آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز 24 مرداد 88 آورده است:
خبرگزاری جمهوری اسلامی خبری را از دیدار جمعی از هنرمندان بسیجی نقاط مختلف کشور با آیت الله محمدتقی مصباح یزدی در قم منتشر کرد کهایشان طی سخنانی ضمن تاکید بر ضرورت تبیین صحیح اصل ولایت فقیه درباره جایگاه رئیس جمهور گفتند: «وقتی ریاست جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست.» (متن کاملاین خبر را در ستون تازههای روزنامه امروز صفحه 15 بخوانید) .
با قطع نظر از میزان صحت این مقایسه و اینکه چنین نظریهای چقدر از پشتوانه فقهی و اعتقادی برخوردار است اگر فرض را بر درستی نظریه جناب آقای مصباح یزدی بگذاریم و بپذیریم که اطاعت از رئیس جمهور در نظام اسلامی همچون اطاعت از خداست نتیجه این میشود که این دستورات و احکام صادره توسط رئیس جمهور واجب و تخلف از آنها حرام است. این نظریه که میتوان آنرا «نظریه خدا مقامیمسئولان اجرائی» نام گذاری کرد عوارضی دارد که حتی خود جناب آقای مصباح یزدی نیز قطعا به آن ملتزم نخواهند بود. به همین جهت اکنون که چنین نظریهای در سطح رسانهها مطرح شده بر صاحبنظران است که آنرا به درستی و با تکیه بر مبانی فقهی و اعتقادی نقد کنند و نتیجه بررسیهای علمیخود را در اختیار رسانهها قرار دهند تا افکار عمومی از آن بهرهمند شود.
در اینجا بدون آنکه وارد مباحث علمیشویم صرفا به لوازم فرمایش جناب آقای مصباح یزدی اشارهای میکنیم و بعد از برشمردن پارهای از موارد نقض نظریه صحیح مربوط به جایگاه ریاست جمهوری را بر اساس قانون اساسی نیز معرفی میکنیم .
اگر نظریه نقل شده از جناب آقای مصباح یزدی را بپذیریم و اطاعت از رئیس جمهور را همچون اطاعت از خدا واجب بدانیم قبل از هر چیز باید این واقعیت را خود جناب آقای مصباح یزدی بپذیرند که در دوران 8 ساله ریاست جمهوری آقای سیدمحمد خاتمی که حکم ولی فقیه را دریافت کرده بود مرتکب گناهان زیادی شدهاند. زیرا ایشان در آن دوران از پیشتازان مخالفت آشکار با رئیس جمهور بودند و نه تنها عدم اطاعت از وی را بلکه حتی ایستادن در مقابل رئیس جمهور وقت را ترویج میکردند و لازم میدانستند و زمینه را نیز برایاین امر فراهم میکردند.
البته جناب آقای مصباح یزدی دراین زمینه تنها نبودند و ما که آن زمان هم در روزنامه جمهوری اسلامیقلم میزدیم نیز با بسیاری از افکار و عملکردهای آقای خاتمیمخالف بودیم واین مخالفت را با انتشار مقالات و مطالب زیادی ابراز میکردیم هر چند تفاوت ما با جناب آقای مصباح یزدیاین بوده و اکنون نیز هست که ما بر خلافایشان اطاعت از رئیس جمهور را چون اطاعت خدا نمیدانستیم و نمیدانیم .
در چهار سال گذشته یعنی دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد هم نظریه جناب آقای مصباح با همین عارضه مواجه میشود زیرا در آن چهار سال نیز موارد زیادی از اظهارنظرها تصمیمها عزل و نصبها و دستورالعملهای رئیس جمهور برخلاف نظر رهبری قانون و حتی خود جناب آقای مصباح بوده بطوری که در پارهای موارد با صراحت نظر مخالف خود را اعلام کردند. بنا بر نظریه خدامقامیرئیس جمهور که اکنون با صراحت از جناب آقای مصباح یزدی نقل شدهایشان باید بپذیرند که حتی در همین چهار سال گذشته نیز در مواردی از اطاعت خدا سر باز زدهاند و مرتکب حرام شدهاند.
مخالفت مجلس شورای اسلامی با بسیاری از تصمیمات رئیس جمهور و نقض آن تصمیمات از طریق مصوبات مجلس نیز از جمله عوارضی است که طبق نظریه جناب آقای مصباح یزدی باید آنرا مخالفت با خدا تلقی نمائیم در حالی که نه شرع و نه قانون اساسی بهیچوجه چنین چیزی را قبول ندارند واین قبیل مخالفتها را تایید و امضا میکنند کمااینکه شورای نگهبان به عنوان نماد شرع و قانون اساسی بسیاری از تصمیمات مجلس شورای اسلامیدر مخالفت با تصمیمات رئیس جمهور در همه دورهها از آغاز تاسیس نظام جمهوری اسلامی تاکنون را تایید نموده است.
مهمتر از همه تصویب عدم کفایت خود رئیس جمهور در اولین دوره ریاست جمهوری است . بنی صدر که حکم ولی فقیه زمان خود یعنی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را دریافت کرده بود توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامیمشمول عدم کفایت سیاسی شد و خود امام خمینی نیزاین نظر مجلس را تایید کردند و بنی صدر از ریاست جمهوری اسلامیایران خلع شد. اگر قرار بود به نظریه جناب آقای مصباح یزدی عمل شود نمایندگان مجلس حق مخالفت با بنی صدر را نداشتند و اصولا نمیتوانستند وارد مبحث عدم کفایت سیاسی او شوند و او همان روند دیکتاتوری را که در پیش گرفته بود ادامه میداد و نظام جمهوری اسلامیقربانی نظریه خدامقامیرئیس جمهور میشد.
هر چند در مقوله بررسی عوارض نظریه جناب آقای مصباح یزدی میتوان موارد و نکات زیاد دیگری را نیز بر شمرد از جمله تعدد کسانی که حکم ولی فقیه را در دست دارند و نقطه نظرهای مختلف هم دارند و عمل کردن به آنها و اطاعت از دستورات آنها جامعه را دچار تضاد میکند اما برای جلوگیری از طولانی شدن مقاله به همین مورد اکتفا میکنیم و به معرفی نظریه صحیح مربوط به جایگاه ریاست جمهوری میپردازیم .
رئیس جمهور طبق قانون اساسی نظام جمهوری اسلامیمجری قانون است. معنایاین جایگاهاینست که او قانونگذار نیست و نمیتواند برخلاف مصوبات مجلس عمل کند. در مواردی نیز که قانون به هیات وزیران یا شخص رئیس جمهور اجازه تصمیم گیری داده حتما این تصمیمات باید در چارچوب قانون باشند و به تایید شورای نگهبان برسند.
بدین ترتیب باز هم ریاست جمهور در جایگاه مجری قرار دارد و نظارت مجلس شورای اسلامی بر عملکرد دولت و نظارت ولی فقیه بر همه ارگانهای نظام از جمله مجموعه قوه اجرائی که ریاست جمهوری نیز بخشی از آن است رصدگاههائی هستند که برای جلوگیری از خروج قوه مجریه و رئیس جمهور از چارچوب قانون و میل به سوی دیکتاتوری در نظر گرفته شده اند. واضح است که چنین جایگاهی نمیتواند یک جایگاه خدامقامیباشد و تردیدی نیست که با توجه بهاین واقعیتها نظریه جناب آقای مصباح یزدی از صحت و اتقان برخوردار نمیباشد.
این احتمال نیز وجود دارد که آنچه از جناب آقای مصباح یزدی نقل شده همه مطالب ایشان نبوده و بیاناتایشان ناقص یا تحریف شده منتشر شده باشد. دراینصورت انتظاراینست کهایشان مطالب نقل شده را تکذیب یا تصحیح کنند و راه را بر کسانی که ممکن است درصدد سو استفاده ازاین قبیل مطالب باشند سد نمایند و اجازه ندهند این قبیل نظریههای دیکتاتور پرورانه چهره نورانی اسلام را ملکوک نماید.