آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه اعتماد در سرمقاله امروز 27 مرداد 88 آورده است:
حالا دیگر انگار توقیف، تعطیل و لغو امتیاز خبر غیرمنتظرهای نیست، تعجب کسی را برنمیانگیزد. در این چند سال از بس که خبر توقیف روزنامه شنیدهایم حساب کار از دستمان خارج شده است. حتی دیگر کسی انگیزه و حال و حوصله بحث و احتجاج حقوقی در مبانی و مستندات قانونی توقیف را ندارد. دیگر کسی وقت شریف خود را برای بازتاباندن پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مرگ یک نشریه تلف نمیکند. گویی دیگراین گونه واکنشها مقتضی اوضاع و احوال کنونی ما - یا شاید بعضیها - نیست.
مظفر الدین شاه در فیلم «کمال الملک» مرحوم علی حاتمی، آنگاه که میگفت؛ «استاد نقاش باشی، ما همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید» آیا نقل حکایت امروز ما میکرد؟، مگر یک روزنامه مستقل، اصلاح طلب و غیردولتی چه میکند؟ مگر کارگزاران، هم میهن، شرق، آینده نو، یاس نو، نوروز، شهروند امروز و بسیاری ازاین دست چه میکردند که تقدیر توقیف برای آنان رقم خورد؟ توجیهات به ظاهر حقوقی مقامات دولتی و قضایی از فرط شباهت و تکرار، کلیشه ذهن افکار عمومی شدهاند حتی اگر حرفی از این کلیشه به میان نیاید که البته درباره «اعتماد ملی» آمده است؛ «شکایتهای شاکیان خصوصی، تکرار تخلفات و بی توجهی به تذکرات، عدم رعایت مصالح امنیت ملی و...».
بسیار خب، اگر اینها به واقع دلایل توقیف یک روزنامه هستند پس چرا تا کنون کسی به آن روزنامه جنجالی، بی پروا، حد و مرز ناشناس و رویین تن و البته متکی به بیت المال حتی نازک تر از گل نگفته است؟ توقیف و تعطیل موقت پیشکش، چرا شکایت خیل عظیم شاکیان حقیقی و حقوقی آن روزنامه دراین 20 سال هرگز به جایی نرسیده است؟ چرا تخطیهای آشکار آن روزنامه از سیاستهای رسمی نظام به ویژه در عرصه سیاست خارجی- که حتی موجب چالشهای پرهزینهای در روابط ایران با کشورهای عربی و اسلامی شد - هیچ واکنش تنبیهی از سوی همین مقامات مسوول در پی نداشت؟ به باور من روزنامههای مستقل، اصلاح طلب و منتقد در نگاه برخی از متولیان امور مصداق «خروس بی محل» هستند و لابد ازای «آواز نابهنگام» لاجرم تیغ است و خاموشی. انگار در شرایطی که لابد همه چیز باید به خیر و خوشی فیصله یابد، آب در لانه مورچگان افکندن، گناه کوچکی نیست.
سخن از گفتنیهایی که به گمان برخی «ناگفتنی» به حساب میآید، مصداق آواز نابهنگام خروس بی محل است که چه بسیار خواب زدگان را برمیآشوبد و بندگان مخلص را به نیایش خداوند عادل قادر متعال فرامیخواند و از بندگی جز او پرهیز میدهد. اما باید پرسید آیا افکار عمومی نیز همان برداشت و قضاوتی را درباره دلایل توقیف یک روزنامه مستقل و متعهد خواهند داشت که متولیان امور اراده کردهاند؟ گمان ندارم.
کاش اندکی این همه آسان طلبی در تدبیر امور کشور، به فرجام نزدیک به هدف میرسید. آیا محدودکنندگان فعالیت قانونی مطبوعات، ناخواسته افکار عمومی را به سوی همان غول خطرناک و معجزه گری سوق نمیدهند که به گمان آنان «مدیریت بخش مهمی از افکار عمومی را در جریانات اخیر بر عهده داشته است»؟، آیا آنان ناخواسته به رونق بازار رسانههای بیگانه یاری نمیرسانند؟ چرا آزموده را هزار بار میآزمایند؟ بی تردید توقیف روزنامه اعتماد ملی همچون دیگر نشریاتی که چنین سرنوشتی یافتهاند هرگز به توقیف ذهن حقیقت جو و اطلاع طلب افکار عمومی منجر نخواهد شد. «ره رو» راه دیگری خواهد جست پس آن که تدبیر میکند باید به این مساله بیش از هر چیز دیگر بیندیشد.