آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه دنیای اقتصاد در سرمقاله امروز 18 مرداد 88 آورده است:
درحالی که هنوز زمان زیادی از مـعرفی دکتر احمدینژاد به عنوان منتخب 22 خرداد نگذشته است او هر روز هـشـداری جـدی از حـامـیـان انتخاباتی خود دریافت میکند. این هشـدارهـا در نوع خود بیسابقه است و هر کس بـه مجمـوعه آنها بنگرد نمیتواند تعجب خود را از حمـایتهای بیسابقه همین هشداردهندگان از احمـدینـژاد مخفـی کنـد. در کنار این هشدارها، توصیههایی نیز به احمدینژاد میشود که میتوان ناامیدی توصیهکنندگان به اجرای توصیههای خود را از میان عبارات و جملات موجود در توصیهنامههای کتبی و شفاهی یافت.
اگر به این هشدارها و توصیهها از منظر طرفداران احمدینژاد نگریسته شود نشانه بیانصافی یا سهم خواهی بـرخـی از هـشـداردهـندگان است. زیرا آنها بدون آنکه مدرکی از رفتار منفی احمدینژاد در دست داشته باشند برای آنکه سهمخواهی خود را موجه جلوه دهند کــانـدیـدای مـورد حمـایـت خـویـش را مخـاطـب قرار میدهند و از «بنیصدری شدن اوضاع» اظهار نـگـرانی میکنند. عدهای دیگر هم اصول اولیه که ظاهرا مورد اجماع اصولگرایان است را به منتخب محبوب خویش یادآوری میکنند که «باید از دستورات ولی فقیه اطاعت کرد».
اصل عقلی، بدیهی و اولیه «لزوم مشورت»، «همراهی تعاملآمیز با سایر قوا»، «تحمل و سعه صدر در برابر منتقدان»و «ضرورت کارآمدی وزرای پیشنهادی» از نکات دیگری است که در روزهای اخیر توسط سران جبهه موسوم به اصولگرایان به رئیس دولت دهم یادآوری شده است. نگاه بهاین یـادآوریهـا از زاویه دید شیفتگان - نه حامیان- احمدینژاد به این معنی است که «اصولگرایان بدون آنکه نشانه قابل اتکایی از انحراف احمدینژاد نسبت به هـمـیـن اصـول بـدیـهـی در اخـتـیـار داشته باشند، با هشدارهای پی در پی و اظهارنظرهای پشت سر هم، به دنبال تحت فشار قراردادن کاندیدای منتخب خود هستند تا پاداش حمایتهای انتخاباتی را از طریق افزایش سهم خود در کابینه دریافت نمایند».
اما بعید است «محافظه کاران هشدار دهنده» حاضر به پذیرش این اتهام باشند. آنها لابد مدعی هستند که نشانههایی از «بی توجهی به مشورت»، «کوتاهی در اجرای اوامر رهبری»، «گزینش وزیرانی که از کارآمدی کافی برخوردار نیستند»، «کم تحملی در بـرابـر انتقادات» و سایر نکات در اختیار دارند. اصولگرایان احتمالاً از تذکرات خصوصی و شفاهی نیز ناامید شدهاند که به نامه نگاری سرگشاده و اظهارنظر تریبونی روی آوردهاند. قاعدتاً هیچ یک از اقدامات نگران کننده یا «عدم اقدامهای نگران کننده» نیز نمیتواند جزو موارد نادر و قابل گذشت باشد و گرنه محافظه کاران، توصیههای قبلی خود در خصوص «خودداری از افشای اختلافات» را زیر پا نمیگذاشتند؛ زیرا پیمان نانوشته مدعیان اصولگرایی، آنها را موظف کرده است تا از هر اقدامیکه میتواند به حربه تبلیغاتی برای رقبا تبدیل شود خودداری نمایند.
اگر فرض اول صحیح باشد احمدی نژاد و حامیان ویژه او بایستی تعهد خود برای مقابله با هر گونه ویژه خواری و رانت خواهی را به یاد بیاورند و به افشای زیاده خواهیهایی بپردازند که مقاومت در برابر آنها، موجب به راه افتادن سیل هشدارها و انذارها شده است.
در فرض دوم، تذکر دهندگان باید ضمن آمادگی برای پاسخگویی در بارگاه الهی، در پیشگاه ملت هم جوابگو باشند که علت حمایت همه جانبه آنها از کسی که حتی در خصوص «اصول اولیهای که مورد پذیرش همه عقلا و نخبگان است»نیازمند توصیههای همراه با ناامیدی میباشد چه بوده است؟
کسانی که حدود یک ماه بعد از انتخابات، تلویحاً خـطـر «بنیصدری شدن» را به دولتمردان گوشزد میکنند به کدام حجت اصولگرایانه، برای حمایت از همین دولتمردان، هر چه توانستند به رقبای آنها تهمت زدند و نسبت به آن رقبا، بی انصافی کردند؟ اگر موارد نـقـض «مـشـورت»، «سعه صدر»، «ولایتپذیری»و «کارآمدی» در دولت نهم در حدود قابل قبول بوده است - که نبوده است - چرا هنوز دولتی را که آغاز به کار نکرده، مورد بمباران هشدار قرار میدهند؟ اما اگر تکرار «موارد نگران کننده»در حدی بوده است که «زبان در کام گرفتن» حتی برای دوره کوتاه تا آغازبه کار دولت و آشکار شدن روش دولت در دوره دوم مسئولیت امکانپذیر نبوده، سکوت سالیان گذشته و حتی قربان صدقه رفتنهای بیسابقه، با کدام توجیه ملی و دینی صورت گرفته است؟
اصولگرایان فراموش نکنند که اگر به سوالاتایجاد شده پاسخ ندهند اقدام اخیر آنها در حافظه گروهی از مردم، به عنوان «بی انصافی زیاده خواهانه» ضبط خواهد شد و عدهای دیگر نیز افشاگری ناخواسته اخیر را به عنوان اعتراف دیرهنگام به یک حمایت فرصتسوز، به خاطر خواهند سپرد.