چند روزی مقابل مطب پزشکان مختلف نشستیم؛ صدای بی صدای درد عجیبترین صدایی بود که شنیدیم. نه فریاد بود و نه ناله و آه. صدای درد در جملات آنهایی بود که بیمارشان را همراهی میکردند به امید بهبودی؛ «فردا میروم و ماشینم را میفروشم.» «ندارم، از کجا بیاروم؟ بیمارستان دولتی هم ۶ ماه دیگر وقت جراحی میدهد.» «فدای سرت، هر چقدر که لازم باشد پرداخت میکنم تا سلامتیات برگردد.» «گناه دارند، اینها هم دستمزدشان کم است.» اینها صداهایی است که هنگام خروج بیماران از مطب پزشکان جراح از زبان همراهان آنها به گوش میرسد.
هر بیمار و همراهی با وضعیت مالی متفاوت، واکنش متفاوت به درخواست زیرمیزی پزشکانی دارد که معتقدند دستمزد پایینی بابت جراحی دریافت میکنند و برای جبران آن، به جیب بیمارانی متصل میشوند که از سر استیصال چارهای ندارند جز اینکه پول درخواست شده را جور کنند.
علاوه بر بیمار و اقتصاد خانواده اش، پزشکان متعهد و انسان دوست نیز که تعدادشان اندک هم نیست، از جمله قربانیان پزشکان زیر میزی بگیر هستند که البته این قسم دوم نیز، در مسیر روز افزونتر شدن قرار دارند و درد را بر بیماران چندین برابر میکنند. وزارت بهداشت، تا در مقام دفاع از پزشکان، نمیخواهد این موضوع را به اکثریت جامعه پزشکی نسبت بدهد و برای همین از رسانهها میخواهد منصفانه به ماجرا نگاه کنند. اما انصاف آن است که واقعیت جاری را، بیمار و خانواده اش روایت کنند. حتما وزارت بهداشت، حمایت از بیمار را هم به اندازه حمایت از پزشکان ضرورت میداند.
اگر نگاهی دوباره داشته باشیم، روایت زیرمیزی، روایتی غیر از گرفتن پول زور نیست. راهزنیها و سرقتها هم همین مسیر را طی میکنند. تنها تفاوتش، احساس ترس و هراسی است که در دزدیها جریان دارد. همین. با چند همراه درباره پزشکان زیر میزی بگیر گفتگو کردیم و هر کدام روایتهای مختلفی را برای تابناک بیان کردند.
یک پزشک جراح سر و گردن، میان همکاران خود مشهور است به دریافت دستمزد بالا، اما از آنجایی که این دستمزد از سوی بیمارستان، بیمههای پایه و شرکتهای بیمه تکمیلی که پرداختیشان قیمت مصوب وزارت بهداشت است پرداخت نمیشود، این پزشک به دنبال دریافت چنین دستمزدی از بیماران خودش است. همراه بیمار به تابناک میگوید: از سر استیصال مجبور به تماس با حسابدار پزشک حاذق شده و این حسابدار گفته است: «دستمزد جراحیهای استاد از ۷۰ میلیون تا ۴۰۰ میلیون تومان است؛ این هزینه جدا از هزینهای بستری و جراحی است که به بیمارستان پرداخت میکنید و بابت آن هیچ فاکتوری هم صادر نمیشود. اگر هم بیمارتان پیش از این جراحی شده باشد، ۲۰ درصد به دستمزد استاد اضافه میشود.»
البته که همراه بیمار توان پرداخت دستمزد ۴۰۰ میلیونی این استاد سر و گردن را نداشته و میگوید وضعیت بیمارش آنقدر بحرانی و اورژانسی بوده که به یک بیمارستان دولتی مراجعه میکند و آنجا پزشکان بیمار را به صورت اورژانسی راهی اتاق عمل میکنند تا جان بیمار نجات پیدا کند؛ همان بیمارستانی که بیمار پیش از مراجعه اورژانسی قرار بوده ۶ ماه در نوبت جراحی بماند و همین انتظار حال بیمار را وخیمتر کرده بود. در نهایت هزینهای که برای این جراحی پرداخت شده با بیمه پایه زیر یک میلیون تومان بوده، در حالی که استاد جراح درخواست رقم چند صد میلیونی داشته که از توان بیمار و همراهنش خارج بوده است.
همراه دیگری که از مطب یک پزشک جراح دیگر بیرون آمده و برای جراحی تیروئید مراجعه کرده بود به تابناک میگوید: «پیش جراح دیگری رفته بودیم که نظرات برخی بیماران درباره او چندان دلگرم کننده نبود و به همین خاطر پیش این پزشک آمدیم. او به ما گفت این هفته بیمارتان باید جراحی شود، وگرنه تودهای که تشکیل شده دیگر غدد را هم درگیر میکند و وضعیت بیمار وخیمتر میشود. برای هزینه جراحی هم به ما گفت در بیمارستان خصوصی ۵۰ میلیون باید پرداخت کنید و ۵۰ میلیون هم زیر میزی بدهید، چون دستمزدی که بیمارستان به جراحان میدهد خیلی کم است. این ۵۰ میلیون را هم پیشنهاد داد که یا به صورت سکه و دلار پرداخت شود یا به صورت پول نقد، چون برای اینکه ردی به جا نماند نمیخواهند شماره حساب بدهند.»
بیمار دیگری هم که به تازگی تیروئید خود را جراحی کرده میگوید: «برای جراحی ۵۰ میلیون تومان به بیمارستان پرداخت کردیم. البته، چون مشکل کلسیوم به وجود آمد، مجبور شدم ۵ روز دیگر در بیمارستان بستری باشم که نزدیک به ۴۰ میلیون تومان هم بابت این ۵ روز بستری و هزینههای دارو و درمان پرداخت کردم. خود دکتر هم گفته بود که ۵۰ میلیون تومان پول نقد به او زیر میزی بدهیم که، چون نتوانستم این میزان را فراهم کنم، در نهایت یک سکه تمام بهار خریدم که نزدیک به ۵۰ میلیون تومان بود و پزشک هم همین سکه را قبول کرد.»
وضعیت بهداشت و درمان در ایران روزهای خاصی را پشت سر میگذارد. از مهاجرت بالای پزشکان و پرستاران به کشورهای مختلف همسایه گرفته تا اروپا و آمریکای شمالی تا اعتراضها به دستمزدهای پایین. با این حال علاوه بر پزشکان زیر میزی بگیر، هستند پزشکانی هم که به دریافت دستمزد مصوب خود راضی هستند و حتی برخی بیماران که توانایی پرداخت هزینههای جراحی را ندارند، رایگان جراحی میکنند تا بیمار و همراهش درد دیگری را تحمل نکنند.
پزشک حاذق کرجی که فوق تخصص زنان و زایمان دارد، کمترین استرس را در بحث هزینه به بیمار تحمیل نمیکند. او مطبش در گلشهر کرج است و بیشترین وقت ممکن را برای بیمارش و ویزیت او صرف میکند.
اما در این میان، درد و رنج بیماری این روزها کمتر از درد و رنجی است که وضعیت بهداشت و درمان برای شهروندان ایجاد میکند. شهروندانی که باید درد بی پولی را برای تأمین معاش و اجاره خانه به دوش بکشند و هنگام درد و بیماری هم به دردهای آنها اضافه میشود؛ با این حال در چنین شرایطی باید برای تأمین زندگانی پزشکان زیرمیزی بگیر هم به آب و آتش بزنند، ماشین خود را بفروشند یا در انتظار نوبت بیمارستانهای دولتی، جان بسپارند.
در این بین نقش وزارت بهداشت چیست؟ آیا بازبینی دستمزد پزشکان میتواند کمکی به این وضعیت کند یا پزشکان طماع با وجود افزایش دستمزد بازهم همین راه را ادامه خواهند داد؟ آیا کنترل این پزشکان میتواند بازدارنده باشد یا ممکن است آنها این کنترل را بهانهای برای مهاجرت از ایران کنند؟