کد خبر: ۹۱۸۹۲۰
تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۷

دریچه امیدی رو به فردا

اگر هر گروهی ادعا می‌کند که برای همه چالش‌ها و دشواری‌های کشور برنامه دارد، تنها در صورتی ادعای او صحیح است که همه مردم را تنها با معیار شایستگی و تعهد در برنامه‌های خود سهیم کرده باشد و در غیر این صورت، این ادعا نادرست است یا منظور از برنامه در آن تصمیمات یک گروه خاص است. گروهی که در انتخابات‌ها آرا اکثریت را کسب نکرده است. پذیرفتنی نیست که همه صاحب نظران را برای برنامه‌ریزی خود به کار گرفته باشد. هرچه در این گفتار در مورد اهمیت حکمت و دانایی در اداره امور گفته آمد، امروزه جز با مشارکت نخبگان و ایده‌پردازان صورت نمی‌گیرد که این امر تنها از دولتی برمی‌آید که نه خود را و نه یک گروه خاص را عقل کل بداند بلکه بر پایه سنجه‌های علمی و داوری عقل و مصون بودن از رویا پردازی، توان ملی را برای گذر از چالش‌های ملی به کار ببندد و کلیتی عقلانی (درحد توان) را با بهره‌گیری از خرد ایجاد کند. برای دانش، برای خرد، برای ایران.
دریچه امیدی رو به فردا
آفتاب‌‌نیوز :

کنون که هنگام انتخابی سرنوشت ساز فرا رسیده است، خالی از لطف نیست اگر انتخابمان را از دریچه مهم‌ترین سرمایه و ابزار حیات انسانی، یعنی عقل نیز سنجیده و بازشناسیم. خرد که برترین و کاراترین قوه ادراکی بشر است ضرورت بهره‌وری از آن، از دیرباز در اقوال و آراء اکثر صاحب‌نظران، بازتابانیده شده است. خرد از مهم‌ترین اصول آثار تعلیمی و نظری ایران پیش از اسلام است که همواره بر کارایی و پویایی آن تاکید کرده‌اند. این مهم، در نخستین متون ادبی و ملی پس از اسلام که به صورت مستقیم یا بینامتنی، از آثار پیشین تاثیر پذیرفته‌اند نیز نمایان است که چکیده آن را می‌توان در شاهنامه فردوسی دید: خرد برتر از هرچه ایزد بداد / ستایش خرد را به از راه داد؛ و نیز: خرد رهنمای و خرد دلگشای /خرد دست گیرد به هر دو سرای. افزون‌بر این، در دوره اسلامی نیز تاکید قرآن کریم بر تدبر و ستودن عاقلان (یعقلون) و در پی آن، پرداختن به ضرورت عقل در حدیث و سنت نیز بیانگر جایگاه روشنگرانه و راهنمایانه عقل است. حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: لا یستعان علی الدهر الا بالعقل: جز به یاری عقل نمی‌توان بر روزگار چیره شد. باز در جای دیگر می‌فرماید: مثل العقل فی القلب کمثل السراج فی البیت: جایگاه عقل برای آدمی مانند چراغ در خانه است. به نیکی آشکار است که اهمیت عقل و خرد در زندگی، برای اداره امور و تنظیم حیات است پس در بیشینهء نظریاتی که به نوع حکومت ویژگی‌های آن پرداخته‌اند نیز محور اصلی، دانایی و خرد و جامعیت است، یا خصایصی که معلول این ویژگی‌ها هستند. اگر در جهان‌بینی دینی و شیعی، برای منبع و مرجعیت تصمیمات امور، امام را پیشنهاد می‌کنند، از آن روست که در آن نگاه، قائل به علم لدنی برای امام هستند؛ یعنی علم اوست که علت برتری او از دیگران می‌گردد؛ حتی عصمت ایشان را نیز میتوان برخاسته از آن دانست. سزای گفتن است که اصل مشورت و اهمیت خردجمعی نیز در آیات قرآن و احادیث ائمه علیهم السلام، از نصایح مهم است.

در نظریات و نگره‌های حکمایی که درباره اداره جوامع انسانی بحث کرده‌اند نیز اهمیت دانایی و خردمندی را می‌توان به آشکاری دید. فارابی، از حکمای ما در دوره اسلامی معتقد است که مدینه اگر رئیس نداشته باشد رو به انقراض می‌نهد و نیز اگر شرایط رئیس در کسی جمع نباشد باید امور مدینه را به هیئت رئیسه سپرد. خواجه نصیر نیز در اخلاق ناصری، چهار حالت را برای اداره ملک بیان می‌کند: نخست، وجود کسی که شرایط حکمت و تدبیر در او جمع باشد (ریاست حکمت)؛ دوم آنکه آن شرایط نه در یک نفر بلکه در چهار نفر جمع آید که به آن ریاست افاضل می‌گویند؛ سوم آنکه آن چهار نفر نیز در دسترس نباشند آنگاه کسی که بتواند بر سنت آنان عمل کند امور را به دست می‌گیرد (ریاست سنت)؛ چهارم آنکه اوصاف مورد نیاز، در کسی موجود نباشد، اما در افراد متعددی بتوان آن را یافت و آنان با خرد جمعی خود، حکومت را اداره کنند (ریاست اصحاب سنت که سنت هم در این گفتمان همان حکمت است). ابن عربی که رنگ عرفان و شهود در نگاه او برجسته است؛ شرط لازم ریاست جامعه آرمانی را آن کمالی می‌داند که با ادراکات غیر تعلیمی و از منابع فرابشری به دست آمده است و می‌بینیم که باز هم محور، دانایی است و برتری. همه این‌ها بیانگر آن است که حکومت و ارکان آن باید بر پایه دانایی، تدبیر، و قدرت مدیریت و برنامه‌ریزی بنا گردد. امروزه که در کشور ما حکومت، در قالب مجموعه‌ای از قوا، تحت نظارت نهاد‌های نظارتی و رهبری نظام، بر پایه رای مردم شکل می‌گیرد، مردمند که تصمیم می‌گیرند انتخابشان تا چه میزان با اصول و راهکار‌های سیاسی و حکمی موجود در سنت عقلی و نقلی‌شان در پیوند باشد. ممکن است گزینه‌های پیش رویمان گزینه‌هایی کمالی و آرمانی نباشند؛ اما مسئول نیستیم که از میان گزینه‌های موجود نیز به‌گزینی کنیم؟

دولت که طبق قانون، مهم‌ترین دستگاه اجرایی کشور است، لازم و ضروری و واجب است که برای حوزه اختیارات و وظایف خود، برترین افراد جامعه را به کار گیرد و زمینهء این به کارگیری، درک معنای شایستگی و نخبگی و نیز دوری از نگاه‌های انحصاری و مرزگذاری‌های حزبی و جناحی است. رئیس جمهور، نه عقل کل بلکه مسئول گردآوری یک کلیت عقلانی است که برپایهء اصول و نخبگان هر شاخه از علم، آن را برای زندگی و بالندگی مردم به کارگیرد. امروزه هر وزارتخانه، مسئول حوزه‌ای است که خود دارای چندین رشته دانشگاهی است و در هر یک از آن رشته‌ها، پژوهش‌ها وجویش‌هایی در جریان است که بی‌بهرگی از آن‌ها از جانب هر دولتی که باشد نوعی خودکشی است و ستم آشکار به ملت. ضرورت وجود برنامه‌ای جامع و روندی رو به رشد تنها در صورت بهره‌گیری از همه نخبگان، _ بی‌هیچ رنگ و برچسبی _ صورت خواهد گرفت.

اگر هر گروهی ادعا می‌کند که برای همه چالش‌ها و دشواری‌های کشور برنامه دارد، تنها در صورتی ادعای او صحیح است که همه مردم را تنها با معیار شایستگی و تعهد در برنامه‌های خود سهیم کرده باشد و در غیر این صورت، این ادعا نادرست است یا منظور از برنامه در آن تصمیمات یک گروه خاص است. گروهی که در انتخابات‌ها آرا اکثریت را کسب نکرده است. پذیرفتنی نیست که همه صاحب نظران را برای برنامه‌ریزی خود به کار گرفته باشد. هرچه در این گفتار در مورد اهمیت حکمت و دانایی در اداره امور گفته آمد، امروزه جز با مشارکت نخبگان و ایده‌پردازان صورت نمی‌گیرد که این امر تنها از دولتی برمی‌آید که نه خود را و نه یک گروه خاص را عقل کل بداند بلکه بر پایه سنجه‌های علمی و داوری عقل و مصون بودن از رویا پردازی، توان ملی را برای گذر از چالش‌های ملی به کار ببندد و کلیتی عقلانی (درحد توان) را با بهره‌گیری از خرد ایجاد کند. برای دانش، برای خرد، برای ایران.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین