آفتابنیوز : آفتاب: اهمیت مسایل کلی، از این جهت است که به همه مسائل جزئی و روزمره، جهت میدهند و راه حلهای خاصی را پیش پای ما میگذارند و مانند چتری، همه مسائل را در زیر سایه خود میگیرند و به همدیگر مرتبط میسازند.
فهم بشر، ضمن دخالت در حوزههای مختلف، خود را به سوی استکمال و در راستای تسخیر هرچه بیشتر جهان و رمزگشایی و راززدایی از عالم پیش برده است. آنچه که بیش از هر چیز، در حیات بشر، به چشم میخورد، تلاش وافر وی، برای گسترش فهم، درک و افزایش شناختش از پدیدههای هستی است.
چندی است که دکتر اسدالله بادامچیان، قائم مقام حزب موتلفه اسلامی و نماینده مردم تهران بزرگ در مجلس شورای اسلامی، فارغ از هیاهوهای حزبی و مشغلههای نمایندگی مجلس شورای اسلامی، خلوتی را گزیده و دست به قلم برده تا کتابی را تحت عنوان «روشنفکری و روشن اندیشی» در ایران به تحریر در آورد. در نقد و بررسی این کتاب، باید که سه فراز کلی را مد نظر قرار داد و توشیحاتی در این 3 موضوع، ذیل محتویات این کتاب ارزنده بیان داشت:
· تعریف روشنفکری
· تاریخ روشنفکری در غرب
· روشن اندیشی در کشور اسلامی
تعریف روشنفکری زندگی بشر، ترکیبی از احساس، اندیشه ( فکر ) و عمل است. صاحبان اندیشه (فکر) را اندیشمند یا متفکر گویند. حوزه تفکر بشری، بسیار گسترده است. نواندیشی، یکی از زیرحوزه های تفکر بشر است. روشنفکری، یکی از زیرحوزههای نواندیشی بشر است. دگراندیشی، یکی از زیر حوزههای روشنفکری بشر است. ناگفته پیدا است که عموماً، تفکر و نواندیشی، مطلوب است. ولیکن، روشنفکری و دیگراندیشی، مطرود محسوب میشود.
با جمع بندی تعریفهای متعارض ارائه شده در رابطه با روشنفکری، نمیتوان که گزاره یا گزارههایی جامع و مانع را برای تعریف مفهوم روشنفکری ارائه داد. اما، بطور کلی، میتوان گفت که روشنفکری Intellectualism، به معنی مکتب تفکیک دو امر از همدیگر است. بههمین دلیل است که روشنفکری، به عنوان روح ممیز و انتقادی شناخته میشود. همچنین، از روشنفکری، به فلسفه اصالت هوش و قریحه یاد میگردد. این فلسفه، معتقد است که علم ناشی از عقل است یا سادهتر اینکه علم را فقط، بهوسیله قریحه یا هوش میتوان بهدست آورد.
بهطور کلی، اگر بخواهیم که واژه «روشنفکر» را تفسیر کنیم، گفته میشود که روشنفکران، کسانی هستند که اهل قضاوت عقلی و سنجشگرانه در امور هستند. عموماً، روشنفکران از طبقه تحصیل کردگانی در جامعه هستند که با دغدغههای انسانی، اجتماعی، ارزشی، فرهنگی، سیاسی و ... اقدام به موضع گیری در مباحث و مسائل حساس و مهم جامعه خویش و جامعه جهانی میکنند و بدین معنی، نسبت به آرمانها، شایستهها، بایستهها، مسائل اجتماعی و جامعه جهانی احساس مسئولیت و تعهد میکنند.
بهطور خلاصه، روشنفکری غربی، مکتبی است بر اساس سه اصل روش علمی (بیکن و دکارت)، رفاه و خوشبختی (مور) و فایده انگاری (بنتام).
تاریخ روشنفکری در غرب قرون دوازدهم و سیزدهم میلادی که از سدههای آخر قرون وسطی بهشمار میروند، مهبط پیدایش و مهد پرورش روشنفکری در غرب میباشند. بیتردید، روشنفکر غربی، در شهرها و جوامع مدنی غرب متولد شد و روشنفکری، از شهرها نشات یافت. تاریخ نگاران، قرن دهم و یازدهم میلادی را مبداء شکلگیری کامل زندگی شهری برشمردهاند. با این وجود، روشنفکری، بهطور سنتی، در قرن دوازدهم میلادی، قابل تشخیص گردید.
قرن سیزدهم میلادی که در غرب از آن، بهعنوان قرن اتحادیههای حرفهای، علمی و دانشگاهی یاد میشود، سرآغاز تشکلهای دانشگاهی و دانشجویی بود. در این قرن بود که بهتدریج، دانشجویان با تشکیل اتحادیهها و اجتماعات خویش، رفته رفته، از توان و قدرت زائد الوصفی برخوردار گردیدند.
قرون پانزده و شانزده میلادی، سرآغاز رشد علوم و فنون و تحولات فکری و اجتماعی در اروپا است. در چنین شرایطی بود که «توماس مور» ، در سال 1516 میلادی، در کتاب خود ، بنام «اتوپیا» ، جامعه ایدهآلی خود را که جزیره ایست در اقیانوس، با سازمانی اجتماعی، بر پایه «رفاه» و «خوشبختی» عموم، ترسیم کرد.
سال 1620 میلادی، با انتشار کتاب ارغنون نوین، توسط «فرانسیس بیکن»، فیلسوف بزرگ انگلیسی که به پدر علوم تجربی شهرت دارد و همچنین، با انتشار کتاب گفتار در روش، توسط «رنه دکارت " متفکر و فیلسوف شهیر فرانسوی، فلسفه جدید مبتی بر تجربه و مشاهده، رونق گرفت.
بدین ترتیب، روشنفکری در غرب، یک نهضت آزاد اندیشی بود، برای رهایی از حاکمیت افکار کلیسا. به بیان ساده تر، دانشمندان غربی، بعد از انقلاب فرانسه و یا مدتی قبل از آن، باین نتیجه رسیده بودند که دانش، فکر و فهم آنها از صاحبان کلیسا بیشتر است.
اما، روشنفکری، به معنی مدرن آن، نخستین بار، در جریان محاکمه آلفرد دریفوس مشاهده شد. وی، یک افسر ارتش بود که به جرم خیانت، به جزایر دور دست تبعید شده بود. ولی، پس از گذشت شش سال از تبعید وی، مدارکی دال بر بی گناهی وی یافت گردید. در جریان محاکمه مجدد او، امیل زولا و ۳۰۰ تن از هنرمندان و نویسندگان آن دوره، نامه ای را با عنوان من متهم میکنم، به رئیس جمهور می نویسند که از آن نامه، به نام اعلامیه روشنفکران یاد می شود. این اقدامات، منجر به عقب نشینی دادگاه نظامی گردیده و نخستین پیروزی روشنفکران در تاریخ به شمار میآید.
پس از آن، جریانات روشنفکری، در زمان به وقوع پیوستن انقلاب فرانسه، تلاش نمودند تا اندیشههای خود را در جامعه اشاعه و ترویج دهند. این قشر که برآمده از جریان آزادیهای سیاسی بهوجود آمده در آن دوران تاریخی بودند، تلاش نمودند تا اومانیسم، لائیسیته و لیبرالیسم را در جامعه خود، رواج دهند. در قرن هجدهم، روشنفکران، سعی در توجیه روابط حاکم بر جامعه آن روزگار داشتند. پس از آن، در قرن نوزدهم، گروه جدیدی از روشنفکران معتقد به سوسیالیسم قوت گرفتند. تا سرانجام، در قرن بیستم، تفکر ضد امپریالیسم، در میان عموم روشنفکران، رواج یافت.
فایده انگاری (یوتیلیتیتاریانیسم) که در آرای «بنتام» ( 1748 – 1832 ) در اواخر قرن 18 میلادی و اوایل قرن 19 میلادی، به روشنی، بهعنوان فلسفهای کارآمد و مورد اقبال مطرح شد، یکی از ارکان نظم اخلاقی و سیاسی روشنفکران روزگار ما است. این مفهوم روشنفکری در غرب است که برای غربیها، بسیار مفید و مطلوب بود.
روشن اندیشی در کشور اسلامی در یکصد سال گذشته، حوزه اندیشه در کشور اسلامی ما، شاهد تکرار، تکرار و بازهم تکرار بوده است. چارچوب اندیشهای نویی توسط هیچ متفکر، نواندیش، روشنفکر و دگراندیشی عرضه نگشتهاست. مگر آنجا که روشن اندیشانی چون خضرت امام خمینی (ره)، شهید دکتر محمد حسینی بهشتی، مرحوم جلال آل احمد و دیگر معتقدین به نهضت بازگشت به خویشتن، راه رهایی از آفات زندان غربزدگی را در بازنگری به ارزشهای شرقی معرفی میکنند. از این منظر است که میتوان از انحرافات امثال مهدی بازرگان، مسعود رجوی، سعید حجاریان و ... بهدور ماند.
اطلاعات 36 میلیونی