آفتابنیوز : آفتاب: خبرنگار آفتاب درباره مسائل انتخابات عراق، رد صلاحیتها و همچنین شرایط آتی آن، گفت و گویی با خانم وداد الحسنی، عضو شورای مرکزی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در ایران انجام داده است که مشروح این مصاحبه در ادامه به خوانندگان محترم ارائه میشود؛
با توجه به نزدیکی انتخابات عراق چگونه اوضاع نیروهای سیاسی را ارزیابی میکنید؟
پارامترهای زیادی هستند که میتوان از آنها اوضاع سیاسی عراق را فهمید، به ویژه اینکه ما در آستانه انتخابات قانونگذاری عراق هستیم؛ یکی از این پارامترها، تعدد کاندیداها می باشد، زیرا بیش از شش هزار کاندیدا برای تصاحب 325 کرسی مجلس نمایندگان عراق با هم رقابت میکنند.
پارامتر دیگر، تشکیلات سیاسی بسیاری است که به وجود آمدهاند. مخصوصا که بیشتر کاندیداها خود را وارد آن تشکیلات و احزاب و گروهها نمودند تا بتوانند از این طریق، به پارلمان راه یابند.
از دیگر پارامترهای موثر، تعدد ائتلاف های بزرگ می باشد؛ زیرا بیش از ده ائتلاف بزرگ در انتخابات آینده وارد خواهند شد.
این سه پارامتر نگرش سریعی به ما میدهد که چه تعداد از نیروهای سیاسی وارد جرگه انتخابات میشوند، البته مسأله دیگری را نیز اینجا میتوان مطرح کرد و آن مسأله تغییر کیفیت در این پارامترهای انتخاباتی می باشد؛ زیرا تشکیلاتی که انتخابات سال 2005 تحریم کردند امروز برای ورود به مبارزه سیاسی به جهت تمهیدات انتخابات بسیار مشتاق می باشند و از جمله این تشکیلات، اعضای حزب بعث هستند که میخواهند از هر وسیلهای استفاده کرده و با عناوین مختلف وارد انتخابات شوند. همچنین مناطق گستردهای بودند که قبلاً ساکنان آنها اجازه ورود در انتخابات نداشتند، ولی امروزه میبینیم که مقرهای کمیساری مستقل انتخابات، دفاتری در این مناطق گشودهاند. همانطور که در غرب عراق این مسأله به وضوح دیده میشود؛ زیرا قبلا این مناطق اجازه فعالیت نداشتند.
همچنین دیگر پارامترهایی هستند که دلالت بر حصول پیشرفت قابل ملاحظهای در حرکت سیاسی است، این موضوع میباشد که تشکیلات و طوایف عراقی خواهان مشارکت در فضای سیاسی و پشتیبانی از نیروهای سیاسی موجود هستند.
آیا فکر می کنید که انتخابات آینده تغییری در رأس قدرت سیاسی ایجاد خواهد کرد و اگر جواب مثبت باشد چگونه این تغییرات انجام خواهد شد؟
اگر منظور از رأس هرم قدرت، شخص معینی است، جواب مثبت است. زیراتغییر چهره حاکمان عراق در چهار سال گذشته بسیار واضح است، و اما اگر مقصود از قدرت، اکثریت مردم است، البته اکثریت مردم قدرت را در دست خواهند گرفت، و این مسأله از خوبیهای دموکراسی است، و به طور کلی احزاب بزرگ که مرجعیت دینی پشتیبان آنهاست، بیشتر خواهند توانست در ساختار قدرت و دولت مشارکت کنند.
اوضاع گروههای سیاسی شیعی را چگونه ارزیابی میکنید؟آیا امکان ائتلاف فیما بین آنها هست؟چه مشکلاتی در راه انسجام آنها وجود دارد؟ فراکسیونهای شیعی دارای وزنه سیاسی خوبی در عراق هستند، زیرا شرایط سختی که بر ملت عراق در دهههای گذشته تحمیل شد، به خوبی به آنها یاد داد که چگونه دوست و دشمن خود را بشناسند، لذا اکثریت مردم عراق عزم خود را جزم نموده و پشت سر یکی از فراکسیونهای سیاسی قرار گرفتند، به جز گروه اندکی که هنوز پیگیر پیوستن به کس خاصی باشند، اما امکان ائتلاف فیما بین تمام احزاب شیعی از دغدغه های است که در تمام کشورهای دارای دموکراسی و چند حزبی موجود میباشند، ولی امکان رفتن به سوی همگرایی و در یک جبهه سیاسی چه قبل از انتخابات و یا بعد از آن وجود دارد ولی معیار سهم خواهی، همانا در استحقاق انتخاباتی خلاصه میشود.
چرا نیروهای شیعه متحد نشده اند؟
جواب این سوال مرتبط است با سوال قبلی، زیرا بعضی از احزاب سیاسی شیعه احساس میکردند که وجود بیش یک لیست انتخاباتی دارای جنبه های مثبتی است، چونکه هر فردی بنابر برداشت سیاسی خود میتواند انتخابهای متعددی داشته باشد و یکی از آنها را انتخاب کند. در عین حال، بعضیها فکر میکنند که احزاب شیعه در انتخابات محلی سابق گرفتار غرور شدهاند. برخی تحلیلها هم حاکی از آن است که برخی گروههای شیعی، به دنبال کسب بیشترین کرسیهای مجلس هستند و از همینرو میخواهند با احزاب و دیگر گروههایی که امید چندانی ندارند متحد شوند. ولی احزاب مزبور در آخرین لحظه از اتحاد با آنها صرف نظر کردند که بعداً موجب افت سیاسی بزرگی شدند، به هرطریق بسیاری دارای نگرشها و مواضعی هستند که موجب عدم اتحاد نیروهای شیعه شدند، البته هنوز امکان اتحاد دو ائتلاف بزرگ شیعه موجود هست.
تاثیر منفی بحث رد صلاحیت بعضی از گروهها در افکار عمومی بعید به نظر نمیرسد، به نظر شما آیا این مسأله اثری در آینده سیاسی عراق دارد یا نه؟ آنچه درباره طرد گروهای سیاسی از انتخابات و عکس العملهایی که در افکار عمومی در عراق و کشورهای منطقه و حتی در امریکا رخ داد، نتیجه اشتباه در مطرح کردن آن مسأله در ظرف اشتباه و نامناسب از طرف هیأت باز خواست و عدالت بود، زیرا میبایست این امور به تدریج مطرح میشد همانطور که در هر عملیات تغییر انجام میشود، زیرا آن اشخاص میبایست در سالهای قبل کنار گذاشته میشدند، چونکه بسیاری از آنها عضو پارلمان بوده و هستند، پس اگر آنها مشکل سیاسی داشتند میبایست به تدریج کنار گذاشته میشدند، ولی این مسأله باعث شد که گروههایی و تشکیلاتی در مقابل هیئت مزبور قد علم کرده و در شرعیت آن تشکیک شده و آنرا به سیاسی کاری متهم کنند، و این مسأله باعث تأسف است. این عمل فضای سیاسی کشور را در این موقعیت بسیار حساس در نزدیکی انتخابات، نگران کننده کرد.
موقعیت احزاب سیاسی مرتبط با رژیم صدام را چگونه در آینده سیاسی عراق ارزیابی میکنید؟ آیا امکان استفاده از تجربیات سابق آنان وجود دارد؟ آیا امکان واگذاری پستهای سیاسی به آنها وجود دارد؟
بر کسی پوشیده نیست که رژیم سابق سعی در سرکوب تمامی احزاب و گروههای سیاسی عراق داشت و به جز حزب بعث به کسی اجازه فعالیت نمی داد، بلکه آینده تک تک افراد ملت عراق را به این حزب وابسته کرده بود زیرا وارد شدن به بسیاری از دانشگاهها من جمله دانشکده های نظامی مخصوص بعثیها بود و همچنین بورسیه های تحصیلی خارج از کشور و دادن پستهای دولتی بلکه سادهترین کارهای آزاد مثل پیمانکاری بدون عضویت در حزب بعث، ممکن نبود، بدین جهت تنها راه زندگی وارد شدن در حزب بعث بود و بدین جهت پس از سقوط رژیم بعث بیش از 5/1 میلیون عضو حزب بعث بودند. حال این سوال مطرح است که آیا تمامی آنها دستشان به خون بیگناهان آلوده است یا اینکه بعضی از آنها برای کار و کسب روزی زن و بچه های خود وارد حزب بعث شدند. لذا باید هیئت عدالت و مسئول تحقیقات بیطرفانه و شفاف در مورد آنان داشته باشد و کسانی که دستهایشان آلوده به خون بیگناهان است به دادگاه معرفی کرده و از دیگران در سازندگی عراق استفاده شود.
بد شدن اوضاع امنیتی اخیراً دستاویزی برای رسانهها و رهبران غربی شده که باید نیروهای امریکایی در عراق بمانند، نظر شما در این خصوص چیست؟ بد شدن اوضاع امنیتی، به بد شدن اوضاع سیاسی میانجامد و عکس آن نیز صحیح است؛ زیرا ما میبینیم که استقرار اوضاع سیاسی منجر به استقرار وضع امنیتی میشود. ولی ماندن نیروهای امریکایی مردود است. هیچ فرد یا گروهی خواهان ماندن یک سرباز خارجی در عراق نیست. به ویژه آنکه در توافق میان امریکا و عراق پایان سال 2011، آخرین مهلت خروج نیروهای امریکا از عراق است.
آینده روابط ایران و عراق را چگونه میبینید؟ آیا تغییرات سیاسی احتمالی ناشی از انتخابات آتی عراق بر آینده این روابط موثر است؟ رابطه میان ایران و عراق با رابطه عراق با ترکیه و سوریه و اردن و عربستان و کویت فرق دارد، زیرا رابطه ایران با عراق دارای ابعاد اقتصادی و اجتماعی و جغرافیایی و مذهبی است. اولاً بیشترین خط مرزی عراق با ایران است و این خط مرزی مشترک در دو کشور، جمعیت زیادی را در بر میگیرد، در حالیکه با دیگر کشورهای مجاور چنین نیست و لذا می بینیم که روابط اجتماعی و خانوادگی در دو طرف مرز وجود دارد. حتی افراد یک خانواده هم در ایران و هم در عراق هستند، بعضاً میبینیم که یک برادر شناسنامه ایرانی دارد و برادر دیگرش عراقی است. همچنین رسوم و سنتها، صنایع دستی و حرفه های مشترکی در دو کشور موجود میباشد. همچنین روابط مذهبی محکمی میان دو ملت هست زیرا مراقد مقدس ائمه اهل بیت در ایران و عراق هستند و یک فرد عراقی خود را ملزم به زیارت مرقد امام رضا در ایران میداند و در مقابل زائرین ایرانی که ائمه محبوب خود را در شهرهای کربلا و نجف، کاظمین و سامرا دارند، همیشه چشم خود را به آن آستانه های مقدس دوختهاند. اگر بخواهیم در این مورد سخن زیاد بگوییم کم است ولی با کمال تأسف، صدام جنایتکار طی ده ها سال در پی انکار این خصوصیتها بود و فتنهای از راه جنگ تحمیلی میان دو ملت برادر به پا کرد که در این مورد تمامی نیروهای مستکبر پشت او ایستادند ولی الحمدالله این طاغوت سرنگون شد و اوضاع به حالت طبیعی خود برگشت.