روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود نوشت:
بسمالله الرحمن الرحیم
یک عضو «هیأت مدیره هتلداران ایران» گفته است: «هتلهای ۴ و ۵ ستاره و ویلاهای بزرگ و گرانقیمت در تمام تعطیلات کاملاً پر و هتلهای ۱ و ۲ و ۳ ستاره و ویلاهای ارزانقیمت در تمام تعطیلات گذشته ظرفیت خالی داشتند. طبقه متوسطی دیگر وجود ندارد».
این سخن، بخشی از اطلاعات پشت پرده سفرهای متراکمی است که در ایام تعطیل به مراکز تفریحی ازجمله شمال کشورمان صورت میگیرد و رسانه ملی با نشان دادن تصاویری از جادههای شلوغ، درصدد برمیآید با آب و تاب به افکار عمومی القا کند که وضع مردم بسیار خوبست و همگان در رفاهند!
بخشهای ناگفته اطلاعات پشت پرده سفرهای تفریحی و اصولاً چگونگی گذران زندگی مردم کشورمان را علاوه بر مراجعه به آمار، حتی میتوان از طریق مشاهدات میدانی هم به دست آورد. کافی است در یکی از تعطیلات با مسافران همراه شوید و در طول مسیرها به تفاوتهای موجود میان آنان از جهات مختلف توجه کنید. از پراید و وانتپیکانهای قدیمی گرفته تا گرانترین خودروهای سواری چند ده میلیارد تومانی را میتوانید در حال حرکت ببینید. پراید و وانتپیکان، هرکدام با هفت هشت سرنشین و خودروهای گرانقیمت با دو یا سه نفر. عدهای از مسافران، در کنار جاده یا روی صندوق عقب خودروی خود از سبدی که با خود آوردهاند نان و چای و پنیر خارج میکنند و صبحانه میخورند، ولی عدهای دیگر در رستورانها با انواع صبحانههای کامل سیر میشوند. ناهار جماعت اول هم زیر آسمان از باقیمانده همان سبد تأمین میشود، ولی دسته دوم زیر سقف بهترین رستورانها، در هوای مطبوع و با لذیذترین غذاها سروکار دارند. شب که میشود، بیپولها کنار جاده در حالی که زمین را تشک و آسمان را لحاف خود میدانند میخوابند و اگر دستشان برسد چادر کوچکی عَلَم میکنند و زیر آن چادر شب را با انواع مخاطرات به صبح میرسانند، ولی پولدارها به چیزی کمتر از استراحت در هتلهای ۴ و ۵ ستاره یا ویلاهای بزرگ و گرانقیمت رضایت نمیدهند.
یکی از دلایل اینکه آن عضو «هیأت مدیره هتلداران ایران» گفته «هتلهای ۱ و ۲ و ۳ ستاره و ویلاهای ارزانقیمت در تمام تعطیلات گذشته ظرفیت خالی داشتند» همین تفاوتهاست. با وجود این تفاوتها بسیار طبیعی است که فاتحه طبقه متوسط در کشور ما خوانده شود و به قول همان عضو هیأت مدیره هتلداران، دیگر طبقه متوسطی وجود نداشته باشد.
اطلاعات و آمار رسمی از میزان فقر در کشور و فاصله طبقاتی نیز نابودی تدریجی طبقه متوسط را تأیید میکنند. متأسفانه مسئولان تصور درستی از راههای جلوگیری از رشد فقر، فاصله طبقاتی و برقراری عدالت در جامعه ندارند. آنها فقط بر لزوم افزایش حقوق و دستمزد متمرکز میشوند و تصورشان اینست که بیشتر شدن حقوق و دستمزد به کمتر شدن فقر و فاصله طبقاتی منجر خواهد شد در حالی که کاملاً روشن است که ریختن پول به بازار، موجب بالا رفتن تورم میشود و نهتنها مشکل کارمندان و کارگران را حل نخواهد کرد بلکه نیاز آنها را بیشتر و قدرت خریدشان را کمتر میکند. این واقعیت تلخ را در سالهای گذشته تجربه کردهایم و شاهد بودیم که نه افزایش پنجاه و چند درصدی حقوق کارگران مشکلی از آنها برطرف کرد و نه بالا بردن ۲۰ درصدی حقوق کارمندان. مشکل اصلی، ساختار غلط اقتصادی کشور است که دست عدهای را برای چپاول باز گذاشته و دولت نیز برای تأمین هزینههایش به درآمدهائی از قبیل انواع مالیاتها، عوارض، ارزش افزوده و افزایش قیمتها متوسل میشود که تمام آنها از جیب مردم خارج میشوند. در این فرآیند غیرمنطقی است که پولدارها پولدارتر میشوند و بیپولها بیپولتر. فاصله طبقاتی اینگونه شکل میگیرد و به سرعت بیشتر میشود و طبقه متوسط زیر چرخهای ماشین ترمز بریدهِ اقتصاد نابود میشود.
متأسفانه گروه اقتصادی دولت چهاردهم نیز تاکنون فقط از نامساعد بودن شرایط اقتصادی کشور حرف زده و راهکار روشنی ارائه نداده است. راه مبارزه با فقر و فاصله طبقاتی، نه آه و ناله کردن از وضعیت موجود است و نه بالا بردن حقوق و دستمزد. مسئولان اقتصادی دولت باید ملاحظات را کنار بگذارند و موانع اصلی پدید آمدن بحران اقتصادی و راههای برطرف کردن آنها را با مسئولان نظام در میان بگذارند و برای برداشتن این موانع اقدام جدی و عملی نمایند.