آفتابنیوز : مارگارت وارنر: ما به بررسي سخنان رئيس جمهور و خطراتي كه گسترش آزادي در سراسر جهان در پي خواهد داشت خواهيم پرداخت. مهمانان ما، دو تحليلگر مسائل سياست خارجي آمريكا هستند: زبيگنيو برژينسكي. مشاور امنيت ملي دولت جيمي كارتر و مشاور فعلي مركز مطالعات استراتژيك و بين المللي و نيز والتر راسل ميد، مقام برجسته شوراي روابط خارجي.
والتر، از فحواي كلام بوش چه برمي آيد؟ آيا براي تأمين امنيت خود مجبوريم به زور آزادي را در سراسر جهان گسترش دهيم؟
والتر راسل ميد: سخنان بوش، جمع بندي خوبي از تاريخچه سياست خارجي آمريكا در قرن بيستم بود. سياست خارجي آمريكا به اين نكته متمركز بوده كه هرچه در خارج اتفاق مي افتد، بر ما تأثيرگذار است و آن انزواطلبي اوايل تاريخ آمريكا، يعني بي توجهي به وقايع ساير نقاط جهان، ديگر امكان پذير نيست.
به علاوه، همان طور كه جهاني سازي گسترش مي يابد و تكنولوژي پيشرفت مي كند، وقايع بزرگ و كوچكي در سراسر جهان، بر آمريكا تأثير مي گذارد. رئيس جمهور هم اكنون مي گويد آزادي آمريكايي تا زماني كه آزادي در نقاط ديگر جهان برقرار نشود، به هدف خود نخواهد رسيد. اين سخنان، البته شگفتي آور و بسيار جسورانه هستند و به موارد زيادي نسبت داده مي شوند. اين درواقع، بازسازي عظيم نقش آمريكا در جهان خواهد بود.
وارنر: آيا به نظر شما، اين فقط يك بازسازي عمده است؟ آيا با اين فرضيه موافق هستيد؟ برژينسكي: اگر اين سخنراني را با دقت مورد توجه قرار دهيم آنگاه به شكل گيري نوعي جنگ صليبي جهاني در مقابل چند كشور مي رسيم كه با برخي از آنها منافع مشتركي هم داريم. مثلا چين را در نظر بگيريد. ما حالت بي ثباتي را با چين تجربه كرده ايم. واقعا نمي توان چين را يك كشور دموكراتيك به شمار آورد. در مورد تبت چطور؟ حالا روسيه را در نظر بگيريد. ما يك خطر مشترك را در مورد تروريسم با روسيه تجربه كرده ايم. اما در مورد مردم چچن چطور؟ با آنها رفتار ظالمانه اي مي شود. مسأله پيچيده تري مثل اسرائيل را هم در نظر بگيريد. اسرائيل، درست آمريكاست اما ادعا مي كند كه مي خواهد با تروريسم فلسطيني ها مقابله كند. اما در مورد آن ظلم و سركوب عليه فلسطينيان و آرمان آنها براي كسب آزادي چه مي توان گفت؟
واقعيت اين است كه اين اظهارات، بسيار پرطمطراق بوده اند: معني آن اين است كه جنگ صليبي آمريكايي عليه جهان راه مي افتد و من نمي دانم چطور مي توان آن را كنترل كرد. وشايد شاهد عراق هاي بيشتري باشيم. شايد هم اين اظهارات، آن قدر كلي باشند كه رهنمود خاصي در مورد سياست خارجي آينده به ما ندهند.
وارنر: آيا اين نشانه اي از عزم رئيس جمهور براي برخورد خيلي قاطع در سطح بين المللي است؟ آيا او مي خواهد دموكراسي را در مناطق پرخطري كه برژينسكي هم به آن اشاره كرد بگستراند؟ ميد: ببينيد، من فكر مي كنم هميشه اين تنش وجود خواهد داشت. من مصر و پاكستان را هم به عنوان دو كشوري كه منافع آمريكا در آنها مهم است مورد توجه قرار مي دهم اما واقعا اين دو حكومت هم حالت دموكراتيك ندارند.
وارنر: حالا با توجه به آن كه آمريكا مي خواهد منافع خود را هم تأمين كند، آيا رژيم هاي مصر، پاكستان يا عربستان سعودي را هم تحت فشار خواهد گذاشت؟
ميد: اگر همه چيز در حالت تساوي قرار گيرد، شايد احتمال آن مطرح شود. اما هميشه محدوديت ها و نگراني هاي ديگري مرتبط با اين قضيه وجود دارند. مثلا اگر پيشرفتي در حل مسأله فلسطين و اسرائيل مي بينيد، بدانيد كه حتما براي دولت آمريكا امكان اعمال فشار براي گسترش دموكراسي در برخي ديگر از كشورهاي عربي هم وجود دارد.
پس شما دولتي را خواهيد ديد كه هميشه مي خواهد به طريق خاصي عمل كند. برخي اوقات هم قادر به انجام آن نيست. اما من مي گويم اين اشتباه بزرگي خواهد بود كه عمق واقعي سخنان بوش را دست كم بگيريد. به نظر من نگاه او به دنيا طوري است كه انگار تكرار يك عراق ديگر، چندان هم هولناك نيست. اما براي ما كه خارج از اين دولت هستيم، بسيار هراس آور است.
همچنين بايد بگويم كه بسياري از چيزهايي كه ما از ديك چني معاون رئيس جمهور در مورد ايران شنيديم، وادارمان مي كند به حركت سريع و خشن دولت در اين خصوص توجه كنيم.
وارنر: آيا اين اظهارات، واقعاً تهديدي براي اقدام نظامي بود؟ آيا اظهارات بوش و پيام او به «پايگاه هاي زور» معني خاصي داشت؟ پس كساني كه آزادي را از ديگران سلب مي كنند، خود حق آزادي ندارند. نظر شما چيست؟ برژينسكي: من آن را لفاظي مي دانم. چطور ممكن است چنين رويه اي را در مقابل چين و روسيه پيش بگيريم؟ ما مي توانيم اين رويه را عليه كشورهاي بي دفاع يا ضعيف پيش بگيريم اما مسأله تصوير جهاني ما چيز ديگري است.
وارنر: بسيار خوب. در مورد ايران چطور؟ برژينسكي: ايران مسأله مبهمي است. هياهو در مورد ايران، اصلا به موضوع پايگاه هاي زور مربوط نمي شود. بلكه جهان نسبت به فعاليت هاي هسته اي ايران كنجكاو است. ديك چني هم اظهارات موازي و عجيبي در تضاد با مسأله گسترش دموكراسي مطرح كرد كه مثل نوعي توجيه يا حتي تشويق براي اقدام احتمالي اسرائيل عليه ايران به نظر مي رسيد. من فكر مي كنم اين مسأله در منطقه بي ثباتي ايجاد مي كند. به ما هم به چشم همدست او در اين كار نگاه مي كنند. اين باعث تشديد مشكلاتي كه ما واقعا با آنها مواجهيم مي شود.
اين باعث مي شود احساس كنم كه دولت در اين مرحله، سياست مشخصي در دكترين استراتژيك خود ندارد. اين اظهارات، بسيار پرطمطراق هستند اما حالتي از اولويت داشتن يا راهنمايي دادن را القا نمي كنند. اگر اين زبان بازي را جدي بگيريم از لحاظ جهاني به نقطه نابودي هم خواهيم رسيد.
وارنر: آيا با والتر موافقيد؟ آيا اين واقعاً عقايد خود رئيس جمهور است؟
برژينسكي: خب شايد. اما عقايد و توانايي ها دو موضوع متفاوت هستند. ما واقعا چه توانايي هايي براي به راه انداختن جنگ صليبي جهاني در اختيار داريم؟
وارنر: بوش اصلا در سخنانش از «عراق» نامي نبرد. او اكنون در شرايط سختي براي القا كردن يا ايجاد كردن دموكراسي قرار دارد. آيا از اين كه اونامي از عراق نبرد شگفت زده شديد؟ اين امر نشانه چه چيزي است؟ ميد: فكر مي كنم بوش دوباره نشان داد كه احساس دولت چيست. همان طور كه رئيس جمهور هم گفت، لحظه حسابرسي فرا رسيده است. اين مسأله به مردم برمي گردد. پس احساسات دولت، همان واكنش هايي است كه از مردم دريافت كرده است. آنها فكر نمي كنند كه جنگ عراق، نوعي شكست بوده است. آنها گمان نمي كنند كه ما با يك ويتنام ديگر مواجه شده ايم. آنها تصور مي كنند كه ما داريم پيروز مي شويم. آنها آماده اند كه در صورت نياز ما، كارهاي ديگري هم انجام دهند.
وارنر: پس شما فكر نمي كنيد كه بر خطاها سرپوش گذاشته شده؟ فكر نمي كنيد كه اين سخنراني براي نمايش بي اعتنايي بوش به خطر بي ثبات كردن و آزاد كردن يك كشور سركوب شده بوده است؟
ميد: ديك چني در اظهارات خود، به نوعي اعتقادات خود در مورد اين سخنان را هم مطرح كرد. من مي گويم اگر هم كه اشكالاتي وجود دارد، آيا شما سعي كرده ايد از آنها چيزي ياد بگيريد؟ او مي گفت كه ما مسأله بازگرداندن عراق به شرايط عادي را دست كم مي گيريم.
من فكر مي كنم كه نوعي آگاهي خاص در اين خصوص وجود دارد. آنها مي دانند كه كار رئيس جمهور، بسيار خشن است. رئيس جمهور هم مي داند كه برگرداندن ثبات به عراق كار سختي است. اجازه بدهيد از كلمه «جنگ صليبي» استفاده نكنم. اما اين مسأله، تبعات زيادي را هم براي مردم دربر خواهد داشت. اما جنگ جهاني براي آزادي، آن طور كه به عنوان برنامه استراتژيك سياست خارجي آمريكا در نسل آينده يا دو نسل ديگر در نظر گرفته شده است به منابع زيادي نياز دارد. در زمان هاي مختلف حتي به اقدام نظامي احتياج دارد و او هم در سخنان خود به لزوم توافق در اين خصوص اشاره كرد. او حتي به نوعي اين راه را تنها راه حل ممكن در قرن كنوني خواند.
وارنر: اين مسأله چگونه در كشورهاي خارجي بازتاب خواهد يافت؟ مسلما شاخه هاي زيتون براي صلح هم به برخي از متحدان آمريكا ارائه شده. او گفت كه ما به دوستي شما و به راهنمايي شما احترام مي گذاريم. اما بوش قبلا گفته بود كه به دنبال تحميل شكل دولت خود نباشيد. اين مسأله را چگونه توضيح مي دهيد؟ برژينسكي: اگر اين سخنان را جدي بگيريم، بايد مردم را مورد توجه قرار دهيم زيرا گوش آنها پر از چنين حرف هايي در مورد جنگ صليبي است. اما اگر اين سخنان را جدي نگيريم، آنگاه مثل اظهارات جالبي مي ماند كه ديدگاه هاي رئيس جمهور را نشان مي دهد. اما واقعا برنامه عملي نيست. من هم فكر نمي كنم كه بايد اين سخنان را به عنوان برنامه بوش درنظر بگيريم. اين اظهارات شايد نشانه اي از اعتقادات او باشند اما واقعا چيزي در مورد استراتژي او به ما ارائه نمي دهند. عقايد او را به ما مي نماياند اما از ترسي كه او در چهار سال از آن سخن مي گفت نشاني نيست. عملا كشور هراساني داريم. او در مورد آزادي صحبت مي كند و به جاي آن كه از تروريسم سخن بگويد، از پايگاه هاي زور حرف مي زند.
وارنر: درست است. او از «جنگ با تروريسم» استفاده نكرد يا حتي از تروريسم نام نبرد.
برژينسكي: دقيقاً. بنابراين افكار او تا حدي تغيير يافته اند. اينجا آزادي در مقابل زورگويي قرار گرفته است. اما كشورهاي زورگو كدام ها هستند؟ درواقع كشورهاي زورگو همان هايي هستند كه ما با آنها سروكار داريم. ما بايد مثل عراق با آنها برخورد كنيم. بنابراين چنين اظهاراتي به عنوان برنامه و استراتژي دولت بوش واقعاً بي محتوا به نظر مي رسند. به عنوان يك خطابه، خوب و تأثيرگذارند و چيزهاي جالبي هم دارند. اما واقعا بي محتوا هستند.
وارنر: پس متحدان ما چه مي كنند؟ ميد: آخرين كلمه اي كه ممكن است براي توصيف اين اظهارات از سوي متحدان به كار رود، همان بي محتواست. بله اين كلمه چندان خاص نيست. يك كلمه عام است. اما من حدس مي زنم كه قادر باشيد به قدم هايي كه دولت در ماه ها و سال هاي آينده برمي دارد و رويكرد كلي آن توجه كنيد. آنگاه مي بينيد كه اين مسائل واقعا مورد توجه آنها هم هستند.
برژينسكي: مثلا در مورد چين يا روسيه مثالي بزنيد. چطور مي توان آن استراتژي را به كار بست؟
ميد: فكر مي كنم دوباره اين دولت، چين را در سال هاي گذشته به عنوان يك قدرت قاطع در سطح بين اللملي در نظر گرفته باشد.
برژينسكي: خب ما چطور مي خواهيم آزادي را در چين گسترش دهيم؟
ميد: حدس من اين است كه ما با مخالفان خود، شرايط بهتري را تجربه خواهيم كرد. وقتي ديديد كه پس از فاجعه سونامي، فعاليت هاي امدادي ژاپن، استراليا، هند و آمريكا در كنار هم قرار گرفته اند، احساس مي كرديد كه يك ناتو ديگر در منطقه اقيانوس آرام به وجود آمده است. پس دولت هم شايد پس از حوادث 11 سپتامبر حس مي كرده كه براي نومحافظه كاراني كه در مورد قدرت چين نگران بودند و چين را به حاشيه مي راندند، مهمترين مسأله ما مناقشه خاورميانه باشد.
برژينسكي: من اين طور فكر نمي كنم. مثلا در مورد بمب هاي كره شمالي... ما به كمك چين در اين خصوص نياز داريم.
ميد: بله درست است. هيچ كس نگفته كه سياست خارجي ما ساده است.
برژينسكي: اين مسأله، درواقع حمله به پايگاه هاي زور نيست. بلكه در شرايط حاشيه اي خاصي انجام خواهد گرفت.
وارنر: پس شما به عنوان يك تبتي يا يك تبعه عربستان سعودي كه حقوق سياسي خود را به دست نياورده، آيا مي توانيد تصور كنيد كه اين سخنراني ها هيچ نشانه اي از اتحاد آمريكا با اين كشورها را به نمايش نگذاشته است؟ برژينسكي: اگر ظلم و زور تحميلي بر مردم، در يك كشور ضعيف اعمال شود، بله، احتمالاً همين طور مي شود. اگر كشورهاي ديگري در آن دخيل باشند، جواب سوالتان منفي خواهد بود.
ميد: اين همان چيزي است كه مردم در مورد قول جيمي كارتر در مورد حقوق بشر مي گفتند.
برژينسكي: ما يك دوراهي داريم. به ياد داشته باشيد، وقتي ما به قدرت رسيديم، دوراهي بزرگي پيش رو داشتيم. برخي از مردم مي خواستند آن را فقط به آرژانتين نسبت دهند و به شوروي سابق چيز ديگري نشان دهند. اما ما آن را به شوروي سابق هم منتقل كرديم.