کد خبر: ۹۶۴
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۸۳ - ۰۹:۴۱

هانس بليكس:آرام در ميان طوفان

آفتاب‌‌نیوز : هانس بليكس يكي از نقش آفرينان اصلي در ماجراي عراق بود. حالا او در مورد نقشش در اين مناقشه مهم قرن جديد سخن مي گويد. 
من انتظار سخنان ضدجنگ و انتقادي را از هانس بليكس داشتم. هيچ گاه چنين چيزي پيش نيامد. مردي كه در مركز اين مباحث قرار داشت 75 ساله است. بليكس سخنان خود را با دقت كنترل مي كند. او همواره در اظهارات خود، دلايل و مدارك لازم را مطرح مي كند. او كه يك حقوقدان و نيز يك مرد دانشگاهي تمام عيار است، سخنان متعادل و سنجيده اي را به زبان مي آورد. او از شعارهاي تند و كلمات اضافي كه در اظهارات ساير سياستمداران و رسانه ها به چشم مي خورد پرهيز مي كند و اين مسأله به خصوص در جريان مواضع او در خصوص عراق واضح بود.

در سال 2000 ميلادي، بليكس از بازنشستگي خارج شد، زيرا كوفي عنان دبيركل سازمان ملل متحد از او خواست سرپرستي كميسيون جديد نظارت، تأييد و بازرسي از عراق را به عهده بگيرد. از آن زمان، رويكرد محتاط بليكس و انتقاد پنهاني از سياست آمريكا و انگليس در مورد عراق مطرح بوده است. اما او از جهات بسياري به همان رويكرد متعادل و ميانه رو در اين مباحثه، بسنده كرده است. به نظر نمي رسد كه بليكس اين جريان را مكان مناسبي براي قضاوت يافته باشد، اما آن را براي ارائه شواهد موجود كافي نمي داند و آن را بدون جهت گيري و برنامه از پيش تعيين شده پيش مي برد.

با وجود آن كه او شخصاً از انتقادها رهايي نيافته است اما تا حدودي از جنجال هاي رسانه اي و سياسي اجتناب كرده است. به نظر مي رسد كه بليكس از ايفاي نقش در بازي تقصيرات جنگ عراق، كنار مانده است. او حتي وقتي هم كه به مسأله تخصص خود و اطلاعات سري درمورد پرونده مذكور مي رسد مي گويد: «ما به اين مسأله به عنوان يك سند محاكمه اي نگاه مي كرديم... اين اطلاعات، حاكي از آن است كه هيچ راه ديگري كه ما بتوانيم عراق را مورد بررسي قرار دهيم وجود ندارد جز آن كه به بازرسي روي آوريم.»

بليكس حتي مي گويد كه بررسي اوليه ادعاي به كارگيري تسليحات در 45 دقيقه، چندان هم غيرممكن نيست اما اين پرونده «در حال حاضر سند مهمي براي ما به شمار نمي آيد. اگر واقعاً عملكرد آن را در 45 دقيقه مي ديدم، ابروهايم را بالا مي انداختم و با خود فكر مي كردم كه آنها دارند زياده روي مي كنند. اما نكته خيلي جالبي در اين قضيه وجود ندارد.»

او اين نظريه را كه آمريكا و انگليس مي خواستند از طريق سازمان ملل متحد بهانه اي براي جنگ پيدا كنند رد نمي كند و حتي اجتناب آنها از راه حل صلح آميز را مورد توجه قرار مي دهد. اما در عين حال مي گويد بوش تا كوتاه زماني پيش از آغاز جنگ در اين مورد تصميم نگرفته بود.

مسأله غيرقابل اجتناب بودن جنگ، دقيقاً با عقايد علمي بليكس سازگار نيست. او كه آماده شدن آمريكا براي ورود به جنگ را ديده و افزايش پرسنل نظامي منطقه و آمادگي براي جنگ را هم مورد توجه قرار داده بود به اقدامات كلينتون در سال 1998 و تمايل او به هدف بمب قرار دادن عراق اشاره كرده و مي گويد: كلينتون معتقد بود تا زمان انجام اين كار، هيچ اقدامي واقعاً انجام نخواهد گرفت.

اظهارات بليكس در رسانه ها هم به همين اندازه مورد توجه بود. او براي برخي كشورها از جمله بريتانيا احترام خاصي قائل بود اما تمايل برخي از آنها به انداختن تقصير به گردن ديگران بدون وجود شواهد لازم را بسيار مورد انتقاد قرار مي دهد و مستقيماً به انتقاد رسانه ها از برنامه نفت در برابر غذاي سازمان ملل متحد برنامه اي براي كمك به مردم عراق در زمان تحميل تحريم ها بر اين كشور را اشاره ميكند. بليكس هيچ گاه از صحبت آزاد در مقابل انتقاد رسانه ها باكي نداشته است: او عموماً از گزارش هايي كه پل وولفويتس معاون وزير دفاع آمريكا براي يافتن نقطه ضعفي براي تحقير او ارائه مي كرد، بسيار سرگرم مي شد.

بليكس در حالي صحبت مي كند كه مي داند اكنون، برگ برنده اي در اختيار دارد. مباحثات در مورد عدم وجود شواهد و مدارك لازم از جمله آنها بود. او همچنين مي دانست كه عراق تهديدي براي غرب يا همسايگان او نيست. او به همان افرادي پيوست كه مي گويند سلاح كشتار جمعي در عراق و در زمان پس از حمله به اين كشور در مي 2003 يافت نخواهد شد.

«آمريكايي ها در آن زمان تعداد زيادي از افراد ارتشي و اطلاعاتي و دانشمندان عراق را مورد بازجويي قرار داده بودند و همه آنها گفته بودند كه از اين موضوع چيزي نمي دانند و اصلاً هيچ سلاح كشتار جمعي وجود ندارد.»

با اين وجود، سخنان متعادل بليكس را نبايد با بي اعتنايي، يكسان بگيريم. او در مورد ترديدها درخصوص فعاليت بازرسان در عراق در دهه 1990 و تمايل آنها به انجام يك كار متفاوت سخن مي گويد: «من احساس مي كردم كه بازرسي ها بايد همان قدر مؤثر و اجباري باشند اما نبايد تحقيرآميز باشند.»

او ادامه مي دهد: «من مي دانستم كه عراقي ها با روش ما چندان چيزي را بروز نخواهند داد اما اگر ما با آنها بد برخورد مي كرديم، اين مسأله به حال معكوس درمي آمد و روش تحقيرآميز را نمي توانستم راه مناسبي براي بازرسي يا هر كار ديگري به شمار بياورم.»

گاهي اوقات، روش صحبت بليكس موجب مي شد كه عقايد شخصي اش پنهان بماند و تنها استثنا در اين خصوص، آينده سازمان ملل متحد بود. او همچنان معتقد است كه سازمان ملل متحد تا قبل از جنگ در هر دو سوي آتلانتيك، بسيار مهم بود: «من مطمئنم كه بوش مي دانست نيروهاي قوي در آمريكا وجود دارند كه احساس مي كردند بايد به سازمان ملل روي آوريم و كاملاً هم مطمئن هستم كه توني بلر هم مي خواست به سازمان ملل رجوع كند. شايد شدت آن به اندازه لازم نبود اما آنها احساس مي كردند كه بايد اين كار را انجام دهند.»

او به شدت به كارش اعتقاد دارد اما دقيقا مواضع آمريكا را تأييد نمي كند. اين مسأله به خصوص در مورد موضع جمهوري خواهان به سمت شوراي امنيت سازمان ملل متحد نمايان بود. بليكس احساس مي كند كه اين نهاد، به علت عدم مقابله با تصميم يك جانبه آمريكا براي حمله به عراق تا حدودي بي اعتبار شده است.

اين سوال كه عواقب اين تصميم تا كي گريبانگير جهان خواهد بود، با برخورد به مسأله دور دوم رياست جمهوري جورج بوش، شكل ديگري مي گيرد. او همچنين با جديت مي گويد ممكن بود دولت آمريكا در زمان قبل از زمامداري بوش، در موقعيت ناعادلانه اي در قبال سازمان ملل متحد قرار گيرد و از تصميمات هيأتي براي شوراي امنيت سازمان ملل متحد اجتناب كند.

جالب است كه بشنويم شخصي با تجربيات دست اول در مورد سختي ها و ظرايف مباحثات به خصوص در مورد درگيري هاي لفظي و معني آنها اتفاقات واقعي و انگيزه هاي ديگران اطلاعاتي را در اختيار ما مي گذارد.

تجربيات بليكس در كتاب جديدش به نام «خلع سلاح عراق» آمده است.

او به طور واضح مي گويد جهان بدون وجود صدام جاي امن تري است، اما در عين حال توجيه ارائه شده براي جنگ را نه از لحاظ علمي و نه از لحاظ اخلاقي درست نمي داند.

به جاي نسبت دادن تقصير اصلي به يك طرف، او به شكست هاي «عمده» در عراق اشاره مي كند و به كاهش تفكر سازنده براي جمع آوري اطلاعات و شواهد لازم توجه مي كند. موقعيت عراق، از جهات بسياري شبيه به توجيهات براي جنگ است: توانايي رسانه ها، قابل اعتماد بودن سياستمداران و غيره. شايد بحثي براي كنار گذاشتن غم هاي گذشته و استفاده از شواهد جديد براي تأييد عقايد گذشته رهبران سياسي منجر شود.

شخصي كه در ميان اين آشفتگي و بحران، موضع هميشگي و منطقي خود را حفظ كرده باشد، كاملاً مورد احترام است اما هنوز هم بخش هاي پيچيده اي از اين مسأله ناگفته مانده است. هرچند كه ما به بخشي از آن كه علناً معرفي مي شود اعتقاد يافته ايم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین