آفتابنیوز : آفتاب: در حالی که دو دهه است، محیط زیست کشور با بیبرنامگی و بیتوجهی و به بهانههای مختلف عمرانی، فراموش شده، جنگلها به یغما میروند و اساسا به سازمان محیط زیست علیرغم تلاش گسترده برای حفظ محیط، به عنوان سازمانی مزاحم و اضافی و "لوکس" نگاه میشود، سخن راندن از رساندن شاخصهایی از محیط زیست به حد استانداردهای جهانی، گاهی به عنوان آمال و آرزوی همه کارشناسان و دلسوختگان این حوزه تلقی میشود.
در حالی که راه میانگذر دریاچه ارومیه علیرغم مخالفت با آن از سوی کارشناسان و فعالان محیط زیست، از سوی دولتهای مختلف پی گیری میشود، اتوبان تهران - شمال که اساسا بدان نیازی نیست، با آن مسائل حاشیهای که همه حدس میزنیم و گفتنش تنها باعث دردسر نویسنده است سالهاست که در حال احداث و تخریب محیط طبیعی اطرافش است، بخشهایی از جنگلهای ابر به تاریخ سپرده میشوند، بر اثر نابودی جنگلهای گلستان، همواره با خطر سیل در آن مناطق روبرو هستیم، دیگر چه فایده دارد که از حفاظت از محیط زیست سخن بگوییم؟ آیا زمان آن نرسیده است که به فکر پیامدهای اعمال خود بیفتیم؟ این موضوعات هم نیاز به آمار و ارقام ندارد، همه ما این معضل را در زندگی روزمره خود احساس میکنیم ولی نمیدانم چرا نگران فردا نیستیم.
امروز در خبرها آمده است که مهندس امير عبدوس، در گفتوگو با ايسنا، با اشاره به مصوبه جديد شوراي عالي حفاظت محيط زيست افزود: بر اين اساس 8 اثر طبيعي ملي، 2 پناهگاه حيات وحش و 2 منطقه حفاظت شده به جمع مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محيط زيست افزوده شد.
وي با اشاره به اينكه در سال 85 تعداد مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محيط زيست 172 منطقه بود افزود: با مصوبه اخير شوراي عالي محيط زيست تعداد اين مناطق به 203 منطقه و وسعت مناطق تحت حفاظت به بيش از 13 ميليون هكتار افزايش يافته است.
مدير كل دفتر زيستگاهها و امور مناطق سازمان حفاظت محيط زيست تصريح كرد: بدين ترتيب سطح مناطق حفاظت شده كشور از 82/7 درصد در سال 85 به 9/7 درصد در سال جاري افزايش يافته اين در حاليست كه نرم جهاني در خصوص مناطق حفاظت شده 10 درصد است و سازمان حفاظت محيط زيست نيز در تلاش است تا وسعت مناطق تحت حفاظت خود را به استانداردهاي جهاني برساند.
وي مناطق چهارگانه تحت مديريت سازمان حفاظت محيط زيست را «پناهگاه حيات وحش»، «پارك ملي»، «منطقه حفاظت شده» و «اثر طبيعي ملي» دانست و با اشاره به مناطق جديد افزوده شده به مناطق چهارگانه اين سازمان به ايسنا گفت: منطقه «كوهسالان و شاهو» در استان كردستان به مساحت 57 هزار هكتار و منطقه «پلنگ دره» در استان قم به مساحت حدود 32 هزار هكتار به عنوان مناطق حفاظت شده، «چشمه گلفشان تنگ» به مساحت 2 هكتار در استان سيستان و بلوچستان، «سرو زربين» به مساحت يك هكتار در استان سيستان و بلوچستان، «غار يروآ» به مساحت يك هكتار در استان كرمانشاه، «تنگ رازيانه» به مساحت 75 هكتار در استان ايلام، «سروهاي قره باغ» به مساحت يك هكتار در استان خراسان شمالي، «ارس سراني» به مساحت 90 هكتار در استان خراسان شمالي، «صنوبر شيروان» به مساحت نيم هكتار در استان خراسان شمالي و «چشمه فكجور دمكش» به مساحت نيم هكتار در استان گيلان به عنوان آثار طبيعي ملي و «تالاب كجي نمكزار» به مساحت 23 هزار هكتار در خراسان جنوبي و «تالاب زريوار» به مساحت 3 هزار هكتار در استان كردستان به عنوان پناهگاه حيات وحش تحت مديريت سازمان حفاظت محيط زيست قرار گرفتند.
وي خاطرنشان كرد: برنامهريزيهاي لازم براي حفاظت هرچه بهتر اين مناطق صورت گرفته است.
مهندس عبدوس این همه آمار و ارقام و حرفهای خوب زده است اما آیا سازمان وی هم توان دارد تا از بیرحمیهایی که در آیندهای نه چندان دور بر این مناطق نیز خواهد رفت، جلوگیری نماید؟ امیدوارم آن روز که سازمان حفاظت محیط زیست جایگاه واقعی خود را در جامعه بیابد و همگان بر ضرورت و اهمیت حفظ محیط زیست به شکلی عملی و واقعی صحه گذارند، آنقدر دیر نشده باشد که دیگر چیزی از جنگلهای شمال چیزی باقی نمانده باشد، بخش عمدهای از پول نفت صرف درمان سرطان بیماران ناشی از آلودگیهای محیطی شود، و شهروندان ما آرزوی دیدن دریای سالم، شهر سالم، هوای پاک و نظایر آن را به گور برند.
قضیه دوچرخهسواری خانم ها همیشه یکی از بحثبرانگیزترین مسائل جامعه ما بوده است. اختلافنظرها و اعمال دستورات سلیقه ای در هر شهر و استان باعث بسیاری از مشکلات دیگر نیز شده است. در این میان زنان و دخترانی هم که با رعایت حجاب کامل به این ورزش میپردازند باز هم با علامت دوچرخه سواری ممنوع مواجه می شوند! به راستی چرا دوچرخهسواری می کنیم؟
صنعتی شدن جوامع و رشد صنایع در تمام زمینه ها و حرکت با شتاب انسان به طرف ماشینی کردن تمام جنبه های زندگی، باعث شد عده ای از انسان ها که دغدغه محیط زیست و سلامت انسان ها در درونشان بود حرکت هایی را در جهت هشدار و گوشزد کردن خطرات و مشکلات ناشی از بحرانی که در آینده گریبانگیر نسل های آینده بشر خواهد شد انجام دهند. اغلب این حرکت ها ابتدا در کشورهای توسعه یافته شکل گرفت. به موازات شکل گیری گروه ها، نشستها و سازمان های محلی و بین المللی در اکثر این کشورها جهت رسیدن به راه حل و روشی برای استاندارد کردن فعالیت های صنعتی جوامع و روش های بهبود اوضاع و فرهنگ سازی متقابل آن، کم کم اهمیت این مسائل در افکار عمومی مردم نیز بالاتر رفت و این روند پس از آن در کشورهای در حال توسعه نیز به مرور شکل اجرایی به خود گرفت.
یکی از این فعالیت ها روی آوردن به حمل و نقل پاک و وسایل حمل و نقل عمومی بود.دوچرخه به عنوان یک وسیله نقلیه جای خود را در میان مردم باز کرد. کشورهایی مانند ژاپن و چین که این حرکت را در سالهای بین 1970 تا 1980 شروع کرده بودند، هم اکنون دوچرخه را به عنوان مهمترین وسیله حمل و نقل در جامعه شان اعلام میکنند. این حرکت سپس در اروپا و امریکا نیز گسترش یافت و با رفع موانع موجود در سر راه افزایش استفاده از این وسیله، اکثر کشورهایی که از نتایج و آینده نگری این طرح آگاه بودند، مشتاقانه شرایط را برای استفاده مردمشان از این وسیله هموار کردند.
هم اکنون در قرن 21 نیز نه تنها استفاده از دوچرخه به عنوان یک وسیله نقلیه و ورزشی مورد استقبال تمام اقشار جامعه و همچنین زنان و مردان در تمام کشورها قرار میگیرد که حتی در بسیاری از این کشورها دوچرخه سواری و دوچرخه سواران از اهمیت و جایگاه بالایی نسبت به سایر وسایل نقلیه برخوردارند و دیدی که مردم و مسئولان در این کشورها به دوچرخه سواری و دوچرخه سوار دارند بسیار آگاهانه و مسئولانه می باشد.
صدها انجمن، موسسه، کمپین و گروه های مردمی و دولتی در کشورهای مختلف جهان، حتی در کشورهای توسعه یافته و کشورهایی که فرهنگ این حرکت در آنها مدت ها است رشد کرده ،جهت حمایت و ترویج دوچرخه سواری و حفظ محیط زیست تشکیل شده است. تمامی این گروه های دولتی و خصوصی تلاش می کنند در کنار رشد تکنلوژی و صنعتی شدن جوامع، بتوانند به توسعه پایدار برسند. اینک فواید استفاده از دوچرخه بر همگان آشکار و واضح است که اگر اینگونه نبود دولت های جهان سالانه میلیونها دلار برای توسعه و ترویج سختافزاری و نرم افزاری این حرکت خرج نمی کردند. فوایدی که شاید در هیاهوی مشکلات جامعه در حال توسعه ایران رنگ باخته و به طبع آن مردم نیز از آن بیخبراند.
حرکت ها در برابر دوچرخه سوار و دوچرخه سواری در تمام جوامع دنیا متفاوت از حرکت ها در کشورما است.فراهم کردن تمام تسهیلات جهت تشویق مردم به استفاده از دوچرخه ازقبیل راه اندازی ایستگاه های دوچرخه رایگان و پولی، پارکینگ های دوچرخه، مسیرهای دوچرخه سواری درون و برون شهری، استفاده از دوچرخه در اماکن عمومی و ورزشی، استفاده از دوچرخه در مناطق و پارکهای حفاظت شده، دراختیار قرار دان دوچرخه به طرق مختلف به شهروندان، ایجاد فضای امن و قابل احترام برای دوچرخه سواران و ... همگی گویای این مطلب است که سلامت روحی و جسمی انسان های یک جامعه به چه میزان برای مسئولان یک کشور در اهمیت قرار دارد.
دوچرخه می تواند نه تنها یک وسیله جهت تفریح باشد بلکه مانند تمام وسایل نقلیه دیگر می تواند به عنوان وسیله ای جهت حمل و نقل شهروندان استفاده بشود. وسیلهای که نه آلودگی زیست محیطی دارد و نه باعث ترافیک و مشکلات دیگر وسایل نقلیه موتوری می شود. از آن گذشته دوچرخه سواری یک ورزش است و می تواند در تمام سنین و در بین تمام اقشار جامعه، چه زن و چه مرد مورد استفاده قرار گیرد.
آیا مسئولان ذیربط این موضوع، در ایران نیز می توانند امیدوار باشند راه کارهایی که برای ترویج فرهنگ دوچرخه سواری در کشورمان در نظر دارند روزی به طور کامل عملی شود؟ و آیا می شود این وسیله نقلیه که استفاده از آن نشاط و سلامتی را در جامعه افزایش می دهد و از بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی می کاهد، فقط مختص آقایان باشد؟
اگر قرار است پس از سال ها دوری از این موضوع، در این زمینه فرهنگ سازی شود و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری آن تهیه و ترویج شود، چرا از سویی دیگر با برخوردهای خشن و زننده و به دور از آداب شهروندی با بانوان دوچرخه سوار رفتار می شود و دیدی منفی نسبت به این وسیله و این عمل ایجاد میشود؟
چرا عده ای از مسئولان با تصمیمات و برخوردهای سلیقهای، مشکلات پیشروی این طرح ها را چندین برابر می کنند؟
ترویج استفاده از وسایل حمل و نقل پاک، ترویج ورزش و فعالیت های بدنی، روانسازی مشکلات ترافیک کلانشهرها و ... در سویی و برخورد با بانوان دوچرخه سوار نیز از سوی دیگر، ناهماهنگی را در اجرای هدفمند تصمیمات آشکار می کند.
26 مهرماه لغایت 2 آبان ماه هفته تربیت بدنی و 28 مهرماه نیز روز ملی سلامت زنان است. آیا با نامگذاری این روزها و هفته ها فقط می خواهیم روز و یا هفتهای را در تقویم پر کنیم و یا از نامگذاری این روزها و هفته ها هدف و انگیزه رشد و پیشرفت داریم؟
گام برداشتن در راه ارتقاي سلامت جامعه وظیفه تمامی مسئولان در تمام نهادها است.شعار امسال روز ملي سلامت زن «فعاليت جسماني زنان در هر زمان و هر مكان» می باشد. اين شعار مبين آن است كه زنان بايد كم تحركي را كه در حال حاضر در ميان آنان بسيار مشهود است كنار بگذارند. زنان به عنوان پایه های اصلی خانواده و محور اساسی سلامت، رشد، پویایی و اعتلای خانواده و جامعه هستند.
زندگی در شهرباعث کاهش فعالیت و تحرک زنان شده است و این باعث افزایش خطر سکته قلبی و مغزی در زنان می شود. تحرک و ورزش نه تنها سلامتی جسمی را درپی دارد بلکه منجر به سلامتی روحی،افزایش اعتماد به نفس، فعالیت اجتماعی و در نتیجه کاهش شیوع افسردگی در میان آنان میشود. دوچرخهسواری به عنوان ورزشی که به مکان، زمان و هزینه زیادی احتیاج ندارد می تواند یکی از بهترین ورزش ها برای تمام شهروندان یک جامعه سالم باشد.