وقتی مرورت میکنم صد بار عاشق میشوم
حتی برای مرگ هم با تو موافق میشوم
دلتنگی شبهای من در من طلوعی تازهای
پیراهن عشقی که بر تنهایی ام اندازهای
دلواپسیهای مرا از من بگیرای عشق
دیوانگیهای مرا گردن بگیرای عشق
من از دلم دیوانگی را پس نمیگیرم
از چشم هایت زندگی را پس نمیگیرم
در آرزویم رد چشمان تو پیدا میشود
وقتی نباشی زندگی روز مبادا میشود
در آتش چشمان تو خاموش کردم خویش را
در انتظار بودنت آغوش کردم خویش را
آغوش کردم خویش را