آفتابنیوز : آفتاب: محمد محسن فرید، مشاور حقوقی کمیسیون حقوق بشر افغانستان، از کشف بیش از صد گور دستجمعی در نقاط مختلف این کشور تا کنون خبر داد. وی که کشف این گورها را از جنبه حقوقی، مصداق جنایات جنگی و نقض آشکار حقوق بشر میداند.
درباره هویت قربانیان و همچنین عاملان جنایات، وی نظر دقیقی نمیدهد اما زمان این گورها را از کودتای 1357 حزب دموکراتیک خلق تا فروپاشی طالبان میداند. او به طور نمونه به یکی از این گورها اشاره میکند: " در گوری که در ولایت خوست در جنوب شرق افغانستان کشف شده، حدود ۵۰۰ نفر از افسران دولت سابق توسط مخالفان آن دفن شده اند. همچنین شماری زیادی دیگر در منطقه پل چرخی، در حومه شرقی کابل دفن شدهاند".
حال سوال مهم در اینجا این است که چه مرجعی باید در خصوص رسیدگی به ابعاد این جنایات، قربانیان و بررسی جرائم مختلف رسیدگی کند. مشاور حقوقی کمیسیون حقوق بشر افغانستان، در این خصوص معتقد است که نمیتوان این موضوع را به دادگاههای داخلی، به دلیل ظرافتها و پیچیدگیهای موضوع مورد بحث و همچنین فساد اداری و مالی حاکم بر نهادهای مختلف در این کشور، سپرد. لذا باید به دنبال یک مرجع عالی در این خصوص و در سطح بینالمللی بود.
در عین حال، این موضع کمیسیون حقوق بشر افغانستان، واکنشهایی را در میان مسئولان افغان برانگیخته است. برخی دادگاههای افغانستان را صاحب صلاحیت در این خصوص میدانند و برخی چنین کاری را خارج از توان دادگاههای داخلی میخوانند. در عین حال، رحمتالله نظری، معاون دادستان کل افغانستان، به دلیل آن که در کشتارهای گروهی سه دهه گذشته در این کشور، برخی کشورهای خارجی از جمله کشورهای همسایه افغانستان دست دارند، پروندههای مربوط به گورهای دسته جمعی باید توسط نهادها و دادگاههای بین المللی رسیدگی شود. او معتقد است که در زمان رژیم کمونیستها نیز برخی جرایم جنگی و یا قتل عام هایی صورت گرفته اند که تنها ابعاد ملی ندارند، زیرا تنها حکومت افغانستان مسئول آن نبوده است، بلکه نیروهای نظامی شوروی و پیمان ورشو، عملا در افغانستان حضور داشتند و از حکومت افغانستان حمایت میکردند و در برابر این مسائل نیز مسئول بودهاند.
به هر حال آنچه در حال حاضر اهمیت دارد، رسیدگی هر چه سریعتر به این مسئله از بعد بینالمللی است، چرا که در صورت عدم رسیدگی، با توجه به شرایط افغانستان، بعید است رسیدگی عادلانه به این موضوع که قطعا مشمول موضوعاتی بیش از حوزه داخلی افغانستان میشوند، در داخل افغانستان انجام شود. رسیدگی بینالمللی به این موضوع، علاوه بر روشن شدن برخی مسائل ضدانسانی، بیشتر به دلیل کمک در جلوگیری از تکرار مجدد آن در کشوری که هر آیینه آماده درگیری است، ضروری است. ایران نیز که خود قربانی حوادث و ناآرامیهای افغانستان است، میتواند در انجام این امر مهم، کمک بزرگی به حساب آید. در عین حال کشورهایی که در این سی سال گذشته با دولتهای حاکم افغانستان همراه بوده اند، بعید است که بگذارند این موضوع ابعاد بینالمللی پیدا کند؛ پاکستان و شوروی سابق مهمترین همراهان دولتهای حاکم در سی یال گذشته افغانستان بودهاند.