روزنامه فرهیختگان نوشت: نزدیک به یک سال میشود که رژیم اشغالگر قدس از زمین و هوا تهاجمی همهجانبه را علیه مردم غزه و کرانه باختری آغاز کرده و از آن زمان تاکنون با تجهیز خود به انواع و اقسام سلاحهای پیشرفته بیمحابا غزه و کرانه باختری را از زمین و هوا مورد حمله قرار میدهد.
در چنین موقعیتی که رسانههای استعماری نظیر همین بیبیسی و... از این جنایت جنگی کاملا مشهود میگذرد و حتی یکنفر از مدافعان حقوق بشر برای بزرگ و کوچک فلسطینیان دل نمیسوزاند، پگاه آهنگرانی و تیم بیبیسی فارسی تصمیم میگیرند در پوستین «دایه مهربانتر از مادر» وارد صحنه شوند و با احضار تاریخ دفاع مقدس بر ذهن بیننده رژه بروند و بر نگاهش نسبت به مقاطع حساس و درخشان این سرزمین خدشه بیندازند.
آهنگرانی برای سفارشدهندگان خود سنگتمام گذاشته و در قالب یک صحنهآرایی دقیق و حسابشده قصد دارد از مفهوم دفاع مقدس آشناییزدایی کند و با استفاده از سانتیمانتالیسم کور و کر غربی مخاطبانش را درمقابل سیستمی که با سازماندهیاش اجازه جدا شدن یک گوشه از این آب و خاک را به دشمن نداد، قرار دهد.
فیلمساز در مستند «کودکسرباز» همانگونه که از اسم و رسمش پیداست با دست گذاشتن روی شکاف میان دولت و ملت، جایی آن وسطها قرار میگیرد و با ترکیب راست و دروغ اعتبارکی در میان طیف روشنفکرمآبتر اپوزیسیون برای خودش دستوپا میکند.
ماجرا از این قرار است که تعدادی از رزمندگان دفاع مقدس -که در آن روزها با سن کم در میدان جنگ حاضر بودند- با حضور در قاب دوربین پگاه آهنگرانی به روایت داستان خود در متن جنگ میپردازند و احساس و عواطفشان را با بینندگان بیبیسی در میان میگذارند.
علیرغم ظاهر ضدجنگ و متفاوت مستند کودکسرباز باید گفت نگاه محاسبهگری بر آن غالب شده تا همهچیز را براساس منطق بازار و دستاوردهای آنی این عرصه ببینند.
در ابتدا و پیش از آغاز فیلم متنی با این عنوان که دیوان بینالمللی کیفری و کنوانسیون ژنو از بهکارگیری کودکان در جنگ بهعنوان جنایت جنگی یاد میکنند به نمایش درمیآید و تکلیف همه با چیزی که قرار است در ادامه ببینند مشخص میشود.
روایت با معرفی سه تن از رزمندگان سابق در قامت کسانی که از جنگ بهعنوان یک پدیده شوم یاد میکنند ادامه مییابد و سپس پگاه آهنگرانی زاویهدید مواجههاش با انقلاب را در نقش راوی بهطور مشخص بیان میکند. او از آرمانهای انقلاب سخن میراند و از کنترل و ساماندهی نیروهای ایرانی در آغاز جنگ با ارتش عراق حرف میزند.
همین چهار دقیقه ابتدایی کافی است تا ما بهواسطه آن بتوانیم پاسخ منطق ضدجنگ اثر را به آسانی بدهیم و به زحمت هم نیفتیم. فیلمساز بهدرستی عنوان میکند کشور به دلیل تغییر نظام سیاسی و قرار گرفتن در شرایط انقلابی آماده دفاع از خود در برابر متجاوز نیست و به همین دلیل مردم از گوشه و کنار ایران برای مقابله با ارتش عراق سازماندهی میشوند.
پرواضح است که در این موقعیت نمیتوان طیفهای سنی مختلف را به دلیل حضور در دفاع مقدس شماتت کرد. وقتی ارتش آنطور که باید آماده نیست، این وظیفه مردم است که در هر سن و سالی به دفاع از مرزهای خود بپردازند و به پشتوانه نیروی معنوی خود از میدان پا پس نکشند.
آهنگرانی برای روایت جعلی خود از آن روزها سوای مراجعه به خاطرات رزمندگان، به سراغ تصاویر آرشیوی میرود و با انگشت گذاشتن روی حضور سربازان کمسنوسال، آنها را در قامت افرادی مسخشده و ایدئولوژیکزده به تصویر درمیآورد. او میخواهد این کار را بهوسیله باند صوتیاش که مملو از اصوات ناراحتکننده است به سرانجام برساند و زمختی جنگ را در استفاده دولتها از شهروندان نوجوان خود دوچندان کند، اما واقعیت و حقیقت در این مورد خاص با هم توافق کامل دارند و نمیتوان با دستکاری و بازیگوشی خللی در موجودیت آن به وجود آورد.