خلافگوییهای دولتیها اعلام کرد: دروغگویی کار ترسوهاست.ایا در عملکرداین دولت، نشانهای از ترس مشاهده میشود؟ البته رئیس دولت، هیچ پاسخی به برخی سوالات واضح نداد که برای اثبات خلافگویی دولت، مطرح میشد. مثلا او نگفت که نامه عذرخواهی بلر کجاست؟ و یا اگر واقعا ادعای او صحیح است و پرونده یک میلیارد دلار درآمد بلاتکلیف نفتی، مختومه شده است، چرا دیوان محاسبات با صدور اطلاعیههای مکرر، بر باز بودن پرونده و تعقیب آن در مراجع قضایی تاکید دارد؟ او اکنون فرصت دارد با پاسخگویی شفاف به این سوالات و پرسشهای مشابه، هم شائبه خلاف گویی دولت را برطرف کند و هم ثابت نماید که دراین دولت، ترس هیچ راهی ندارد.
اما به نظر میرسد در کنار مخالفان و منتقدان، عدهای از دوستان به دنبال اثبات ترسو بودن دولت هستند تا از طـریـق بـرهـان خلف و با استناد به سخن انتخاباتی احمدینژاد، خلافگویی دولتیها را ثابت نمایند. برخی محدودیتهای تلفنی واینترنتی در یک ماه و نیم گذشته و فـشـار بـر بـعـضـی مـطـبـوعات که آخرین جلوه آن در محدودسازی عرضه این روزنامهها آشکار گردیده، قاعدتا مفهومی جز ترس حامیان رسمی یا غیررسمی دولت از خبررسانیهای انتقادی ندارد. اگر احمدینژاد میخواهد همچنان این ادعا را مطرح کند که نشانهای از ترس در عملکرد دولت او وجود ندارد بایستی برای برخورد با آمران، طراحان و مجریان این محدودسازیها، تدبیری بیندیشد و از دولت خود، رفع اتهام کند. این گوی واین میدان!