احمد بخشایشی اردستانی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، گفته است:
«ایران در راستای همکاریهای اقتصادی و سیاسی خود به روسیه پهپاد و موشک صادر میکند. در مقابل روسها با ایران همکاری میکنند تا تحریمها را دور بزنیم ما خیلی از اجناسمان را از روسیه وارد میکنیم. از روسیه سویا و ذرت و … وارد میکنیم. اروپاییها به اوکراین، اسلحه میفروشند. ناتو وارد اوکراین شده چرا ما در جهت حمایت از متحد خود به روسیه موشک و پهپاد ندهیم؟»
اینکه یک عضو کمیسیون سیاست خارجی مجلس با چنین صراحتی میگوید ایران به روسیه پهپاد و موشک صادر میکند، عجیب است، چون وزارت خارجۀ جمهوری اسلامی ایران بارها چنین ادعایی را تکذیب کرده.
آقای بخشایشی اردستانی اگرچه از فروش پهپاد و موشک به روسیه برای مصرف این تسلیحات در جنگ با اوکراین دفاع کرده، ولی ضمنا گفته است در بین ادعاهای متخالف رسانهها و دولتمردان غربی و اوکراینی و مقامات سیاسی ایران، حرف راست و درست را آنها زدهاند نه دولتمردان ما!
اما نکتۀ جالبتر سخنان بخشایشی اردستانی آنجاست که میگوید اروپاییها به اوکراین اسلحه میدهند، چرا ما به متحد خودمان موشک و پهپاد ندهیم؟ پاسخ این سؤال روشن است:، چون "متحد ما" در این جنگ، کشور متجاوز است. این روسیه بوده که به اوکراین حمله کرده نه اوکراین به روسیه.
در دهۀ طلایی ۶۰، در کتاب آموزش نظامی و آمادگی دفاعی، که در مدارس راهنمایی تدریس میشد، نظرگاه انقلاب اسلامی دربارۀ جنگهای عالم به این صورت تبیین شده بود که جنگهای رایج در دنیا، گاهی جنگ حق و باطلاند، گاهی جنگ باطل و باطل.
مثلا جنگ جهانی دوم جنگ میان باطل و باطل توصیف میشد، جنگ ایران و عراق هم جنگ بین حق و باطل؛ چون عراق در جنگ با ایران، کشور متجاوز بود. در جنگ جهانی دوم هم با اینکه آلمان کشور متجاوز بود، ولی، چون بریتانیا و شوروی و آمریکا و فرانسه و سایر ملل اروپایی، لیبرال و کمونیست بودند و عقاید درستی نداشتند، پس جنگشان با نازیسم و فاشیسم، جنگ باطل با باطل بود.
بر این اساس، جنگ روسیه با اوکراین از دو حال خارج نیست: یا شبیه جنگ عراق با ایران است که در این صورت روسیه به دلیل متجاوز بودن، طرف باطل ماجراست و اوکراین طرف حق، یا شبیه جنگ جهانی دوم است که اوکراینیها هم به دلیل عقاید نادرستشان، مثل روسهای متجاوز، باطل تشریف دارند.
به هر حال هر طور که حساب کنیم، جنگ روسیه با اوکراین، از منظر انقلاب اسلامی، یعنی با ملاکهای انقلابیون مسلمان ایران، جنگ حق با باطل نیست. اگر هم کشوری در این میان بر حق باشد، اوکراین است. ولی چون دولت اوکراین از نظر انقلابیون کشور ما نوکر غرب است، پس اوکراین هم باطل است.
بر باطل بودن روسیه هم که پیشاپیش روشن است؛ چراکه از یکسو کشور متجاوز در این جنگ است، از سوی دیگر پوتینیسم ترکیبی از تجاوزگراییِ تزاریسم و کمونیسم است که هر دو باطلاند؛ بنابراین وقتی که آقای اردستانی میگوید اروپاییها به اوکراین اسلحه میدهند و چرا ما به متحد خودمان موشک و پهپاد ندهیم، پاسخش این است:، چون نظام برآمده از انقلاب اسلامی، مطابق مبانی ادعایی خودش، مبانیای که در مدارس به دانشآموزان تدریس هم شده، در هیچ جنگی نباید طرف باطل بایستد. چه در جنگ باطل با باطل، چه در جنگ باطل با حق.
البته آقای اردستانی احتمالا در جواب میگویند:ای آقا! حالا سیوچند سال قبل در یک کتاب آموزش و پرورش، آموزههایی به خورد دانشآموزان دهههای ۶۰ و ۷۰ داده شده؛ امروز دوران دیگری است و زمانه عوض شده و نیازهای ما فرق کرده و معیارهایمان نیز باید فرق کند.
اینکه گفته شود، چون اروپا به اوکراین کمک میکند، پس ما هم باید به روسیه کمک کنیم، معنایی جز این ندارد که حکومت برآمده از انقلاب اسلامی باید اروپا را در سیاست خارجی و سیاست نظامیاش الگو قرار دهد. در حالی که انقلاب اسلامی، علیالادعا، معطوف به اصلاح وضع ایران و جهان بوده.
اینکه اصولگرایانی، چون بخشایشی اردستانی بر مبنای موازین "اخلاق متعارف"، مدام از سیاست خارجی کشورهای غربی انتقاد میکنند، ولی در بزنگاهها قید اخلاق متعارف را میزنند و طرفدار "رئال پلتیک" و پیرو واقعگرایی سیاسی کسانی، چون کیسینجر و ماکیاولی میشوند، به خوبی نشان میدهد که اصولگراییِ این افراد، فقط وقتی گل میکند که مشغول نقد دولتهای غربیاند؛ وگرنه در مقام دفاع از دولتهای ضد غرب، به "سیاست منهای اخلاق" باور دارند.
منظور از اخلاق، البته اخلاق متعارف و فردی است. وگرنه برخی از اندیشمندان سیاسی، آنچه را که با معیارهای اخلاق فردی و متعارف "غیراخلاقی" قلمداد میشود، بعضا مصداقی از "اخلاق سیاسی" میدانند. یعنی معتقدند رعایت اخلاقیات از سوی یک دولت یا دولتمرد، اساسا متفاوت است با طرز اخلاقی بودنِ افرادی که در مقام حکمرانی نیستند.
اما اگر آقای اردستانی معتقد است که ما میتوانیم به روسیه موشک و پهپاد بدهیم تا از این کشور ذرت و سویا وارد کنیم، و نیازی نیست که دغدغۀ مردم اوکراین را داشته باشیم، معلوم نیست ایشان بر اساس کدام مبنای اخلاقی میتواند عملکرد اسرائیل را در جنگ غزه محکوم کند؟
آقای اردستانی میگوید منافع ایران (یعنی واردات ذرت و سویا) فروش موشک به روسیه را مجاز میکند، نتانیاهو هم میگوید منافع اسرائیل (یعنی ممانعت از تکرار عملیاتی نظیر عملیات ۷ اکتبر)، تلاش برای نابودی حماس را مجاز میسازد. بخشایشی اردستانی دغدغۀ جان مردم اوکراین را ندارد و فقط به منافع "خودمان" فکر میکند، نتانیاهو هم دغدغۀ جان مردم غزه را ندارد و فقط به منافع "خودشان" میاندیشد.
واقعا اگر افرادی نظیر احمد بخشایشی اردستانی، تصادفا در اسرائیل به دنیا آمده بودند و آنجا استاد روابط بینالملل شده بودند، آیا امروز در میانۀ جنگ اسرائیل و حماس، دغدغۀ جان مرده غزه را داشتند؟ مبانی دفاع اردستانی از فروش ادعاییِ موشک به روسیه، به هیچ وجه نشان نمیدهد که چنین افرادی اهل دست کشیدن از رئالیسم و منفعت به سود اومانیسم و اخلاق باشند.