آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه ابتکار در سرمقاله امروز 18 مرداد 88 آورده است:
در یادداشت دیروز ابتکار یادآور شدم که سیر تحولات،جناح اصلاح طلب را به نقطه مرگ و حیات رسانده است به گونهای که امروز سوالات جدی پیرامون وضعیت آینده این جریان سیاسی پیش روی همگان قرار دارد اصلاح طلبان در انتخابات اخیر تمام برگهای ذخیره شده خود را به منصه ظهور گذاشتند. میرحسین موسوی که تا انتخابات 88 به عنوان یک سرمایه ذخیره شده در هنگام اضطرار مورد اشاره جریانهای مختلف اصلاح طلب بود در این انتخابات رونمایی شد و به مصرف رسید.
قدرت چانه زنی هاشمی رفسنجانی، توان تاثیرگذاری ایشان در ساختار قدرت به کمک آورده شد برای اولین بار مرزها بیش از گذشته شفاف گردید. حرفهای گفته نشده مطرح گردید. مناظرهها موجب باز شدن پای مردم کوچه و بازار به خیابانها شد و خیابانها به میتینگهای انتخاباتی تبدیل گردید در نتیجه مردم به صورت آزادانه و بدون واهمه از خط قرمزهای سلیقهای و ساختگی از باید و نبایدهای ذهنی خود گفتند و در نهایت هم محشری بپاشد که در تاریخ ایران جاودانه و بی نظیر گردید اما فضای ایجاد شده (مشارکت حداکثری)که همواره به عنوان آرزویی جریان اصلاح طلب مطرح بود و به عنوان شرط پیروزی قلمداد میشد، نتوانست برای عبور این جریان از بحران «عدم مقبولیت» کارساز افتد و نتیجه آن شد که همگان دیدیم حالا کشور در مسیر جدیدی گام گذاشته است که علایم این مسیر یکی پس از دیگری نمایان خواهد شد یکی از نشانههای مسیر جدید وضعیتی است که اصلاح طلبان با آن روبرو شدهاند.
در شرایطی که بسیاری از علمداران جریان اصلاحات در زندان بسر میبرند و هرروز هم شاهد اعتراف و اذعان به اشتباه بودن «راه طی شده» توسط آنها میباشیم و در حالی که آنها در گوشه رینگ گرفتار آمدهاند و در حال تحمل ضربات مهلک میباشند. سوال از آینده این جریان و مهمتر سوال از آینده صف بندیهای سیاسی درایران ذهن هر تحلیلگری را به خود مشغول کرده است.در نگاه اولیه،جریان اصلاح طلب گرفتار «کمای مرگ مغزی»شده است و با تغییر وضعیت،این مریض «تسلیم مرگ و یا احیا» علائم حیات به فاکتورهای مختلفی بستگی دارد.
الف:رفتار رهبران جریان اصلاحات بخصوص مثلث هاشمی، خاتمی،موسوی در تغییر وضعیت،نقش مهمی دارد اگر آقایان شرایط مذکور را به عنوان پایان وظیفه حضور در صحنههای سیاسی قلمداد نمایند و به مرور، عطای حضور را به لقایش ببخشند و کنج عزلت انتخاب نمایند آنگاه باید منتظر مرگ واقعی آن بود.
ب:نوع رفتار جریان حاکم در چگونگی رفتار آینده اصلاح طلبان مهمتر از رفتار رهبران این جریان است اگر جریان حاکم شرایط پیش آمده را به عنوان فرصت پایان بخشیدن به حضور رقیبی بنام اصلاح طلب قلمداد نماید آنگاه نباید انتظار داشت با نصیحت و موعظه انگیزه حضور برای آنها فراهم آورد.
نگارنده معتقد است به رغم اشتباهات غیر قابل انکار این جریان، اما حضور آنها برای قوام بخشیدن و معنا دارکردن مردم سالاری دینی غیر قابل کتمان است چنانچه نیاز به تذکر ندارد که بخش مهمی از مشارکت غرورآفرین انتخابات اخیر محصول شور و نشاط حاصل از حضور چهرههای مختلف بخصوص اصلاح طلبان بود ناامیدی،قهر عمومی و کنار کشیدن این جریان به فرایند دموکراسی و انتخاب مردم لطمه جبران ناپذیر وارد می آورد.
ظرفیت جمهوری اسلامی آنچنان هست که بتواند با به رسمیت شناختن حقوق اقلیت و حفظ آن به شرایط آینده جامعه امید برساند ضمن اینکه یکی از لوازم مهم دموکراسی حضور جریان منتقد قوی در کنار جریان حاکم می باشد. قدر مشترک جریان اصلاح طلبی در ایران پایبندی به ساختارهای قانونی کشور است اگر راه بر حضور این مجموعه بسته شود و یاس برآینده سیاسی آنها غلبه کند بیم آنست که این جریان که تاکنون از ویژگی خودی برخوردار بود به جلگه غیر خودیها و در نقش اپوزسیون ظاهر شود و به رفتارهای رادیکال کشانده شود در عین اینکه نباید فراموش کرد که سیکل جریانات سیاسی در ایران دورانی است همچنانکه اصلاح طلب امروز از دل محافظه کار دیروز سر برآورد و بخشی از محافظه کاران امروز اصلاح طلبان دیروز بودند حذف گروهی تحت عنوان اصلاح طلبان راه را بر عرض اندام گروه جدیدی تحت عنوان«نئواصلاح طلبان» نخواهد بست طیف اصولگرایان این استعداد را دارند که خود به اصلاح طلبان و اصولگرایان فردا تقسیم شوند و شاهد رویارویی جدیدی تحت این عنوان باشیم. هنر حاکمیت هماینست که دشمن را به مخالف و مخالف را به منتقد و منتقد را به موافق تبدیل نماید.