زمانی که مهران مدیری با پاورچین در ابتدای دهه ۸۰ طنزهای ۹۰ قسمتی با یک خط داستانی ثابت و قصههای هر قسمتی را پایه گذاری کرد، شاید خودش هم نمیدانست که بعد از او همه از روی این روش تقلید و کپی برداری میکنند.
البته خود مدیری هم در کارهای بعدی وقتی سوژه کم میآورد، با تکرار موضوعاتی همچون سوء تفاهم یا دروغ شوخی میکرد، اما باورش نمیشد روزی فوتبال هم به جمع مقلدانش اضافه شود. حالا حکایت فوتبال ما شده که یک قصه انگار هر فصل باید تکرار شود.
قصه بازیکنانی که به خاطر پول پشت پا به همه چیز میزنند. جوان و باتجربه هم ندارد، از عیسی آل کثیر که برای پرسپولیس گل زده و محبوب شد تا مهدی لیموچی که در جشن غدیر به صراحت میگوید پرسپولیسی است.
فصل قبل آل کثیر ۳۴ ساله به مبلغ بالاتر سپاهان پاسخ مثبت داد و به اصفهان رفت. به خاطر عبور از قوانین سقف قرارداد کارت بازی او تا هفته ششم صادر نشد. پس از آن هم او انتخاب اول مورایس برای خط حمله نبود، تنها یک بار توانست کنار شهریار مغانلو به میدان برود که سپاهان آن بازی را هم باخت.
امسال دوباره این حکایت برای مهدی لیموچی ۲۴ ساله تکرار شد. جالب اینکه باز هم پای سپاهان در میان بود! این بازیکن که میتوانست با توجه به علاقه پرسپولیسیها و رفتن مهدی ترابی خیلی زود ستاره قرمز شده و به تیم ملی برسد، قید همه این امتیازات را یکجا زد و به اصفهان رفت.
اینکه چطور میشود یک باشگاه بدون هماهنگی با مربی بازیکن بخرد، تنها یکی از مشکلات فوتبال ماست که میبینیم در استقلال هم چه هزینهای را تحمیل کرده است، اما اینجا نقش خود بازیکن در دادن اختیار تام به مدیر برنامهها هم پررنگ است.
ایجنتهایی که به صورت طبیعی به پورسانت خود فکر میکنند. اغلب هرگز فوتبال بازی نکردهاند. ولی بازیکنانی که مهدی طارمی را مقابل چشم خود میبینند چرا مثل او رفتار نمیکنند؟ طارمی که قید پیشنهاد میلیون دلاری تمدید قرارداد با الغرافه را زد و به ریو آوه با ۱۸۰ هزار دلار رفت، اما آینده حرفهای خود را تضمین کرد و حالا در اینترمیلان است.
بازیکنانی که همه چیز را فقط در حالا میبینند و قید ۱۰ سال بعدی و قراردادهای بهتر را میزنند. غافل از اینکه انتخاب غلط میتواند منجر به پایان حرفه آنها شود. حالا از شانس لیموچی برخی از نیاز پرسپولیس میگویند که او شانس حضور در جمع قرمزها را دوباره دارد، اما کدام عقل سلیم تا این حد روی تکرار شانس تکیه میکند؟
اگر انتقال به پرسپولیس جور نشود، لیموچی چه تضمینی دارد که دور برگشت بتواند به اوج برگردد؟ اینجا ریسک پرسپولیسیها هم عجیب است، آنها چطور و چگونه میخواهند برخلاف حرف فصل قبل یحیی گل محمدی عمل و به نتیجه هم خوشبین باشند؟
یحیی فصل قبل در پاسخ به سوال بازگشت آل کثیر گفت: بازیکن مازاد تیمهای دیگر به درد پرسپولیس نمیخورد! البته آل کثیر در غیاب یحیی برگشت و به درد پرسپولیس هم خورد، اما او قبلاً در این تیم سابقه داشت، با بازیکنان هماهنگ بود و فضای این تیم را میشناخت.
چه تضمینی وجود دارد که لیموچی جوان بتواند در پرسپولیس جا بیفتد؟ و از آن مهمتر اگر این سنت باب شود که هر کس میتواند به پرسپولیس نه بگوید و بعد وقتی بیرون ماند، با سلام و صلوات بیاید، از این نام بزرگ چه باقی خواهد ماند؟