آفتاب - رضا کردستانی: موضوع این يادداشت ورزشی، بررسی انتقادی برنامههای ورزشی سیما در شبکههای مختلف سراسری است. در این ستون نیز همانند سایر مطالب بخش ورزشی، بر اصول مشخصی تاکید میشود که در سایر قسمتها به آن اشاره شده است. اما مهمترین رسالت بخش ورزشی، گشودن باب گفت و گو با کارشناسان فن و تجمیع و تنقیح نظرات کارشناسی به منظور کمک به ساختار تصمیم گیری ورزشی کشورمان است. در این شماره به مسائل مشترک برنامههای ورزشی سیمای جمهوری اسلامی ایران پرداخته میشود.
در کشوری که حدود 70 درصد از جمعیت آن را جوانان تشکیل میدهند، توجه خاص به ورزش در تمامی ابعاد و حوزه ها اعم از دولتی و غیر دولتی، فرهنگی و سیاسی و غیره امری قابل فهم است. به همین اعتبار و البته با توجه به محدودیتهای خاص سیمای جمهوری اسلامی در پخش برنامههای سرگرم کننده، توجه این رسانه فرهنگی نیز به مسائل ورزشی، قابل درک و هضم است. اما مسئله اصلی در این عرصه، رشد ناموزون پارهای بخشها و ضعف و عقب ماندگی بخشهای دیگر پیکره ورزش در سیمای رسانه ملی است.
ورزش در رسانه ملی علیرغم هر نوع برنامه ریزی و سیاستگذاری، در فاز اجرایی، پیام خود را در قالب سیاستهای زیر نشان میدهد:
1. توجه به فوتبال نسبت به سایر رشته های ورزشی
2. توجه به فوتبال بزرگسالان نسبت به سایر رده های فوتبال
3. توجه به تیم های فوتبال استقلال و پرسپولیس نسبت به سایر تیم های ملی یا باشگاهی در فوتبال
4. توجه به حواشی این تیم ها به جای پرداختن به مسائل ریشه ای و ساختاری آنها
آنچه که به صورت علنی و یا اطهار نظرهای ضمنی برنامه سازان ورزشی به عنوان علت گرایشهای فوق ذکر میشود، آن است که "چون مردم دوست دارند، ما هم پخش میکنیم". در این گزاره که در پس بخش عمده ای از برنامههای رسانه ملی به ویژه سیمای جمهوری اسلامی، خود را نمایان میکند، جای این سوال باقی است که نقش "فرهنگ سازی" رسانه ملی کجاست. به دیگر سخن مسئله این است که آیا رسانه صرفا برای رضایت مخاطب، باید روایتگر و مفسر حواشی – بخوانید زشتیهای فوتبال – باشد یا با تنظیم برنامههای هدفدار، و با استفاده از زمینه اجتماعی فوتبال – بخوانید کل ورزش ما – بتواند این کلاف سردرگم را رمزگشایی و بازگشایی نموده و به سرمنزل مقصود رهنمون سازد.
به منظور درک عمیقتر و بررسی دقیقتر موضوعات، در این قسمت به موضوع مهم تهیه کنندگی و مجری گری در برنامه های مختلف ورزشی سیما پرداخته میشود؛
از مجموع برنامههای ورزشی تلویزیون، برنامه ورزش و مردم شبکه اول، برنامههای ورزش از نگاه دو و توپ طلایی شبکه دوم، برنامه نود و گزارش ورزشی شبکه سه، ورزش از نگاه پنج شبکه پنج، پارازیت و دروبین خبرساز شبکه خبر، مورد مطالعه این نوشتار میباشند.
1. در تهیه این برنامههای ورزشی نقطه ضعف بارز، در ادغام دو مسئولیت مهم تهیه کنندگی و مجریگری و اصرار عجیب مدیران تهیه به حضور خود در مقابل دوربین باز میگردد. چه بسا تفکیک این دو مسئولیت به نحوی که تهیه بر عهده نفرات با تجربه و اجرا بر عهده افراد جوان و با نشاط گذاشته شود، بتواند ریتم یک نواخت این برنامه ها را دچار تحول کند.
2. موضوع مهم دوم، به سوژه های تکراری مورد توجه در این برنامه ها اختصاص دارد. هر چند که قاعدتا متولی ورزش در سیما، ماموریت هر یک از این برنامه ها را تعیین میکند، اما نتیجه عمل در صفحه تلویزیون تقریبا یکی است. آیا تا کنون به این نکته اندیشیدهایم که یکی از عوامل دلزدگی جماعت فوتبال دوست و عدم حضور آنها در ورزشگاه و ایضا لمپنیسم حاکم در بخشی از رفتار تماشاگران میتواند نتیجه همین سوژههای تکراری باشد.
3. در برنامههای ورزشی سیما، به جز برنامه توپ طلایی که بررسیهای آماری آن، نیازمند صرف وقت قبلی و مطالعه و تهیه اسناد و مدارک است، در بقیه برنامهها، هیچ تلاشی که نشانگر تمهیدات قبلی به ویژه در مورد پردازش و فرآوری دادهها باشد، صورت نمیگیرد.
4. در بخش عمده این برنامهها، ریتم اجرایی شامل خطابه عریض و طویل و غیر مسئولانه و غیرکارشناسانه مجری درباره "همه چیز"، پخش قسمتهایی از مسابقات فوتبال و حواشی آنها، شامل صحنههای زدو خورد و ایضا فحاشی و توهین، پخش فیلم مصاحبه با مسئولین فدراسیون که فقط جواب اتهامات و شایعات را میدهند و به صلابه کشیدن چند مدیر ورزشی است که در هفته منتهی به پخش برنامه مرتکب تخلفی به زعم تهیه کنندگان برنامههای ورزشی شدهاند. در بخش عمده این برنامهها، خبری از پخش فیلم های مستند و پژوهشی درباره ورزش، میزگردهای تخصصی با خبرگان هر موضوع، توجه به فوتبال پایه، نقد و بررسی فنی و تحلیلی مسابقات فوتبال داخلی و خارجی و ... نیست، چه رسد به این که دامنه این برنامه ها شامل ورزش های دیگر نیز بشود.
5. پارهای از مجریان برنامههای ورزشی، به ویژه آنها که برنامههایشان قدمت بیشتری دارد، اساسا هیچ احساس مسئولیتی در مقابل آنچه که جلوی دوربین میبرند نمیکنند. به نحوی که یکی، در تمام طول برنامه با هر کسی و هر موضوعی شوخی میکند و دیگری نیمی از صحبتهای خود را با کارگردان برنامه در حال اجرای برنامه زنده انجام داده و زمان پخش را در مقابل جشم میلیون ها بیننده به آن طرف یادآوری میکند. شاهکار این دو مجری با سابقه آنجا به اوج خود میرسد که بر اساس فیلم داستانی مرشد و بچه مرشد، چند جوان خجالتی و کم بهره از سیمای ورزشی و هنر گویندگی را دم دست خود میگذارند و ضمن شنیدن لقب شنیدنی "استاد؛ استاد"، هر از چندی این جوانان بخت برگشته را به نیش متلکهای خود مفتخر میسازند. درباره آن مجری جوان تر همان بس که حاضر است عرض 20 متری استودیو را در مقابل دوربین طی کند اما تمام مصاحبههای حضوری و تلفنی و ... را خودش و فقط خودش به تنهایی انجام دهد. به مجموعه این رفتارها شاید بتوان لقب "خودشیفتگی مجریان" عطا کرد.
6. نکته پایانی؛ خوشبختانه به تمام برنامه های ورزشی تسری نیافته، اما آن اندازه اهمیت دارد که در فهرست مشکلات و مسائل عمومی برنامههای ورزشی تلویزیون به آن پرداخته شود. این مشکل بسیار مهم، که حساسیت مدیران ارشد سیما به ویژه مدیران ورزشی آن را میطلبد، آن است که صحنه یکی از برنامه های ورزشی سیما، تبدیل به بلندگوی جریان خاصی در فوتبال شود و از آن طریق به حذف حریفان و تقویت دوستان به سخیف ترین و علنیترین شکل خود منجر شود. سخیف تا آن اندازه که چهره های مورد نظر خود را برای مربیگری مطرح میکنند، مخالفان خود را به ضرب کارشناسان رفیق گرمابه و گلستان، مینوازند و این اواخر حتی "دو به هم زنی" هم میکنند!