کد خبر: ۹۴۴۶۸
تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۶:۵۸

ستاری‌فر: اعتراض ما سیاسی نبود

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب - سرویس سیاسی: پس از انتشار خبر بازنشستگی چند تن از اساتید دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی روزنامه پول گفت‌وگویی با دکتر محمد ستاری‌فر یکی از این استادان انجام داده‌است. وی در این گفت‌وگو به شرح زندگی علمی خویش و ماجرای بازنشستگی‌اش از دانشگاه علامه و انحلال گروه توسعه این دانشکده پرداخته‌است.

هنوز چند ماهی از ماجراهای تلخ دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف نگذشته بود که باز هم خبر غم‌انگیز دیگری از برخورد با اساتید دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه منتشر شد. خبر کوتاه بود، اما بدون شک جریان‌های دورودرازی در پس آن وجود داشت. هر چه بود، آنی رخ داد و ناگهان موجی منفی در محافل دانشگاهی و اقتصادی ایجاد کرد.

بازنشسته کردن اساتید دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه از آنجا جای تعجب داشت که عده‌ای از آنها سال گذشته چند بار توسط دفتر رئیس‌جمهور به نشست بررسی طرح تحول اقتصادی دعوت شدند و در حضور آقای احمدی‌نژاد به نقد و بررسی سیاست‌های اقتصادی دولت پرداختند.خبر بازنشسته شدن دسته‌جمعی اساتید اقتصاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه با وجود آنکه سعی شد سیاسی جلوه نکند، سیاسی جلوه کرد.

چه آنکه اقتصاددانان نهادگرای این دانشکده پیش از این سه بار در نقد سیاست‌های اقتصادی دولت آقای احمدی‌نژاد نامه‌نگاری کرده بودند.اکنون سه هفته از انتشار خبر بازنشستگی اساتید می‌گذرد و گردوغبار تا حدودی فرونشسته و زمان آن رسیده است تا موضوع را با یکی از اقتصاددانان بازنشسته تجزیه و تحلیل کنیم.بدیهی است که گفت‌وگوی «روزنامه پول»، به میدانی برای دفاع دکتر محمد ستاری‌فر از گذشته علمی و اجرایی خود تبدیل شده؛ چه آنکه او را به بهانه«سکون علمی» خانه‌نشین کرده‌اند. با این حال اگر مدیران دانشگاه یا رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه نیز به مصاحبه‌گران ما مجال دهند، آماده انتشار نقطه نظرات آنها نیز هستیم.

===

گفت‌وگو با شما دشواری‌های خودش را دارد. از یک سو قصد ندارم بی‌محابا شما را درگیر حاشیه‌هایی کنم که این روزها گریبان شما را گرفته و از سوی دیگر نمی‌توانم از این حاشیه‌ها، از بازنشستگی اجباری و از کشمکش‌های سیاسی که با آن درگیر هستید، بگذرم. پس اجازه می‌خواهم شما را به گذشته برگردانم. آنجا که شما در ایالات متحده اقامت داشتید. پرسش من این است که چطور شد از آنجا به ایران بازگشتید؟

من در دانشگاه «ایلی‌نیوز» آمریکا در رشته اقتصادسنجی و توسعه تحصیل می‌کردم. زمانی‌که مشغول گذراندن تز دکتری بودم بحث‌های سیاسی در ایران بالا گرفت و این روزها مصادف شد با پیروزی انقلاب. در آن زمان به دلیل آنکه احساس می‌کردیم باید به کشور برگردیم و به انقلاب کمک کنیم تعداد زیادی از دانشجویان به ایران برگشتند من هم به ایران آمدم و مشغول به کار شدم.

از آمریکا که برگشتید چه مسئولیتی در انقلاب بر عهده گرفتید؟

مسئولیت مدرسه عالی بازرگانی را برعهده گرفتم. در آن روزها چهار سال و نیم تلاش شبانه‌روزی کردیم تا ۱۳ مدرسه علوم بازرگانی، بانکر و بیمه را ادغام کردیم و مجتمع دانشگاهی علوم اداری و بازرگانی را تاسیس کردیم.

کار این مجتمع به کجا رسید؟

در زمان وزارت آقای نجفی در آموزش عالی، ایشان به دلیل تمرکززدایی قصد داشتند این مجتمع را منحل کنند و واحدهایی در شهرستان‌ها ایجاد شود. برای ایشان استدلال شد که با توجه به تقاضا و ظرفیت‌هایی که وجود دارد اجازه دهد طرح دیگری اجرا شود.

طرح چه بود؟

طرحی که من تهیه کردم براین محور بود که مجتمع دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی و مجتمع دانشگاهی علوم اداری و بازرگانی با هم ادغام شود و دانشگاهی جدید به‌وجود آید. آقای نجفی بزرگواری کردند طرح را پذیرفتند و این کار اجرا شد که از دل چنین ادغامی دانشگاه علامه طباطبایی بیرون آمد.

پس شما به نوعی پایه‌گذار دانشگاه علامه بوده‌اید؟

به نوعی می‌توان گفت یکی از پیشنهاددهندگان دانشگاه علامه من بودم.

کار درس شما به کجا رسید؟

در زمانی که در سازمان برنامه بودم واحدهای آمریکا را تطبیق دادم تا پایان‌نامه را تکمیل کنم. دو گزینه برای ادامه تحصیل پیش‌روی من بود؛ وزارت علوم و دانشگاه تهران. من ترجیح دادم که محیط دانشگاهی را انتخاب کنم، به همین‌دلیل پایان‌نامه را در این دانشگاه دفاع کردم و مدرک دکتری را اخذ کردم. به نوعی می‌توان گفت مدرک دکتری من مشترک آمریکا و ایران است.

در چه گرایشی مدرک دکتری را اخذ کردید؟

در رشته اقتصادسنجی و توسعه در آمریکا تحصیل کردم و در ایران گرایش اقتصاد عمومی را انتخاب کردم.

استاد راهنما و مشاور پایان‌نامه شما چه کسانی بودند؟

آقایان متوسلی، خلیلی‌عراقی و عبادی به من کمک کردند.

زمانی که در سازمان برنامه بودید چه کسی رئیس بود؟

در آن زمان سازمان برنامه به وزارت تبدیل شده بود و رئیس سازمان، وزیر مشاور بود. در آن دوران آقای مسعود روغنی زنجانی وزیر مشاور بود و بنده هم قائم‌مقام سازمان و معاون اجتماعی بودم.

چند سال سابقه تدریس و کار اجرایی دارید؟

من حدود ۳۰ سال است که در دانشگاه تدریس می‌کنم و ۲۲ سال نیز سابقه اجرایی دارم. در این مدت ۲۲ سال کار اجرایی فقط از حقوق دانشگاه استفاده کرده‌ام و هیچ‌گاه برای مناصب اجرایی حقوق نگرفته‌ام.

فقط با حقوق دانشگاه گذران زندگی کرده‌اید؟

فقط با حقوق دانشگاه. البته بهتر است این نکته را ننویسید.

ولی با اجازه شما این مطلب را انعکاس می‌دهم، فکر می‌کنم لازم است. اگر کمی به جلوتر بیاییم عملکرد دانشگاه اقتصاد علامه به‌خصوص برخی چهره‌های آن را در انتقاداتی که داشته‌اند چگونه ارزیابی می‌کنید؟

این مسئله باید کمی شکافته شود. در دانشگاه اقتصاد علامه گروهی به‌وجود آمد به نام گروه توسعه. هدف از راه‌اندازی این گروه تمرکز بر اقتصاد ایران بود. کسانی که در این گروه تدریس می‌کردند دغدغه پیشرفت ایران را داشتند، به همین دلیل از کادر توسعه به تمام مسائل اقتصاد ایران توجه می‌کردند. اعضای هیات علمی این گروه در حوزه برنامه‌ریزی و توسعه کارهای زیادی انجام داده بود. شاید اغراق نباشد اگر بگویم عمر خود را صرف این مسائل کرده بودند. بنابراین طبیعی است وقتی اتفاقی می‌افتد این گروه زودتر از دیگران صدایش بلند می‌شود چون احساس تعلق عمیق نسبت به این دغدغه‌ها دارد. این انتقادها ریشه در کار کارشناسی دارد و از همین منظر بیان شده. اگر گروه توسعه بیشترین مشارکت را در امضای نامه‌های انتقادی در مورد اقتصاد داشته است ناشی از همین نگاه بوده؛ نه بحث سیاسی در کار بوده و نه انگیزه‌ای وجود داشته است. زمان هم قضاوت کرده که هشدارها به دلیل دغدغه‌های علمی بوده، چون پیامدهای آنچه بیان شد در اکثر مواقع به وقوع پیوسته است.

در هر صورت شما را به داشتن نگاه سیاسی متهم کرده‌اند؟

اعضای هیات علمی گروه توسعه در کلیات هم‌نظر بودند اما در امور خرد اتفاق‌نظری وجود نداشت و هرکس نقطه نظرات خود را داشت. این مسائل اتهامی بیش نیست که متاسفانه از سوی برخی افراد بیان می‌شود. نظر شخصی من این است که وقتی صحبت از انسان می‌شود نمی‌توان اندیشه را در او نادیده گرفت. طبیعی است که حوزه سیاست هم در این نگاه می‌گنجد، انسانی که دارای اندیشه سیاسی نیست نمی‌تواند در محیط علمی مثل دانشگاه حضور داشته باشد اما این مسائل نباید با هم خلط شود. من هیچ‌گاه سر کلاس‌های خود بحث سیاسی نکرده‌ام بلکه تمام مباحث در حوزه آموزشی و متاثر از مسائل علمی بوده است.

اگر قرار بوده بحثی صورت گیرد بعضا در راهروهای دانشگاه و اتاق خودم بوده است. بنابراین چنین ادعاهایی به هیچ‌وجه صحت ندارد. شاهد دوم اینکه در دانشگاه‌ها مسائل به‌راحتی روشن می‌شود. کافی است صورتجلسه‌های گروه آموزشی توسعه منتشر شود، آن موقعی مشخص می‌شود چه کسی درست می‌گوید، چه کسی نادرست. این گروه هیچ‌گاه یک مصوبه سیاسی نداشته بلکه در چارچوب فعالیت‌های آموزشی، علمی و حقوقی عمل کرده است.

فکر می‌کنید این اتهامات از چه مسائلی ناشی می‌شود؟

در دوره مدیریت جدید دانشگاه علامه رویه‌های فردی جایگزین استانداردهای اداری- آموزشی شد. در دانشگاه‌ها تصمیم‌سازی در سطح گروه‌های آموزشی و شوراهای دانشکده و دانشگاه‌ها صورت می‌گیرد. وظیفه رئیس دانشگاه هماهنگی و راهبری است اما در دوره پنج ساله مدیریت کنونی دانشگاه علامه طباطبایی، رویه‌های فردی و تحکمی غالب بود. قبلا اشاره کردم من معتقدم اگر کسی نمی‌خواهد دارای فکر سیاسی باشد جایش در دانشگاه نیست اما در دانشگاه نمی‌توان با متر و رویکردهای سیاسی دانشگاه را اداره کرد. دانشگاه شرح وظایف خاص خود را دارد و براساس معیارهای مشخصی اداره می‌شود. در تمام دنیا نیز همین‌طور است. تصمیم‌سازی در گروه‌های تخصصی انجام می‌شود، اما این رویه‌ها در پنج سال گذشته مورد تعرض و خدشه قرار گرفته است. در صورتی که ریاست کنونی بر سر کار است دو بار با ایشان ملاقات کردم و نحوه اداره دانشگاه را از منظر تجربه‌های موفق تشریح کردم.

تاکید داشتم که اداره دانشگاه باید براساس مشورت باشد و نمی‌توان با رویه‌های فردی کار را به پیش برد. تا قبل از ایشان هم وضع در دانشگاه علامه همین‌طور بود اما ایشان کار خود را کردند. در نتیجه برخی دانشکده‌ها،‌ گروه‌های آموزشی و اعضای هیات علمی با ریاست دانشکده مشکل پیدا کردند، از جمله دانشکده اقتصاد و به‌طور خاص گروه آموزشی توسعه و اعضای هیات علمی آن.

موضوعی که من می‌خواهم مطرح کنم این است که برخی می‌خواهند در دانشکده سلسله‌مراتب حاکم باشد، یک نفر در بالا تصمیم بگیرد و دیگران بله قربان‌گو باشند. دانشگاه این‌گونه نیست. دانشگاه اصول و معیار خود را دارد. با توهم و تجسس در امور فردی که نمی‌توان دانشگاه را اداره کرد. چنین تفکری در قرن ۲۱ مرده است. دانشگاه اولین محل استقرار و آموزش پایه‌های دمکراسی است. اگر نگاه تحکمی برقرار باشد هر کس بر سر راه رویه‌های فردی قرار بگیرد باید قلع و قمع و از سر راه برداشته شود.

پس شما فکر می‌کنید بازنشسته کردن اعضای هیات علمی دانشکده اقتصاد و برخی زمزمه‌ها درباره انحلال‌ گروه توسعه و گروه کشاورزی به خاطر از سر راه برداشتن منتقدان است؟

در این زمینه نکته‌ای را باید توضیح دهم و آن به بحث بازنشستگی اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها بر می‌گردد. در تمام دنیا چنین بحثی با شکل مطرح شده در ایران وجود ندارد. بسیاری از اعضای هیات علمی از اتاق‌های کار خود تشییع می‌شوند. آنچه تحت عنوان بازنشستگی مطرح است بحث موظفی است. وقتی یک عضو هیات علمی بازنشسته می‌شود به این معنا است که او دیگر نیازی ندارد حتما ساعت و روزهای مشخصی را پر کند بلکه اختیار همین ساعت و روزهای تدریس برعهده خود او است. یک شکل دیگر بازنشستگی مرحله‌ای است که یک عضو هیات علمی به مرحله سکون رسیده است. یعنی به‌روز نیست و نمی‌تواند کلاس خود را مطابق با مباحث روز پیش ببرد، کار تحقیقاتی انجام نداده و… در این مرحله نیز که تشخیص آن برعهده گروه آموزشی است برای حفظ شأن و منزلت استاد تصمیم گرفته می‌شود روزهای موظفی حذف شود. بازنشستگی اعضای هیات علمی در شکل اداری است و به معنای آن نیست که ارتباط اعضا با دانشگاه قطع می‌شود.

در ایران هم همین‌گونه است؟

بله! قبلا قانون به‌گونه‌ای طراحی شده بود که با ۶۰ سال سن در دوره کارشناسی و ۳۰ سال سابقه تدریس بازنشسته می‌شدند. در دوره کارشناسی ارشد و دکتری هم به شرط آنکه ارتقای لازم و نمرات را کسب کرده باشند تا ۶۵ سال می‌توانند تدریس کنند. بازنشستگی هم باید به تقاضای استاد باشد.

شما در حال حاضر چند سال دارید؟

عمر من از ۵۶ سال گذشته با ۳۰ سال سابقه تدریس.

بازنشستگی شما چطور معنا پیدا می‌کند؟

من را به دلیل داشتن سکون علمی بازنشست کرده‌اند.

گروه چنین تشخیصی داده؟

خیر. آقای شریعتی رئیس دانشگاه این تشخیص را داده‌اند.

اشاره کردید باید براساس قانون اعضای هیات علمی عمل شود.

بله. یا من باید خود تقاضای بازنشستگی کنم یا گروه تشخیص دهد که من به سکون علمی رسیده‌ام، بعد در شورای دانشکده تصویب شود و شورای دانشگاه. در حالی‌که چنین روندی طی نشده، نکته نقض چنین تصمیمی به بحث سکون برمی‌گردد. در دانشگاه، معیارهایی برای ارتقای افقی و عمودی داریم. ارتقای افقی را سال به سال می‌دهند. در حال حاضر پایه من ۲۹ است. در ارتقای عمودی هم به دلیل سابقه اجرایی هم‌ تر‌از استاد هستم. در پنج سال گذشته آقایان هر سال رتبه من را داده‌اند. چطور کسی که هر سال رتبه دریافت کرده دارای سکون علمی است؟

چرا چنین تصمیمی گرفته شده؟

باید کسانی که چنین تصمیمی را گرفته‌اند جواب دهند. این را حتما از ریاست محترم دانشگاه بپرسید.

از منظر تحلیلی می‌پرسم. یک روز پس از بازنشسته کردن شما گفت‌وگو کرده و بحث را به اخلال در امتحانات کشیده‌اند؟

خلاف مسلم است. کسانی قصد اخلال در امتحانات را داشتند که در یک روز ۳۰ پاکت‌نامه برای جلوگیری از امتحانات دانشجویان ارسال کردند. جلوگیری از امتحان دادن دانشجویان و احضار آنها به کمیته‌های انضباطی موجب تنش یا اخلال می‌شود یا درخواست برای تعلیق برخوردها به بعد از امتحانات؟ در کدام فضا آرامش حاکم می‌شود؟ ما درخواست تعلیق داشتیم و بیش‌ترین تلاش را که تمام دانشجویان امتحان خود را بدهند و فصل امتحانات به خوبی و خوشی برگزار شود.

ولی این تلاش به انگیزه سیاسی ربط داده شد؟

کسانی که خود در محافل سیاسی شرکت می‌کنند نباید به دیگران خرده بگیرند. پیگیری مطالبات دانشجویان و دفاع از حق حضور آنان در امتحانات سیاسی است؟ ما که مانعی بر سر راه نگذاشتیم. نامه نوشته‌ایم که اجازه دهید شرایط امتحانات در یک محیط طبیعی طی شود.

بعد از این نامه بود که موج جدید برخوردها آغاز شد؟

نتیجه‌اش این بود که برخی از اعضای هیات علمی که نامه را امضا کردند بازنشست و ممنوع‌التدریس شدند.

شما جزءکدام دسته هستید؟

هم بازنشسته‌ها و هم ممنوع‌التدریس‌ها.

جریان دکتر زنوز و ختایی چه بود؟

این دو از چهره‌های برجسته دانشگاه هستند. دکتر ختایی چند سال قبل به‌دنبال بازنشستگی بود. او به‌دلیل فضای امنیتی که بر دانشگاه حاکم بود تمایلی به ادامه تدریس نداشت. ما از او خواهش کردیم که اگر می‌خواهد بازنشست شود کماکان به تدریس ادامه دهد، ایشان قبول کردند اما در موضوعات اخیر رئیس دانشگاه او را ممنوع‌التدریس کرد. آقای دکتر زنوز هم به‌همین گونه بود ایشان پایه‌گذار دوره اقتصاد شهری در دوره دکتری بود که به‌دلیل اعتراضات اخیر به رویه‌های تحکمی از ادامه تدریس وی جلوگیری شد.

جریان آقای شرکاء چه بود؟

آقای شرکاء فرصت مطالعاتی گرفته بودند اما با وجود آنکه تمامی مراحل طی شده بود و ایشان بلیت سفر را هم تهیه کرده بودند اطلاع دادند نمی‌تواند از فرصت مطالعاتی استفاده کند. ایشان در نامه‌ای درخواست کرد اگر این فرصت داده نمی‌شود من را بازنشست کنید. دوستان این تعارف آقای شرکاء را عملی کردند و بدون نظر گروه و دانشکده او را بازنشست کردند، در حالی‌که در پنج سال گذشته یک نفر به هیات علمی اضافه نشده بیش از ۱۰ نفر بازنشست شده‌اند. نتیجه چنین روندی بحرانی شدن وضعیت گروه‌های مختلف آموزشی است.

گروه توسعه و کشاورزی با کمبود اعضای هیات علمی روبه‌رو هستند و ما در دو سال گذشته با مشکلات جدی روبه‌رو بودیم.

آقای دکتر طایی چرا عزل شد؟

با دستور رئیس دانشگاه به دلیل اخلال در امتحانات و تحریک دانشجویان برای شرکت نکردن در امتحانات. ایشان به کمیته انتظامی اساتید هم معرفی شد. در حالی‌که دکتر طایی بیشترین زحمات را برای جلوگیری از اخلال و برهم خوردن آرامش گروه کشید. او تلاش کرد امتحانات به نحو مطلوبی برگزار شود. دانشجویان را تر و خشک می‌کرد تا بتوانند بدون مشکل در امتحان حضور یابند اما با چنین اتهاماتی روبه‌رو شده که بی‌پایه و از روی بغض است.

چنین روندی چه تاثیری بر دانشگاه دارد؟

دانشگاه از نیروهای باتجربه خالی می‌شود در اوج بلوغ استاد را از دانشگاه بیرون می‌کنند در حالی‌که اکثر ما بدهکار هستیم. سال‌ها از هزینه مردم تجربه کسب کرده‌ایم حال که می‌توانیم آن را به نسل امروز منتقل کنیم جلوگیری می‌کنند. ما را در حالی کنار می‌گذارند که کسی را جایگزین نکرده‌اند. نتیجه آن بدتر شدن سطح کیفی دانشگاه‌ها است. تاثیر از این بدتر.

اگر از منظر توسعه‌خواهی نگاه کنیم چطور؟

اگر با نگاه فرد بررسی شود گروهی مثل توسعه اقتصاد علامه را منحل کردند. دود آن به چشم چه کسی می‌رود. هر سال در فصل بودجه بررسی‌ها و نقد اعضای هیات علمی در خصوص بودجه منتشر می‌شد، تصمیم‌سازان می‌توانستند از ‌آن استفاده کنند و به تصحیح روندها بپردازند. در مورد برنامه‌های توسعه نیز همین‌طور. نگاه بیرونی می‌توانست کمک تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران باشد. وقتی شما یک گروه را متلاشی می‌کنید خود را از این نقدها محروم کرده‌اید. امکان نقد و بررسی در فضایی که همراه با حذف باشد از بین خواهد رفت. در چنین فضایی توسعه حاصل می‌شود؟ پاسخ منفی است. در چنین فضایی آنچه به دست می‌آید در جا زدن و عقب رفتن است. در مسیر توسعه‌خواهی باید فضای منطق در گفت‌وگو و آزادی در اندیشه و عمل حاکم باشد تا از درون همه بحث‌ها بتوان راهی به سوی پیشرفت طی کرد. باید بحث شود تا استنباط واحد و همه جانبه‌گری به‌وجود آید، نه ‌آنکه با تسویه‌حساب‌های سیاسی دست به حذف یکدیگر بزنیم. اول این نکته را بگویم که دلم برای دانشگاه تنگ شده و بعد اینکه من نگران خودم نیستم، نگران نهاد دانشگاه هستم. اگر نهاد دانشگاه گرفتار مسائل سیاسی و اداره خودمدارانه شود دیگر علم در آن تولید نمی‌شود، این مسئله مرا نگران کرده است. امیدوارم نهادهای نظارتی هر چه زودتر به این مسائل رسیدگی کنند و اجازه ندهند مدیریت‌های فردمحورانه و سیاسی این نهاد را تحت تاثیر قرار دهد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین