اگرچه شهرام وزیری، روانشناس معتقد است مسأله طلاق و اقدام برای آن نباید از زاویه توافقی یا یکطرفه بودن مورد نقد قرار گیرد و آمار و ارقام نمیتواند یک راهنما برای مقابله با آن باشد، اما با نگاه کلی به این آمار شاید بتوان عمق و شدت این مسأله در جامعه را درک کرد.
درحالحاضر آمارها نشان میدهند که بهطورکلی در سال گذشته (۱۴۰۲) ۲۰۱هزار و ۴۶۸ رویداد طلاق در پایگاه اطلاعات جمعیت کشور به ثبت رسیده است. در سال ۱۴۰۰ نیز اعلام شد که حدود ۸۰ درصد طلاقها توافقی انجام میشود. اما ظاهرا اکنون این آمار ثابت نمانده و روند کاهشی داشته است. اخیرا ابوالفضل نیکوکار، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان تهران از کاهش ۴۱درصدی طلاق توافقی در شهر تهران خبر داد و گفت: «در سال ۱۴۰۱ طلاق توافقی ۴ درصد کاهش و در سال ۱۴۰۲، ۴۱ درصد کاهش داشته است.» هرچند این خبر خوشحالکننده و امیدوارانه به نظر میرسید، اما بخش دیگری از صحبتهای او حکایت از تهدید دیگری داشت. «طلاق یکطرفه»، روش جدید دیگری که این روزها برای پایاندادن به یک زندگی مورد اقبال قرار گرفته و رو به افزایش است.
در طلاق یکطرفه، توافقی بین زوجین انجام نشده و هرکدام از طرفین طلاق خواستار حقوحقوقشان مانند مهریه، حضانت از فرزند و ... هستند. به همین خاطر فردی که درخواست طلاق یکطرفه را مطرح میکند باید مدارک و مستندات لازم و کافی را آماده و به دادگاه ارائه کند. سپس دادسرا طبق مدارک و مستندات ارائهشده، شرایط طلاق از طرف زن یا طلاق از طرف مرد را بررسی و در نهایت با تعیین حق و حقوق هریک از طرفین حکم طلاق را جاری میکند. در طلاقی که بهصورت یکطرفه مطرح میشود امکان دارد که زوج یا زوجه در جلسات دادگاه و مشاوره حاضر نشوند و همکاری لازم را برای پیشبردن پرونده طلاق نداشته باشند.
دکتر شهرام وزیری، روانشناس در گفتگو با جامجم درخصوص عوامل یکطرفه شدن طلاقها میگوید: «این قضیه نشان میدهد که درحالحاضر باب گفتگو بین زنوشوهرها بسته شده و آنها بهجای توافق و سازش، تلاش میکنند با تولید یک دعوای حقوقی و واردکردن قانون در مسائل بین فردی یکجور حاکمیت خود را اعمال کنند. این آمار نشان میدهد افراد، زنوشوهرها، خشنتر و خودمحورتر شدهاند، وگرنه ماهیت طلاق سرجای خودش است.»
یکی از ریشههای عدم تابآوری و سازش که در جامعه امروز بسیاری از روانشناسان آن را عامل طلاق و جدایی طرفین میدانند، به نحوه تربیت فرد از همان دوران کودکی بازمیگردد. موضوعی که وزیری نیز در خصوص آن میگوید: «متاسفانه ما جوانانمان را به تعمیر و نگهداشتن عادت ندادهایم، بلکه به تعویض و دورانداختن عادت دادهایم. جوان امروز فکر میکند لزومی ندارد هزینهای برای تعمیر و بازسازی یک موضوع بدهد، بلکه میتواند یکی دیگر را از نو داشته باشد! درصورتیکه این خود یک دردسر است، چراکه مثلا فرد اگر رانندگی بلد باشد با همان یک ماشین رانندگی میکند، اما اینکه تصادف میکند و دائم بهجای تقویت مهارت رانندگی ماشیناش را تعویض میکند کمکی به او نمیکند و دائم به همان نقطه اول بازمیگردد.»
این روانشناس دومین عامل در بحث افزایش طلاق در کشور را فرهنگ میداند. به گفته وی، متاسفانه جامعه ما امروز در حال خشنشدن است. افزایش قیمتها و عدم قدرت خرید افراد، زمینه ناکامی را فراهم میکند و این بهصورت رفتارهای ضداجتماع و خشن باب خواهد شد، از کیفقاپی و دزدی گرفته تا طلاق! لذا یکی از جنبههای بهبود این مسأله یافتن جنبههای آسیبزننده به رفتار افراد است که باید از طریق رسانهها درخصوص ابعاد مختلف آن اطلاعرسانی و آموزش صورت گیرد. همچنین ساخت فیلمهای خانوادگی با محوریت آموزش مهارت به زوجین نیز در این زمینه بسیار اثرگذار است.
اگرچه مجوز طلاق در دین ما صادر شده است، اما از آن بهعنوان قبیحترین و منفورترین حلال خداوند نیز یاد میشود. به گفته وزیری، مجوز دینی این مسأله نباید سبب شود تا زوجین با اولین مخالفت ذهنی و کجسلیقگی بلافاصله به آخرین راه فکر کنند، چراکه این باعث میشود که مردم با برداشت نامناسب از این موضوع با اولین مشکل، آخرین راه را انتخاب کنند.