آفتابنیوز : آفتاب: سردار "یدالله جوانی" خواستار آن شد که با استناد متن کیفرخواست و اعترافات متهمین، ضرورت دارد عوامل اصلی کودتای مخملی دستگیر، محاکمه و مجازات شوند.
به گزارش گروه سیاسی آفتاب، رییس اداره سیاسی سپاه پاسداران این درخواست خود را در شماره 411 هفته نامه "صبح صادق" در قالب یادداشتی منتشر ساخته است.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
اولین جلسه محاکمه متخلفین پروژه شکست خورده کودتای مخملی در ایران روز شنبه، دهم مرداد ماه سال جاری برگزار گردید.
در این جلسه که با حضور عمده متهمین این پروژه و جمع کثیری از خبرنگاران و به صورت علنی برگزار شد، متن کیفرخواست دادستانی تهران علیه متهمین از سوی آقای مجتبی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران قرائت گردید و در انتهای جلسه اول دادگاه آقایان محمدعلی ابطحی، عضو برجسته مجمع روحانیون مبارز و عطریانفر، عضو برجسته کارگزاران به درخواست خود، مطالبی را در راستای کیفرخواست و در جهت تأیید آن بیان داشتند.
در متن کیفرخواست با استناد به اسناد و مدارک در اختیار و موجود و همچنین اعترافات متهمین و بازداشت شدگان اغتشاشات پس از انتخابات دهم، تصریح شده که جریانی با حمایت غرب و به ویژه آمریکا با استفاده از بستر انتخابات ریاست جمهوری، قصد کودتای مخملی در ایران داشتند.
در متن کیفرخواست آمده است: طبق مستندات به دست آمده و اعترافات مستدل متهمین، حوادث و آشوب های اخیر از پیش طراحی شده و طبق جدول زمانبندی و مراحل کودتای مخملی پیش رفته است.
سوال این است که عوامل اصلی این کودتا چه کسانی بوده اند و هدف اصلی آنان از انجام این کودتا چه بوده است؟
آیا با توجه به اسناد موجود و شواهد و قرائن غیرقابل انکار در مورد وقوع کودتای مخملی نافرجام و شکست خورده، نباید عوامل اصلی این کودتا را دستگیر، محاکمه و مجازات نمود؟ اغماض و مصلحت اندیشی در برخورد با عوامل اصلی، خسارت جبران ناپذیر به دنبال خواهد داشت و خاموش کردن کامل آتش فتنه، در گرو محاکمه عناصر اصلی و افشای ماهیت آنان برای مردم مسلمان و انقلابی ایران است.
زمان، زمان هوشیاری دستگاه قضایی و مسئولان دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی است، پس از دستگیری عده ای از اغتشاش گران و عوامل فعال در ستادها و اتاق های فکر کودتای مخملی، افرادی تلاش کردند که آنان را آزاد نمایند و نگذارند مسائل روشن شود.
نگرانی جریان دوم خرداد از پخش اعترافات بازداشت شدگان، سبب گردید که آنان با توسل به برخی مراجع، نخبگان سیاسی و حقوقی، هر نوع اعترافی را قبل از دادگاه فاقد ارزش و اعتبار حقوقی اعلام کنند و با فضا سازی رسانهای مانع از پخش اعترافات شوند. اکنون که اولین جلسه دادگاه به صورت علنی برگزار شده و در کنار کیفرخواست، ابطحی و عطریانفر ضمن تأیید کلیات کیفرخواست، اعترافات مهمی را داشته اند، عوامل اصلی این پروژه شکست خورده و دیگر جریان ها و افراد همسو با آنان، در توجیه اعترافات، حرفهای عجیب و غریب میزنند.
یکی میگوید دادگاه صلاحیت ندارد! دیگری میگوید این اعترافات زیرشکنجه و تحت فشار بوده! یکی میگوید به متهمین قرص های روان گردان داده و ذهن آنان را مشوش کردهاند! و دیگری ... بدیهی و طبیعی است که این جماعت در قبال دادگاه و اعترافات چنین مواضعی را اتخاذ نمایند.
گروهی هم تلاش میکنند تا ماهیت این اغتشاشات و حوادث پس از انتخابات را وارونه جلوه داده و بگویند آنچه اتفاق افتاده حوادثی بوده و نمیتوان آن را منطبق با الگوی کودتای مخملی دانست.
در این نوشتار با هدف شفاف سازی به دنبال اثبات این فرضیه هستیم که آنچه اتفاق افتاده، اجرای پروژه کودتای مخملی با هدف اولیه تسلط بر قدرت سیاسی و هدف نهایی و بلند مدت تغییر نظام دینی به یک نظام سکولار بود که با عنایت خداوند متعال، هوشیاری مردم، درایت رهبر معظم انقلاب اسلامی و تلاش و فداکاری نیروهای انتظامی و نظامی با شکست مواجه گردید.
**هدف اصلی کودتاگران مخملیحاکم کردن تفکر سکولاریسم بر کشور هدف نهایی کودتاگران مخملی بود و کسانی که در دوره دوم خرداد و در شکستن ساختارهای نظام دینی و سکولاریزه کردن کشور شکست خوردند، با یک برنامه ریزی جدید و با برگ میرحسین به عنوان یک چهره به ظاهر خط امامی و مدافع ارزش های انقلاب اسلامی، وارد صحنه شدند.
موسوی تلاش کرد تا در تبلیغات اولیه انتخاباتی، خود را مستقل از گروه های افراطی و ساختارشکن دوم خرداد معرفی نماید، لکن با گذر زمان مشخص گردید موسوی کاندیدای اصلی بخش ساختارشکن دوم خرداد است.
اگر خاتمی را چهره محوری دوم خرداد بدانیم، هم او که برای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری گفت: یا من یا میرحسین، یکی وارد عرصه انتخابات خواهیم شد، فردی با تفکر سکولار بوده که سعی میکند برای حفظ پایگاه مردمی در ایران اسلامی، خود را معتقد به جمهوری اسلامی، قانون اساسی، ولایت فقیه و آرا و اندیشه های حضرت امام خمینی (ره) معرفی کند و در واقع خاتمی طی سالیان گذشته با ملت ایران، رفتاری منافقانه داشته است.
رفتاری که متأسفانه تعداد قابل توجهی از چهره های برجسته جریان اصلاحات گرفتار آن شده و آقای عطریانفر در اولین جلسه دادگاه به آن تحت عنوان "نفاق گروهی" اشاره میکند که موارد زیر این فرضیه را اثبات میکند.
1- بر اساس مدارک موجود، آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوری، در یکی از جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح میکند: "گریزی از سکولاریسم نیست".
این نگاه آقای خاتمی در واقع جمع بندی تیم ایشان با محوریت آقای تاجیک از اعضای شورای مرکزی حزب مشارکت، در دفتر مطالعات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری است.
تیم مطالعات راهبردی که آقای خاتمی از آن بهره میگرفت به این نتیجه میرسد که "در آینده نزدیک احدی را یارای مقاومت در برابر سکولاریسم نیست و باید خود به نحو شایسته به این سرنوشت محتوم بشر تن دهیم!"
2- زمانی که طلاب، علما و مدرسین حوزه علمیه قم در اعتراض به عملکرد وزارت ارشاد در دوره مهاجرانی در قم تحصن نمودند و خواستار برکناری یا استعفای مهاجرانی به دلیل سیاست های اسلام ستیزی وی شدند، آقای خاتمی در گفتوگوی تلفنی به مرحوم آیت الله مشکینی که خواسته متحصنین را به اطلاع وی رسانده بود، میگوید: آقای مشکینی، اگر قرار باشد کسی استعفا دهد، من استعفا میدهم! مهاجرانی کاره ای نیست و او سیاستهای من را اجرا میکند!
3- شعارهای جامعه مدنی، توسعه سیاسی و اصلاحات در دوره خاتمی، هدفی جز حاکم کردن سکولاریسم بر کشور نداشت و برای این ادعا دلایل فراوانی وجود دارد.
4- مانیفیست جمهوری خواهی که تهیه کنندگان اصلی آن اعضای جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین بودند و به نام اکبر گنجی انتشار یافت تصریح بر ناسازگاری اسلام و جمهوری دارد و بر تلاش برای رسیدن به یک جمهوری محض یا همان سکولاریسم تأکید دارد.
5- تیم فکری و مطالعات راهبردی آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوری، در سال 1381 آقای هابرماس را به ایران دعوت میکند و در جلسهای محرمانه در منزل آقای کدیور با حضور افرادی مانند حجاریان و محمد مجتهد شبستری، روند سکولاریزاسیون در ایران مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
آقای یورگن هابرماس درحالی به کشور خود باز میگردد که از اراده اصلاح طلبان ایرانی برای حاکم کردن سکولاریزم بر ایران مطمئن میشود.
6- تشکیل جبهه دمکراسی خواهی و حقوق بشر با مشارکت همه نیروهای اپوزیسیون و مخالف نظام دینی در انتخابات نهم برای حمایت از کاندیداتوری معین با محوریت احزابی چون مشارکت، مجاهدین و مجمع روحانیون مبارز.
7- حمایت گسترده اروپا و آمریکا از جریان اصلاحات در ایران به دلیل مواضعشان درقبال نظام دینی و تلاش آنها برای سکولاریزه کردن ایران.
**براندازی نرم شیوه کودتاگران مخملیکودتاگران مخملی برای تغییر نظام دینی در ایران و حاکم کردن سکولاریزم از شیوه براندازی نرم یا همان انقلاب مخملی یا رنگی که پیش از این در کشورهایی چون صربستان، گرجستان، اوکراین و قرقیزستان تجربه شده بود استفاده کردند.
آمریکاییها پس از سه دهه تلاش برای ساقط کردن جمهوری اسلامی و ناکامی در تمامی سیاست ها و برنامه های خود به این جمع بندی رسیدند که تنها راه تغییر نظام در ایران، استفاده از شیوه براندازی نرم با بهره گیری از الگوی انقلاب های مخملی تجربه شده در کشورهای اقماری بلوک شرق و شوروی سابق میباشد.
الگوی انقلاب مخملی را "جین شارپ" تئوریزه کرده و براساس آن برای پیاده سازی آن در هر کشوری 198 دستورالعمل ارایه داده است.
براساس مدارک موجود بیش از 100 مورد از این 198دستورالعمل "جین شارپ" در کودتای مخملی نافرجام اصلاح طلبان ایران به اجرا در آمد.
غربی ها و آمریکایی ها برای پیاده سازی این الگو در ایران از سال ها قبل مجموعه ای از اقدامات و حرکات خزنده را به صورت آرام شروع کردند و در این راستا تعدادی از سازمان ها و موسسات خود از قبیل بنیاد سوروس (OSI)، بنیاد راکفلر، بنیاد فورد، بنیاد جرمین مارشال فاند، خانه آزادی، شورای روابط خارجی آمریکا، انجمن خارجی آلمان و مرکز دمکراسی انگلیس را فعال ساختند.
یکی از جاسوسان آمریکا که هم اکنون در ایران دستگیر و در بازداشت میباشد و برای ایفای نقش در راستای پیاده سازی کودتای مخملی در انتخابات دهم وارد ایران شده بود، اظهارات قابل توجهی دارد که به استناد کیفرخواست دادستانی تهران محورهای مهم این اظهارات عبارت است از:
1- در اسرائیل موسسه ای به نام ممری وجود دارد که این موسسه پروژه ای را با هدف حمایت از اصلاح طلبان جهان اسلام از جمله ایران دنبال میکند.
مسئول این پروژه که یکی از افسران قدیمی اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی است در ملاقات با این جاسوسان بازداشت شده میگوید، یکی از اهداف ما ترویج تفکراتی مانند تفکرات دکتر عبدالکریم سروش در ایران است.
2- یکی از موسسات فعال در حوزه ایران، موسسه هلندی هیفوس است، این جاسوس میگوید در ملاقاتی که با مسئولین این موسسه داشتم، روشن شد که آنها ارتباط خوبی با موسسات و NGO های داخل ایران دارند و حتی مبلغ ده میلیون یورو در پایان ریاست جمهوری خاتمی در ایران هزینه کرده که بیشتر آن به جنبش زنان داده شده است.
3- موسسه "کنوس" با ریاست "مارک پالمر" از جمله موسساتی است که بنابر اظهارات این جاسوس بازداشت شده، در چند سال گذشته کلاس هایی برای برخی اصلاح طلبان ایران برگزار کرده و به آنان آموزش براندازی نرم دادهاند.
عمادالدین باقی از جمله افراد سرشناس دوم خردادی شرکت کننده در این دورههای آموزشی میباشد.
4- این جاسوس در اظهارات خود تصریح میکند آمریکا از مدل براندازی نرم مبتنی بر انتخابات استفاده کرد که این مدل در کشورهای صربستان، گرجستان، اوکراین و کرواسی مورد استفاده و نتیجه داده بود.
بر اساس این مدل روی نامزد مورد نظر تبلیغات کرده و با تشکیل شبکه و سازمان رأی افکار عمومی را برای جهت پیروز نشان دادن آن آماده میسازند و با نظرسازی او را نسبت به دیگر کاندیداها جلوتر نشان داده و در صورت عدم پیروزی با به خیابان کشاندن هواداران و متهم ساختن حاکمیت به تقلب، درخواست ابطال انتخابات کرده و برگزاری انتخابات زیرنظر ناظران خارجی را خواستار میشوند.
این جاسوس اظهار میدارد، تمام مراحل انجام چنین انقلابی از طریق فیلم، کتاب و CD یا با برگزاری دوره های آموزشی به برخی از اصلاح طلبان ایرانی آموزش داده شده بود و آنچه در ایران اتفاق افتاد براساس همین مدل و آموزش ها بود.
**انتخابات دهم بستر کودتای مخملیانتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری برای پیاده سازی کودتای مخملی از سوی دو جریان بیرونی و داخلی مورد توجه قرار گرفت.
جریان مدعی اصلاحات در هیبت اپوزیسیون وضع موجود ظاهر شد و با برخورداری از حمایت خارجی در ابعاد تئوریک، تبلیغی و رسانه ای، سیاسی و بینالمللی، از مدت ها قبل برای شکل دهی به ساختارهای داخلی و ساز و کارهای لازم برای پیاده سازی این سناریو روی آورد.
بر اساس اسناد معتبر، کیفرخواست دادستانی تهران و اعترافات متهمین، حزب مشارکت، حزب کارگزاران، سازمان مجاهدین، مجمع روحانیون مبارز و عناصری از دیگر احزاب و گروه های دوم خردادی در این براندازی نرم نقش اصلی داشته و میتوان از چهرههایی مانند "سید محمد خاتمی"، "موسوی خوئینی ها"، "میرحسین موسوی"، "مهدی کروبی"، "موسوی لاری"، "مجید انصاری"، "محتشمی پور" و "بهزاد نبوی" به عنوان عوامل اصلی در طراحی و پیاده سازی کودتای مخملی نام برد.
احزاب و گروههای دوم خردادی از سال ها قبل برای براندازی نرم از طریق کودتای مخملی گام های بلندی را برای فرهنگ سازی، نهاد سازی و شبکه سازی برداشته و بسترها و ابزارهای داخلی و مورد نیاز را فراهم ساختند.
جابجایی افکار به نفع ارزش های غربی، نهادسازی در قالب NGO ها و شبکه سازی از طریق وصل کردن NGO ها به یکدیگر از اقدامات اساسی داخلی جریان دوم خرداد طی سال های اخیر به شمار میآید. ایجاد شبکه های اطلاع رسانی از طریق رسانه های صوتی، تصویری، مجازی و مکتوب به موازات سازمان رأی و انسجام هواداران از طریق نمادهایی چون رنگ سبز به عنوان یک نماد از دیگر اقدامات براساس دستورالعمل های "جین شارپ" برای انقلاب رنگی بود که از سوی اصلاح طلبان انجام گرفت.
با آماده شدن تمام سازوکارهای داخلی و خارجی و نزدیک شدن به زمان انتخابات، جریان دوم خرداد با کاندیدای اصلی خود یعنی میرحسین موسوی، در دو مرحله قبل و بعد از انتخابات طبق دستورالعمل کودتای مخملی عمل کرد با این تصور که الگویی که در چندین کشور موفق بوده، در ایران نیز به ثمر خواهد نشست.
الف- اقدامات تبلیغی قبل از انتخابات
میرحسین موسوی و حامیان اصلی وی در انتخابات دهم، به جای ارایه برنامه های خود برای اداره کشور در صورت پیروزی، به سیاه نمایی وضع موجود، ناکارآمد معرفی کردن دولت، فاسد و دروغگو دانستن رئیس جمهور روی آورده و با بی اعتماد ساختن مردم نسبت به حاکمیت، امکان تقلب در انتخابات را به عنوان مهمترین عنصر برای پیروزی در براندازی نرم، در تمامی تبلیغات انتخاباتی خود مورد توجه قرار دادند. احزاب و گروه های دوم خردادی و تشکل های از قبل سازمان یافته برای خاتمی از قبیل گروه 88، یاری نیوز، پویش، با کمک قدرت رسانه ای با نظرسازی های انجام شده، میرحسین را برنده و پیروز انتخابات معرفی کردند.
ب- اقدامات بعد از انتخابات
میرحسین روز انتخابات و پس از آن پیروزی خود در انتخابات را اعلام و بر آن اصرار کرد و با متهم ساختن حاکمیت به تقلب با صدور بیانیه های زنجیره ای و کشاندن هواداران به خیابان ها، طبق نسخه کودتای مخملی بر اساس دستورالعمل های "جین شارپ" عمل نمود.
تصور میرحسین و عوامل اصلی کودتای مخملی بر این بود که با کشاندن مردم به خیابان ها و التهاب آفرینی و راه انداختن موجی ازاعتصابات و تحصن ها، نظام را به پذیرش تقلب و ابطال انتخابات مجبور خواهند ساخت و با جاانداختن موضوع تقلب، با سازوکارهای جدید پیروز انتخابات بعدی خواهند بود.
اما غافل از اینکه ایران گرجستان نیست و این مدل در ایران اسلامی نتیجه نمی دهد و با هوشیاری رهبری و مردم آنان ناکام خواهند شد.
**تقلب، دروغ بزرگ موسوی برای کودتای مخملیتمامی حوادث تلخ و ناگواری که پس از انتخابات دهم رخ داد براساس موضوع ادعای تقلب و جابجایی آرا بود که از سوی موسوی، کروبی و احزاب و گروه های دوم خردادی مطرح گردید.
اعترافات متهمین، همگی دلالت دارد که تقلب یک دروغ بزرگ بود و با اهداف خاص و در قالب یک سناریوی از قبل طراحی شده عنوان شد و نمونه هایی از این اعترافات به شرح زیر است.
1- رمضان زاده سخنگوی دولت خاتمی: من همیشه گفته ام و دوستان هم حزبی بنده هم میدانند که تقلب در ایران امکان ندارد.
2- محسن صفایی فراهانی عضو شورای مرکزی مشارکت: به هیچ وجه نمی توان پذیرفت که در این انتخابات تقلب شده است.
3- بهزاد نبوی: ما هیچ سندی دال بر وجود تقلب نداشته ایم و باید به رأی شورای نگهبان التزام داشته باشیم.
4- محمدعلی ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز: سیدمحمد موسوی خوئینیها در جلسهای اعلام کرد، ما نباید فتیله بحث تقلب را پایین بکشیم چون موقع جر زدن لازم میشود.
5- محمدعلی ابطحی: من اعتقادم این است که محتشمی پور ضربه بزرگی به مهندس موسوی وارد کرد چون او در جلسه 23 خرداد مجمع اعلام نمود، من به مهندس موسوی گفتهام که نگران نباش ما آن قدر سند در مورد تقلب داریم که میتوانیم مسیر انتخابات را تغییر دهیم ... دو روز بعد از انتخابات از موسوی لاری در زمینه تقلب پرسیدم که در جوابم گفت: محتشمی پور چرند میگوید زیرا تغییر در آرای موسوی بیشتر از 700 الی 800 هزار رأی نخواهد بود.
6- محمدعلی ابطحی: بحث تقلب در انتخابات در ایران از سال 76 اولین بار از سوی بهزاد نبوی مطرح شد که اصلاح طلبان از آن زمان به بعد از این صحبت خیلی استفاده کردند و در این انتخابات اخیر هم این بحث را بهزاد نبوی مطرح کرد و در ستاد خاتمی به عنوان مسئول کمیته صیانت از آرا مشغول به کار شد.
ابطحی در ادامه همین اعترافات میگوید: بعد از اعلام کاندیداتوری مهندس موسوی، در ستاد ایشان آقای محتشمی پور طرح تقلب را مطرح کرد، هم آقای موسوی و هم محتشمی پور زمینه بسیار تندی در این باره داشتند و کمیته صیانت از آرا را تشکیل دادند.
7- محمدعلی ابطحی: اصلی ترین اتفاقی که در این انتخابات افتاد و البته در طول برگزاری، قبل و بعد از انتخابات هم مطرح بود، مسئله تقلب است. بنده البته جایی مطرح کرده ام که تقلب یک رمز آشوب شده است که در آن لشکرسازی برای تقلب وجود داشت و تمرین پهن شدن مردم هم در خیابان ها در آن موجود بود.
8- عطریانفر عضو برجسته کارگزاران در موضوع تقلب و عدم امکان آن در انتخابات ایران با اشاره به سابقه هشت سال فعالیت خود در جایگاه معاونت سیاسی وزارت کشور میگوید: حجم بزرگ مجریان، معتمدین هستند و آنان کسانیاند که از ابتدای انقلاب مورد احترام مردم بوده و در هیچ حوزهای اجازه تقلب نمی دهند و کسی که بخواهد تقلب بکند خود را کوچک میکند.
براساس کیفرخواست عمده متهمین بر دروغ بودن تقلب و طرح آن برای ابطال انتخابات اعتراف کرده و اذعان نموده اند که انتخابات ایران سالم بوده است.
اظهارات و اعترافات ابطحی به ویژه در دادگاه و در حضور خبرنگاران و همچنین مصاحبه وی با خبرنگاران از اهمیت بالایی برخوردار است.
ابطحی در این اعترافات اشاره میکند به جلسه مشترک خاتمی، موسوی هاشمی رفسنجانی در مقطع پس از انتخابات که آنان با هم، هم قسم شده که پشت یکدیگر را خالی نکنند.
ابطحی همراهی خاتمی با موسوی در این ماجرا را خائنانه دانسته و بر این نکته تصریح میکند که هاشمی هم به دنبال انتقام از احمدی نژاد و مقام معظم رهبری بود.
**محاکمه متهمین اصلیبا توجه به روشن شدن پشت صحنه حوادث انتخابات و افشای نیت یک جریان برای براندازی نرم به شیوه کودتای مخملی در ایران، سوال این است که طراحان اصلی و عواملی اصلی این کودتا چه کسانی بودند؟
نقش خاتمی، موسوی، خوئینیها، کروبی و... در این کودتا چه نوع نقشی است؟
اگر آنان از عوامل اصلی به شمار میآیند که این گونه است، انتظار این است که دستگاه قضایی و مسئولان اطلاعاتی امنیتی برای روشن شدن هر چه بیشتر پشت صحنه این حوادث و خاموش کردن آتش فتنه به سراغ این عناصر اصلی رفته و آنان را دستگیر، محاکمه و براساس قانون مجازات نمایند.
نظام اسلامی، نظامی است که حضرت امام (ره) حفظ آن را از اوجب واجبات دانسته و تاکنون برای حفظ این نظام الهی، هزینههای سنگینی ملت مسلمان و انقلابی ایران پرداخت کرده است.
بنابر این هر جریان و هر فرد با هر سابقه و موقعیتی که بخواهد در همراهی با آمریکا این شیطان بزرگ، نظام اسلامی را تغییر دهد و به جای آن یک نظام غیردینی مستقر سازد، باید به عنوان یک جریان برانداز و خیانتکار مجازات گردد.