آفتابنیوز : آفتاب: دکتر احسان شریعتی در جلسه سخرانی با موضوع «پدر از نگاه پسر» که به مناسبت سالروز تولد مرحوم دکتر علی شریعتی ازسوی انجمن اسلامی دانشگاه علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی برگزار میشد گفت: «به من پیشنهاد شد درباره جملهای که دکتر خطاب به من نوشته بودند یعنی "اگر میخواهی اسیر دیکتاتوری نشی یک کار کن، بخوان بخوان بخوان!" صحبت کنم، من چون اهل فلسفه هستم درباره رابطه آگاهی و آزادی یا رابطه آگاهی با ضد آزادی یعنی اقتدار که یکی از اشکال آن دیکتاتوریست صحبت میکنم».
وی افزود: «این جمله ممکن است در ابتدا این طور القاء کند که با افزایش آگاهی آزاد میشویم و این دیدگاه در تاریخ فکر و اندیشه نگاه غالب بوده است، اما در آموزه شکگرایی این موضوع مطرح شد که ممکن است با افزایش آگاهی انسان آزادتر نشود».
شریعتی با اشاره به مفهوم قدرت در اندیشه "فوکو" اظهارکرد: «قدرت تنها به شکل نظام سیاسی حاکم استبدادی یا غیراستبدادری نیست، بلکه قدرت به شکل شبکهای درکل جامعه پخش است و اصولا بدون شکل گیری گفتمان نمیتواند به خود جامه عمل بپوشاند».
وی در ادامه گفت: «یکی از شاخصههای شریعتی این است که بحث سه بعد زر ، زور و تزویر را مطرح کرد و شاید استحمار مهمترین کلید واژه دکتر شریعتی است که مساله تحمیق یا به استضعاف کشاندن از طریق آگاهی کاذب را مطرح میکند».
وی با بیان این که اندیشه شریعتی، اندیشهای است که از آگاهی آغاز میشود، گفت: «اندیشه شریعتی را باید به عنوان یکی از فلسفههای وجودی یا اگزیستانسالیسم بررسی کرد.یعنی در بین همه فلسفه وجودیها که دکارت، نیچه، یاسپرس، هایدگر و سارتر باشند، شریعتی و اقبال هم دو چهرهای هستند که به عنوان متفکران وجودی میتوان از آنها یاد کرد».
وی ادامه داد: «در این اندیشه هم در یزدان شناسی، انسان شناسی و هم در فلسفه تاریخ و اجتماعش آزادی ایده مرکزی است. این آزادی در ابتدا یک آزادی منفی است، یعنی از یک موقعیت اسارت بار آغاز میشود و این اولین تعریف از آزادی است؛ دوم آزادی مثبت است که به معنای وجودی کلمه است».
شریعتی سپس با اشاره به شکل نهادینه قدرت که به معنای دولت یا نظام سیاسی است، افزود: «این مبارزه سیاسی در تفکر شریعتی اولین گام یا آغاز مبارزه در راه آزادی منفی و مثبت است. در تفکر شریعتی مبارزه برای آزادی از مبارزه برای عدالت جدا نیست».
دکتر احسان شریعتی در ادامه گفت: «در انسان شناسی دکتر [علیشریعتی]، انسان بنابرخواست خدا آزاد است و مسئول اعمال خویش. از اینجا وارد دورهای میشویم که نقد شریعتی نسبت به سنت و تاریخمان شروع میشود. روش شریعتی احیا گری و بازیابی است، او معتقد است که باید تجدیدنظر در سرابهای فکرمان با یک نقض رادیکال انجام شود. ما این دستاورد را داشتهایم که مستقل هستیم و داریم آرمانهایی را که به دنبالش بودیم تجربه میکنیم، آرمانهایی مانند آزادی، استقلال و جمهوری.در جامعه ما هم گرایشی وجود دارد که نسبت به مسایل مختلف اعتراض میکند. ما در زمینههای مختلف مشکلاتی داریم، مانند مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که بحث فرهنگی آن به ما مربوط میشود».
وی با بیان این که «فلسفه مادر علوم انسانی است» افزود: «از منظر حوزه تخصصی خودمان پس از انقلاب انتظار داشتیم که بتوانیم تفکری شایسته نام ملتی که این انقلاب را کرده و میخواسته یک معنویت سیاسی را تجربه کند، داشته باشیم، اما به دلیل مشکلات مختلف، پس از انقلاب به آن وظیفه و رسالت روشنفکر که ارایه آگاهی است، کمتر از سطح انتظار پرداختهایم».
فرزند دکتر علی شریعتی گفت: «فلسفه آزادی، پرسشگری است، هنگامی که آزادی بیان، اندیشه و پرسشگری زیر سوال میرود نمیتوانیم فلسفه و فکر داشته باشیم».
دکتر شریعتی در ادامه در پاسخ سوالی درباره تفاوت آزادی مثبت و منفی و اینکه آیا ایدئولوژی و آزادی مثبت جمع پذیرند یا خیر؟ گفت: «در پاسخ باید به چهار زندان انسان که شریعتی مطرح میکند اشاره کرد در قسمت چهارم که آزادی مثبت شروع میشود در آنجا دیگر ایدئولوژی خاتمه مییابد و مرحله ایدئولوژی در آن بیمصداق است».
وی در پاسخ به سوالی درباره علت مرگ دکتر شریعتی گفت: «من خیلی پیگیر این مساله بودم. تا آنجا که میدانم دکتر در شرایطی از کشور خارج شد که ساواک متوجه نشده بود، ولی چند بار از ساواک به خانه زنگ زدند و بعد از این که کشف کردند، دیگر خبری نشد. نتوانستیم جسد ایشان را کالبد شکافی کنیم. در قسمت مربوط به دوران خروج دکتر یک خلاء از نظر مدارک وجود داشت و تلاشی که ساواک برای شناسایی جای او انجام داده بود در آن اسناد منعکس نبود و مشخص نشد که درچه شرایطی این وضع برای دکتر پیش آمد و برای ما هم این ظن وجود دارد که فوت ایشان غیرطبیعی باشد».
شریعتی در پاسخ به این سوال که چرا موضعگیری خودتان را درمورد حوادث اخیر اعلام نمیکنید؟ گفت: «ما سالگرد دکتر را هم که همزمان با نتایج انتخابات شد نتوانستیم برگزار کنیم. موضعگیری کلی ما محکوم کردن نقض حقوق مدنی، شهروندی و انسانی و تجاوز به دانشگاه [است]».
شریعتی در پاسخ به سوالی مبنی بر تفاوت دو مذهب علوی و صفوی از مذهب شریعتی و تطبیق آن با وضعیت حاضر گفت: «تشیع صفوی مدافعانی دارد و طرفداران رسمی دارد که از نظر فلسفی علامه مجلسی سخنگوی آن بود و از نظر سیاسی نظام صفویه نماینده آن؛ اما بحثهایی که امروزه مطرح میشود جدل روز سیاسی است و جنبه تبلیغاتی دارد».
شریعتی در پاسخ به این سوال که به نظر میرسد دکتر شریعتی صرفاً از نظر مذهبی با صفویه برخورد کرده وگرنه صفویه از نظر ایجاد هویت ملی ایرانی موفق عمل کرده است، اظهارکرد: «بحث دکتر یک بحث عقیدتی است، البته با روشی قزلباشها وحدت ملی ایجاد کردند که ما نمیتوانیم با آن موافق باشیم».
وی درباره کنارهم قرار گرفتن واژه روشنفکری و دین و امکان جمع این دو اظهار کرد: «از نظر جامعهشناسی میشود این دو را با هم جمع کرد، اما برخی منطقیون و فیلسوفان میگویند این دو با هم جمع نمیشوند ایمان و تعقل باهم تنش دارند؛ ولی این به معنای آن نیست که درکی از دین در روشنفکری وجود نداشته باشد و یا نوعی از روشنفکری وجود نداشته باشد که دنبال تعالی و معنویت باشد».
محمود نکوئی دوست ديرين خانم و آقای احسان شريعتی در شهر کن فرانسه که آدرس خودم را هم ميدهم و آماده روبرو کردن با ايشان هستم
پسر شریعتی و این حرفا!!