جنگ سودان که تاکنون مورد توجه کافی جهانی قرار نگرفته، در حال تبدیل شدن به یکی از مرگبارترین بحرانهای انسانی جهان است. این کشور با جنگ داخلی مداوم، فروپاشی اقتصادی و اجتماعی، و درگیریهای بیرحمانه بین نیروهای مسلح و میلیشیای محلی مواجه است. بیش از ۱۰ میلیون نفر بیخانمان شدهاند و قحطی گستردهای در حال وقوع است که ممکن است تا سال ۲۰۲۷ میلیونها نفر را به کام مرگ بکشاند. قدرتهای خارجی با حمایت از طرفهای درگیر، به تشدید این بحران دامن میزنند و این وضعیت میتواند به بیثباتی گستردهتری در منطقه و افزایش موج پناهجویان به اروپا منجر شود.
جنگ در سودان تنها بخشی از توجه جهانی را که اوکراین اختصاص داده شده، به خود جلب کرده است. اما این جنگ میتواند حتی مرگبارتر از این منازعه باشد. سومین کشور بزرگ آفریقا در حال سوختن است. پایتخت آن ویران شده و شاید ۱۵۰ هزار نفر کشته شدهاند، به طوری که اجساد در گورستانهای موقتی که از فضا قابل مشاهده هستند، روی هم انباشته شدهاند. بیش از ۱۰ میلیون نفر، یعنی یک پنجم جمعیت، مجبور به ترک خانههای خود شدهاند. قحطیای در حال وقوع است که میتواند مرگبارتر از قحطی اتیوپی در دهه ۱۹۸۰ باشد؛ برخی برآوردها نشان میدهند که ممکن است تا پایان سال، ۲.۵ میلیون غیرنظامی جان خود را از دست بدهند.
این بدترین بحران انسانی جهان است و همچنین یک بمب ساعتی ژئوپلیتیکی. اندازه و موقعیت سودان، آن را به یک موتور هرج و مرج فراتر از مرزهایش تبدیل کرده است. کشورهای خاورمیانه و روسیه به راحتی در حال حمایت از طرفهای درگیر هستند. غرب بیتفاوت است و سازمان ملل فلج شده است. خشونت، همسایگان را بیثبات میکند و جریانهای پناهجویان به اروپا را برانگیخته خواهد کرد. سودان دارای ۸۰۰ کیلومتر خط ساحلی در دریای سرخ است، بنابراین فروپاشی آن تهدیدی برای کانال سوئز، یکی از شریانهای کلیدی تجارت جهانی، محسوب میشود.
طرفهای اصلی درگیر، نیروهای مسلح سودان (SAF) و میلیشیای موسوم به نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) هستند. هیچیک از آنها هدف ایدئولوژیک یا هویت قومی یکپارچهای ندارند. هر دو تحت فرماندهی جنگسالاران بیرحمی هستند که برای کنترل دولت و منابع آن رقابت میکنند.
سودان از زمان استقلال در سال ۱۹۵۶، با جنگ داخلی مواجه بوده است. یک درگیری خونین در سال ۲۰۱۱ با جدایی سودان جنوبی پایان یافت. بیست سال پیش، یک دوره جنگ نسلکشی در دارفور توجه جهان را جلب کرد. با این حال، حتی در مقایسه با آن استانداردهای وحشتناک، درگیری کنونی شوکهکننده است. خارطوم، شهری که روزگاری پرجنب و جوش بود، در ویرانهای فرو رفته است. هر دو طرف غیرنظامیان را بمباران میکنند، کودکان را به خدمت میگیرند و قحطی را تحمیل میکنند. RSF به طور معتبری متهم به تجاوز و نسلکشی گسترده شده است.
قدرتهای خارجی در حال تقویت جنگ هستند. امارات متحده عربی (UAE)، که بهشت لذتطلبان است، گلوله و پهپاد به قاتلان RSF تحویل میدهد. روسیه هر دو طرف را حمایت کرده و مزدوران واگنر را به کار گرفته است. عربستان سعودی، ترکیه و قطر نیز برای کسب نفوذ در حال رقابت هستند. هر یک از این بازیگران اهداف محدودی دارند، از تأمین مواد غذایی گرفته تا تصاحب طلا. در مجموع، آنها به تبدیل شدن یک کشور بزرگ به بازاری پر از خشونت کمک میکنند.
این کشتار بدتر خواهد شد. اکونومیست از دادههای ماهوارهای و تصاویر حرارتی نشان میدهد که کشور پوشیده از آتش است. مزارع و محصولات سوزانده شدهاند. مردم مجبور به خوردن علف و برگها شدهاند. اگر کمبود غذا ادامه یابد، بین ۶ تا ۱۰ میلیون نفر ممکن است تا سال ۲۰۲۷ از گرسنگی بمیرند، طبق برآورد یک اندیشکده هلندی که بحران را مدلسازی کرده است.
آفریقا در ۲۵ سال گذشته تنها یک جنگ دیگر با چنین وحشتی تجربه کرده است: در کنگو. آنچه سودان را متمایز میکند، میزان آشوبی است که فراتر از مرزهایش سرایت خواهد کرد. سودان مرزهای نفوذپذیر با هفت کشور ضعیف دارد که ۲۱٪ از مساحت آفریقا را تشکیل میدهند و ۲۸۰ میلیون نفر جمعیت دارند، از جمله چاد، مصر، اتیوپی و لیبی. این کشورها با جریانهای بیثباتکننده پناهجویان، اسلحه و مزدوران مواجه خواهند شد.
فراتر از آفریقا، باید انتظار یک شوک جدید پناهجویان در اروپا را داشت، همانند آنچه پس از جنگهای سوریه و لیبی رخ داد، در زمانی که مهاجرت به یک موضوع حساس در فرانسه، آلمان و جاهای دیگر تبدیل شده است. در حال حاضر ۶۰ درصد از افراد در کمپهای کاله، در سمت جنوب کانال انگلیس، سودانی هستند.
این کشور ممکن است به پناهگاهی برای تروریستها تبدیل شود یا پایگاهی برای سایر رژیمهایی که میخواهند بینظمی را گسترش دهند. اگر سودان به هرج و مرج دائمی فرو رود یا به یک دولت سرکش و خصمانه با غرب تبدیل شود، میتواند عملیات کانال سوئز را بیشتر به خطر اندازد؛ کانالی که معمولاً یک هفتم تجارت جهانی را، عمدتاً بین اروپا و آسیا، حمل میکند. این کانال هماکنون با اختلال مواجه است و کشتیهای باری را مجبور به دور زدن طولانی و پرهزینه آفریقا میکند.
با وجود این مخاطرات عظیم، جهان با بیتفاوتی و تقدیرگرایی به جنگ سودان پاسخ داده است، که نشان میدهد بینظمی به یک امر عادی تبدیل شده است. در حالی که غرب در دهه ۲۰۰۰ تلاش کرد بحران دارفور را پایان دهد، امروزه مقامات آمریکایی با شانه بالا انداختن میگویند که مشغول مقابله با چین، غزه و اوکراین هستند. افکار عمومی غرب نیز آرام است: امسال پرچمهای سودانی زیادی از اردوگاههای آیوی لیگ برافراشته نشدند. شورای امنیت سازمان ملل متحد دچار شکاف شده، بوروکراسی آن کند است. چین علاقه کمی به حل جنگهای دور دارد. دیگر کشورهای آفریقایی تمایلی به محکوم کردن جنایات ندارند. مذاکرات آتشبس نیمبند در ژنو هم به جایی نرسیده است.
با این حال، نادیده گرفتن سودان از منظر اخلاقی و منافع شخصی، اشتباهی بزرگ است؛ و تصور اینکه هیچ کاری نمیتوان انجام داد، اشتباه است. خشم عمومی میتواند فشار بر دولتهای دموکراتیک که به زندگی انسانها اهمیت میدهند را افزایش دهد تا اقدامات بیشتری انجام دهند؛ و بسیاری از کشورها انگیزهای برای کاهش تنشها و مهار درگیری دارند. اروپا مشتاق است که جریانهای مهاجران را محدود کند؛ آسیا به یک دریای سرخ پایدار نیاز دارد.
یک رویکرد سازندهتر دو اولویت خواهد داشت. یکی این است که کمکهای بیشتری به سرعت ارائه شود تا تلفات ناشی از گرسنگی و بیماری کاهش یابد. کامیونهای حامل غذا باید از هر مرزی که ممکن است عبور کنند. بودجههای عمومی و خصوصی باید به سازمانهای غیردولتی سودانی که کلینیکها و آشپزخانههای موقت را اداره میکنند، سرازیر شود. پول نقد میتواند از طریق پول موبایل مستقیماً به گرسنگان ارسال شود تا آنها بتوانند در بازارهایی که فعال هستند غذا بخرند.
کاهش آسیب اولویت دیگر، فشار آوردن به بازیگران خارجی بیرحم است که به درگیری دامن میزنند. اگر جنگسالاران سودانی سلاحها و پول کمتری برای خرید آنها داشتند، کشتار کمتری صورت میگرفت و گرسنگی ناشی از جنگ نیز کمتر میشد. آمریکا، اروپا و سایر قدرتهای مسئول باید تحریمهایی را علیه هر کسبوکار یا مقام دولتی که از جنگ سودان بهرهبرداری یا آن را تسهیل میکند، از جمله افراد از کشورهای متحد مانند امارات متحده عربی، اعمال کنند.
هیچکس نمیتواند به راحتی سودان را دوباره سرپا کند. پس از بیش از ۵۰۰ روز جنگ بیرحمانه، آسیبها دههها طول خواهد کشید تا ترمیم شود. اما امکان نجات میلیونها نفر و کاهش احتمال پیامدهای ژئوپلیتیکی فاجعهبار وجود دارد، اگر جهان اکنون اقدام کند. برای مدت طولانی، سودان جنگی بوده که تقریباً همه از نادیده گرفتن آن انتخاب کردهاند. اکنون زمان توجه است.