۱. در این میان مسلم آن است که مسیر تحقق وفاق ملی را باید از کاهش تنازعها در کشور جستجو کرد. مهم است اشاره شود در سخنان نوروزی ۱۴۰۱ رهبری نظام نسبت به وجود سه تنازع در کشور هشدار دادند. تنازع بین مردم و مردم (آحاد مردم)، تنازع بین مسئولین با یکدیگر و تنازع بین آحاد مردم و مسئولین.
۲. مسعود پزشکیان هم البته در سخنان مراسم تحلیف خود تاکید کرد که «فرصت برآمده از انتخابات، میدان جدید همراهی و همکاری ملی در درون حکومت، میان حکومت و جامعه و درون جامعه است.»
ضروری است بیان شود که این موفقیتها و دستاوردها است که باعث تقویت وفاق ملی و انسجام اجتماعی میشود و از آن سو وفاق ملی گسترش یافته هم خود باعث افزایش دستاورد میشود؛ لذا این همکاری و کاهش تنازع ذیل رویکرد وفاق ملی باید دستاوردهای عینی و گشایشهای ملموس هم داشته باشد هم در حوزههای اقتصادی رفاهی و هم در سایر حوزه ها.
۳. با این وصف آنچه اکنون باید در اولویت همه کارگزارانی باشد که دغدغه بهبود وضعیت رفاهی مردم و اقشار محروم را دارند، این است که در صحنه عمل و مبتنی بر مبانی علمی و فکری و آموزههای دینی به محدود کردن و کاهش تنازع، خصومت و حسادت در ابعاد سیاسی، اجرایی و شخصی بپردازند و به سمتی بروند که رویکرد وفاق ملی در بهبود وضعیت مردم و ارتقا شاخصهای رفاهی خود را نشان دهد.
۴. اشاره به این نکته هم مفید است که وفاق ملی فقط بین دولت و حاکمیت معنا ندارد بلکه باید درون دولت، بین دولت و مردم (هم طرفداران و هم مخالفین) و بین مردم و مردم هم معنا پیدا کند.
توجه به این تهدید مهم است که مبادا رویکرد وفاق ملی به جای آنکه به عنوان مهمترین سرمایه جهت بهتر کردن حال مردم و رفاه عمومی به کار گرفته شود به عنوان بهانهای برای سیاست بقای در قدرت توسط برخی کارگزاران تعریف شود.
۵. استفاده ابزاری از رویکرد وفاق ملی به عنوان سیاست بقا در قدرت اجرایی آغاز سقوط اخلاقی سیاسی، خیانت به مفهوم وفاق ملی و ظلم به مردمی است که منتظر بهبود شرایط هستند.
۶. مسعود پزشکیان صادقانه وفاق ملی را رویکردی برای حل مسائل مردم و بهبود شرایط میداند امید آنکه همه کارگزارانش هم به این مرام پایبند باشند.