آفتابنیوز : آفتاب: صادق زیباکلام در باب امکان فعالیت سیاسی مهندس موسوی و تشکیلات «راه سبز امید» در نظام جمهوری اسلامیگمانه زنی نمیکند. او تنها به مسئولان نظام توصیه میکند که مانع از فعالیت «راه سبز امید» نشوند تا جامعه ایران به سمت رادیکالیسم و آنار شیسم سوق داده نشود.
وی بازداشت موسوی، خاتمی و کروبی را موجب شادی و خرسندی دشمنان نظام جمهوری اسلامی و تعمیق بحران سیاسی در کشور میداند.
گفتگوی زیبا کلام با عصر ایران را بخوانید:
به نظر شما تشکیلات «راه سبز امید» امکان فعالیت در نظام جمهوری اسلامی را پیدا میکند؟
به نظر من حتی اگر پاسخ این سئوال از نظر مسئولین نظام منفی باشد، باید آنها را تشویق و ترغیب کرد که اجازه بدهند راه سبز امید به عنوان یک تشکل بتواند فعالیت کند، زیرا صرفنظر از اینکه ما نتیجه انتخابات را بپذیریم یا نپذیریم، واقیعت امر این است که انتخابات 22 خرداد نشان داد که طیف قابل توجهی از اقشار فرهنگی و تحصیلکرده جامعه ایران، حتی اگر آنها را سیزده میلیون قلمداد کنیم، انتقاداتی نسبت به وضع موجود دارند و کمبودهایی را احساس میکنند.
بنابراین مسئولین نظام نمیتوانند به این قشر مهم جامعه ایران پشت کنند و بگویند برای ما مهم نیست که شما چه نظری دارید. حتی اگر ما فرض کنیم که احمدی نژاد 24 میلیون رای آورده است، باز هم این اشتباه خواهد بود که مسئولین نظام بگویند ما آن 24 میلیون رای را داریم و این 13 میلیون هم میتوانند هر طور که میخواهند فکر کنند.
عقل سلیم و آینده نظام ایجاب میکند که شرایط برای فعالیت قانونی، رسمی، علنی و باز راه سبز امید فراهم شود. این 13 میلیون باید برای طرح مطالبات خودشان یک «پلات فرم » داشته باشند. اگر حکومت به هر دلیلی این امکان را از این جمعیت سلب کند و نگذارد که اینها در یک چارچوب قانونی و علنی فعالیت کنند، مرتکب خبط و خطا شده است؛ زیرا این رویکرد، بسیاری از این 13 میلیون را به سرخوردگی و یاس سیاسی و اجتماعی میکشاند و ممکن است اقلیتی از آنها به حرکتهای آنارشیستی و اقدامات کور و رادیکال و افراطی روی بیاورند. بنابراین حکومت باید به راه سبز امید اجازه فعالیت بدهد.
آیا این «باید» عقلانی، عملاً لحاظ میشود؟
طبیعی است که آقایان ترجیح میدهد راه سبزی وجود نداشته باشد و مهندس موسوی، کروبی، خاتمی و هاشمیرفسنجانی و سایرین تسلیم شوند و سکوت کنند. طبیعی است که این شرایط از نظر ایشان مطلوبتر است. همچنانکه بنده به عنوان استاد دانشگاه برایم مطلوبتر است که دانشجویانم مرا سئوال پیچ نکنند و ایرادهایم را نگیرند. اما به آن دسته از مسئولین نظام که سودای مخالفت با حرکت راه سبز امید را دارند، باید تذکر داد که اگر شما اجازه فعالیت سیاسی علنی و قانونی به این جمعیت معترض ندهید، عملاً دارید آنها را به سمت رادیکالیسم هل میدهید و این امر حتی به نفع خود شما هم نیست. باید به این قبیل مسئولین گفت که مخالفت شما با فعالیت راه سبز امید و تشکلهایی از این دست، بر خلاف مصالح و منافع خودتان هم است.
چرا مهندس موسوی حزب یا سازمان تاسیس نکرده است و عنوان «تشکیلات» را برگزیده است؟
من شخصاً فکر میکنم و این نکته را در یادداشتهای دو ماه اخیرم نیز گفتهام که تشکل مهندس موسوی نباید حزب باشد. زیرا ما الان حزب منتقد و مخالف داریم. احزابی مثل اعتماد ملی، مشارکت، کارگزاران سازندگی، توسعه و همبستگی، همگی احزابی مخالف و منتقد هستند.
اگر مهندس موسوی هم حزب تاسیس کند، این حزب جدید، حزبی همانند و همردیف سایر احزاب اصلاح طلب خواهد شد. این اقدام خیلی به جایی نمیرسد. اقدام درست همین است که مهندس موسوی یک جبهه یا تشکل فراگیر را شکل بدهد. زیرا این 13 میلیون دارای یک فکر و یک خط یا جناح سیاسی نیستند بلکه در نقاطی مهم و کلیدی با یکدیگر مشترک هستند. بنابراین اگر ما بخواهیم حزب تاسیس کنیم، این حزب کارایی یک تشکل فراگیری را که واجد اهداف کلی و اولیه مشخص باشد، نخواهد داشت؛ در حالی که در شرایط فعلی، کاربرد جبهه یا چیزی نظیر آن خیلی موثرتر خواهد بود.
ظاهراً «تشکیلات» نیازمند مجوز دولت برای فعالیت نیست. احتمالاً مهندس موسوی این نکته را هم مد نظر داشته است.
قطعاً همین طور است. یعنی با توجه به وزارت کشور دولت احمدی نژاد و اینکه اکثریت اعضای کمیسیون ماده 10 احزاب طرفداران دولت احمدی نژاد هستند، به احتمال بسیار زیاد، دولت احمدی نژاد به مهندس موسوی و هوادارانش مجوز فعالیت سیاسی در قالب یک حزب یا یک سزمان نخواهد داد. بنابراین مهندس موسوی با توجه به چنین دغدغههایی بحث ایجاد یک تشکیلات عام و فراگیر را مطرح کرده است.
با فعالیت تشکیلات «راه سبز امید»، روش پیشبرد دموکراسی در ایران ارتقا پیدا نمیکند؟
شاید روش کار در مقایسه با سالهای اصلاحات فرق کند ولی به هر حال جریانات و تحولات سیاسی - اجتماعی، همواره دچار قبض و بسط و فراز و فرود میشوند؛ ممکن است گاهی اوقات عقب نشینی کنند و گاهی اوقات موضع رادیکال اتخاذ کنند. ولی به هر حال هدف، تحقق دموکراسی، تحقق جمهوریت، حاکمیت قانون، تثبیت آزادیهای سیاسی و حقوق شهروندی است.
به نظر شما «راه سبز امید» تا چه حد میتواند نیروهای اجتماعی دموکراسی خواه را جذب کند؟
ما نباید انتظار داشته باشیم که بلافاصله پس از آغاز فعالیت این تشکیلات سیاسی، همه آن 13 میلیون نفر بیایند و فرم عضویت راه سبز امید را پر کنند. مسلماً بخشهایی از آن 13 میلیون در مقایسه با بخشهای دیگر، بیشتر به دنبال تحقق دموکراسی در ایران هستند. شاید قشر قابل توجهی از آن 13 میلیون خیلی دغدغه چنین اموری را نداشته باشند و صرفاً از سر مخالفت با احمدی نژاد به مهندس موسوی رای داده باشند. ولی به هر حال این نکته مسلم است که چنین تشکلی برای تحقق دموکراسی و تامین حقوق شهروندی و حاکمیت قانون، میتواند اقشار و لایه های مهمیمثل دانشجویان، دانشگاهیان، روحانیان و حوزویان، فعالین حقوق زنان و اقلیتهای قومیرا به سمت خودش حلب کند.
برخی اصولگرایان مهندس موسوی را متهم کردهاند که راه سبز امید مبتنی بر الگوبرداری از تجربه ای گذار به دموکراسی در سایر کشورها است. فارغ از اینکه چنین امری در نفس الامر بلااشکال است، آیا این حرف اصولگرایان صحت دارد؟
به هر حال اگر شما بخواهید با راه سبز امید مخالفت بکنید، میتوانید بگویید این تشکیلات از فلان جریانی که در فلان کشور دنیا باعث سقوط یک حکومت غیردموکراتیک شده، کپی برداری شده است. شما میتوانید بگویید چون این یک تشکیلات فراگیر است، میتواند محل فعالیت دشمنان نظام مثل سلطنت طلبها و منافقین و عوامل استکبار جهانی بشود. اگر بنا بر این باشد که جلوی فعالیت این تشکیلات را بگیریم، بهانههای زیادی میتوانیم بیاوریم. سادهترین بهانه هم این است که بگویند مهندس موسوی، کروبی و خاتمی فعلاً در دادستانی انقلاب پرونده دارند و تا به پروندههایشان رسیدگی نشود، نمیتوانند هیچ تشکیلات و حرکت سیاسی را ایجاد و رهبری بکنند.
شما احتمال دستگیری مهندس موسوی و مهدی کروبی را در چه حد میدانید؟
ببینید بحث اصلی این نیست که ما ببینیم احتمال این امر 10 درصد است یا 60 درصد یا 90 درصد. آنچه که به طور عقلایی میتوانیم بگوییم این است که به هر حال در درون حاکمیت، قطعاً عناصر تندرویی هستند که معتقدند مهندس موسوی و کروبی و خاتمیباید از همان روز اول دستگیر میشدند.
آنها میگویند بزرگترین اشتباه ما این بوده که این افراد را بازداشت نکردهایم و الان هم داریم چوبش را میخوریم. اما در درون نظام جریانات معقولتر و معتدلتری هم هستند که به روح انقلاب اسلامی و شاکله اهداف این انقلاب و نظام جمهوری اسلامینزدیکترند و معتقدند که بازداشت مهندس موسوی، کروبی و خاتمیصرفاً به تعمیق و گستردهتر شدن شکافهای اجتماعی، افزایش نارضایتیها و بحرانیتر شدن شرایط منجر میشود.
آنها به درستی معتقدند که با بازداشت این سه نفر بحران تمام نمیشود. بنابراین بین جریانات معتدل و تندروی اصولگرایان در این خصوص اختلاف نظر و کشمکش وجود دارد. اما من برای آینده نظام و یرای اینکه از این بحران به سلامت عبور کنیم، شخصاً دعا میکنم که تفکر اصولگرایان رادیکال حاکم نشود و امیدوارم که رای اصولگرایانی که متعدل تر و پخته تر هستند، بر کرسی بنشیندو مهندس موسوی و کروبی و خاتمیبازداشت نشوند.
بیایید فقط برای یک لحظه خودمان را به جای دشمنان نظام بگذاریم یعنی کسانی که به چیزی کمتر از فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران رضایت نمیدهند. آیا غیر از این است که آنها از خدا میخواهند که این سه نفر بازداشت شوند. آیا voa ، سلطنت طلبان، طرفداران مسعود رجوی و سایر مخالفان نظام از خدا نمیخواهند که مهندس موسوی، خاتمی و کروبی دستگیر شوند تا بحران کنونی در نظام جمهوری اسلامی عمیقتر شود؟
پاسخ این سئوال خیلی روشن است. حالا دیگر باید دید که بین دو گزینه بازداشت و عدم بازداشت مهندس موسوی، خاتمی و کروبی، کدام یک به نفع نظام جمهوری اسلامیاست و کدام یک به ضرر این نظام.
جالبه که خیلی چیزهایی که خط قرمز است ، ایشان می گوید .