آفتاب - رضا کردستانی: مهمترین و بارزترین قوت برنامه نود و گردانندگان آن، امروزی بودن این برنامه است. ریتم نسبتا سریع برنامه، کم کردن تعارفات و تشریفات، گفت و گوهای سریع و بی پرده، پایین کشیدن مسئولین از برج عاجهای خود به صحنه پاسخ گویی، پرداختن به اصل مطلب بدون مقدمه، و مطالبی از این دست، نشانگر آن است که برنامه نود، "فرزند زمان خویشتن" است، هر چند که پارهای از طرف حسابهای این برنامه، هنوز پذیرای این سطح از شفافیت نیستند.
دومین نقطه قوت برنامه، بیتردید مجری سرزنده و فعال آن، عادل فردوسی پور، است. فردوسی پور، علیرغم آن که جزء مجریان جوان سیما به شمار میرود، اما سابقهای طولانیتر در همکاری با نشریات ورزشی دارد. نگارنده این سطور، رفت و آمد فردوسی پور را به یکی از نشریات ورزشی برای ترجمه متون خبری فوتبالهای خارجی حداقل سیزده تا چهارده سال قبل به خاطر میآورد. اما صرف این سابقه و تجربه، به تنهایی کفایت نمیکند. او به لحاظ ذهنی نیز شخصیت با ثبات و استواری دارد. وفاداری به اصول ژورنالیسم حرفهای (ذکر منابع، گزارش بر مبنای مستندات، فرصت دادن به مخاطبین برنامه برای پاسخگویی، شم و ذائقه حرفهای برای صید سوژههای خبری، پذیرش منصفانه انتقادات و گاهی حتی پذیرش توهین مصاحبه شوندگان، بیطرفی رسانهای در اکثر قریب به اتفاق موارد)، هوش، حافظه، سرعت انتقال و حاضر جوابی – که از نیازهای اساسی یک مجری برنامه زنده تلویزیونی است– و مهم تر از همه، سلامت نفس و ادب و تربیت او از جمله خصوصیات مثبت او به شمار میروند.
برنامه نود با آن رویکرد کلی و آن نقطه قابل قبول، امروز مسلما به پر بینندهترین برنامه هفتگی ورزشی و شاید یکی از سه برنامه پر بیننده هفتگی در سیمای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. آمار نظرسنجی این برنامه که تا اولین ساعات صبح سه شنبه، هنوز کلید ارسال پیامکهای خود را برای این برنامه میفشارند، نشانه شمار مخاطبان آن است.
جای تعجب است که برنامهای هفتگی با زمان اجرای حدود 3 ساعت در ساعات آخر شب و با آن که برنامههای ورزشی رقیب تا حدودی، سوژههای هفتگی آن را پیش تر دستمالی میکنند، توانسته است این مخاطبان را برای خود حفظ کند. شاید یکی از علل مهم این وصعیت را بتوان در تنوع قسمتهای مختلف برنامه (حداقل 10 قسمت متنوع و مجزا) و ریتم سریع آن جستجو کرد که ناآرامی ذاتی فردوسیپور پشت میز اجرا نیز به این آهنگ سریع دامن میزند. جلب مخاطب دلیل مهم دیگری هم میتواند داشته باشد و آن اعتماد بینندگان به حسن جریان امور در این برنامه است.
آخرین نقطه قابل قبول و مثبت برنامه نود که به ذهن نگارنده میرسد، به تهیه و تنظیم مناسب این برنامه باز میگردد که حاکی از وجود کادر قوی در پشت صحنه برنامه است. سکته و وقفههای کمتر نسبت به سایر برنامههای ورزشی، تنظیم شسته و رفته برنامه که کمتر به دخالت مجری نیاز پیدا میکند، خبرنگاران به نسبت حرفهای تر و مودب تر، کارشناسان متین و منصف و حرفهای از دیگر نکات مثبت مردان پشت صحنه برنامه نود است.
حیف است که در واپسین سطور ذکر نکات مثبت، از بینش بلند و حمایت جدی مدیر شبکه سوم و مدیران ارشد سیما از این برنامه ورزشی یادی نکنیم، چه بسا امواج هجوم علیه این برنامه پر مخاطب، اگر حمایتی نبود، میتوانست دودمان چنین برنامههایی را به باد فنا دهد.
برای بررسی نقاط ضعف این برنامه، بازگشت به مطالبی که قبلا سایت آفتاب نیوز درباره برنامههای ورزشی شبکه منتشر کرده، ضروری است. در آن بحثها تاکید شد که بیماری مسری پرداختن به حاشیه، در فوتبال ما و به تبعیت از آن در ورزش ما، امروزه به اژدهای هفت سری تبدیل شده که قلب تپنده آن را باید در ورود بی برنامه سرمایه دولتی به پیکر این اژدها توصیف کرد. سفرهای بزرگ که هم نان میآورد و هم نام، و بنابراین برای باقیماندن بر سر آن و یا گرفتن جایی در کنار این سفره، باید بر حاشیه دامن زد تا برای مردم عادی و ناظران این سفره آرایی، وصف عیشی رقم زد تا بزاق را به ترشح وادارد و آن گاه، شماره پیراهن فلان بازیکن یا فحاشی در بهمان ورزشگاه و حاضر جوابی مدیران عامل باشگاهها در خروسخوان صبح، بتواند به سرگرمی جوان 18 سالهای تبدیل شود و جای حضور در میدانی ورزشی را خمیازه و چرت ناشی از برنامههای مهیج تلویزیونی در نیمه شب پر کند. این مقام فرصتی جداگانه برای بررسی ریشهای میخواهد، اما ذکر آن در اینجا از اینرو حیاتی است که تلویزیون و برنامههای ورزشی آن نه تنها در مقابل این روند نادرست جبهه نمیگیرند، بلکه با دامن زدن به حاشیههای مهیج و ایضا مخرب، عملا بلندگوی رسانهای همانها شدهاند که علیرغم گردش 200 میلیاردی فوتبال در سال، در مقابل هر انتقادی نسبت به عملکرد خود، آسمان را به زمین میدوزند و الخ ... .
برنامه نود نیز از این آسیب مبری نیست و در مسیر رودخانهای شنا میکند که در نهایت آن، مرداب سکون و عدم پیشرفت در فوتبال ملی این کشور است.
نقطه ضعف دیگر برنامه نود، گستره اهدافی است که این برنامه برای خود تعریف کرده است. برنامه نود نقاط برجسته مسابقات لیگ برتر و لیگ 1 را نمایش میدهد، به حاشیه آنها میپردازد، داوری این مسابقات را نقد میکند، خبرهای فوتبال داخلی را مرور میکند، به مسائل مبتلابه فوتبال میپردازد، فوتبال ملی را میکاود، با بازیکنان برجسته ملی و باشگاهی مصاحبه میکند، سربه سر مدیران باشگاهها و مسئولان فدراسیون میگذارد و تلاش میکند تا به مهم ترین رکن نظر سنجی در فوتبال تبدیل شود. ضمنا علاقه وافری دارد تا بینندگانش عدد 90 را به هر شکلی، با کیک یزدی، با آچار و پیچ گوشتی، با دست و پاهای درهم فرو رفته چند کودک حردسال بسازند، از آن عکس بگیرند و به سایت برنامه بفرستند.
این برنامه مفصل با این دامنه گسترده از مسائل حداقل میباید به سه برنامه مجزا تبدیل شود تا هم کمی از زمان طولانی پخش آن کاسته شود و هم اندکی ریشهای تر به مسائل فوتبال این کشور پرداخته شود. پخش خلاصه بازیهای لیگ شامل صحنههای گل و مصاحبه با مربیان، عینا همان کاری است که برنامههای قدیمیتر از نود، آن را انجام میدادند. پرداختن به حاشیههای بازیها، بدون آن که به ریشه یابی آن ها پرداخته شود، چیزی جز شکستن قبح ناهنجاریهای فوتبال به همراه ندارد. نقد داوری مسابقات صرفا با یک کارشناس، آن هم به صورت زنده و با تصاویر محدود تلویزیونی، در واقع تبدیل به اسباب تضعیف داوری کشور شده است. واکاوی مسائل فوتبال اعم از سازماندهی و نقد عملکرد، خود میتواند موضوع یک برنامه کارشناسی مفصل باشد، همان کاری که حتی فدراسیون فوتبال هم از آن باز مانده است. مصاحبه با بازیکنان برتر ملی و باشگاهی در واقع تکرار مکرراتی است که روزنامههای ورزشی انجام میدهند و حساب کشی از مدیران باشگاهها و مسئولین فدراسیون و مربیان ملی گاهی آنچنان به حاشیه میرود که تبدیل به صفحه آبروریزی میشود. نظرسنجیهای مبتنی بر پیام کوتاه از مسیر خود به دور افتادهاند؛ بعضی از مسائل کاملا به افکار عمومی وابستهاند اما پارهای دیگر آنچنان فنی و کارشناسانه است که ورود نظریات مردم به صحنه، عملا لوث کردن بحث فنی در یک برنامه ورزشی است.
ارتباط بینندگان با برنامه نود، بسیار سطحی طبقه بندی شده است؛ چه بسا به جای فرستادن آرم نود با نان سنگک، بتوان دیدگاههای بینندگان درباره کیفیت برنامه را ملاحظه کرد و یا به جای عکسهای بی ارتباط با برنامه، از کاریکاتور شخصیتهای فوتبالی و یا حتی خود فردوسی پور، که چهره اش موضوع خوش دستی برای کاریکاتوریستهاست، استفاده کرد.
برنامه نود با گذشت نزدیک به یک دهه از عمر خود، هنوز نتوانسته از چنبره تکرارها خلاص شود. آخرین تلاش فردوسی پور در تابستان سال جاری گرچه با وقفهای طولانی برای سازماندهی مجدد همراه بود، اما ارائه سری جدید برنامه نمایانگر تغییر یا تحولی اساسی در شکل ارائه برنامه و یا نگرش های حاکم بر این برنامه نبود. چنانچه این تکرارها به واسطه محافظه کاری دست اندرکاران نود و ترس از دست دادن مخاطب ادامه پیدا کند، آنگاه نتیجهای جز همان چیزی که از ان میترسند به همراه نخواهد داشت.
این تکرار در روش و منش برنامههای ورزشی گاهی آنقدر لوث میشود که به تقلب از روی دست یکدیگر، رقابت بر سر دعوت یا مصاحبه با مسئولین ورزشی و حتی برخورد فیزیکی خبرنگاران وابسته به این برنامهها با هم منجر میشود و این نه به صلاح ورزش و نه به صلاح تلویزیون است، که از این آشقته بازار برنامههای تلویزیونی، دقیقا همانهایی استفاده کنند که هدف انتقاد این برنامهها هستند و برای خودنمای و رهایی از تیغ انتقاد، خود و وابستگانشان هر از چند گاهی، از این برنامه به آن برنامه کوچ کنند و دیگری را در فهرست تحریم شدگان وانهند. فردوسی پور گرچه در این میان یک سر و گردن از بقیه بالاتر است اما اگر فکری به حال برون رفت خود از این رقابتهای بیحاصل نکند، قد او نیز به اندازه کوتولههای ورزشی تلویزیون کوتاه خواهد شد. فردوسی پور با توجه به داشتههایش که در اوایل این بحث به آن اشاره شد، هنوز جای قد کشیدن و بزرگ شدن دارد.
یکی دیگر از نقاط ضعف برنامه نود، که تابستان سال جاری عدم آمادگی آن، بهانهای برای تاخیر در آغاز دور جدید آن بود، دکور عریض و طویل و پر خرج آن است. این درست که تغییر دکوراسیون میتواند روح تازهای در برنامه بدمد و این صحیح است که دکور برنامه، با خرج و هزینه بالاتری نسبت به برنامههای مشابه تهیه شده، اما این هر دو، دلیلی برای عدم اشاره به ضعفهای بارز آن نیست. نخستین ایراد وارد به این دکور، طول و عرض نامعقول آن است. طولی که از حیث متراژ، به برنامه صالح علاء، دو قدم مانده به صبح، پهلو میزند؛ برنامهای که مجریان و مهمانان آن برای جبران ضعف طراحی دکور، باید گردن خود را حدود 270 درجه بچرخانند تا همدیگر را ببینند. گرچه در دکور برنامه جدید 90، مشکل چرخاندن سر، به کمک از میان برداشتن مهمانِ پشت به روی مجری اصلی حل شده، اما به دلیل طول بلند صحنه، باید برای فردوسی پور و مهمان آن سوی صحنه، دو عدد تلسکوپ و دو بلندگو به تجهیزات و امکانات صحنه افزود تا همدیگر را ببینند و صدای هم را بشنوند. مشت دکوراتور ناشی آنگاه باز میشود که دوربین اصلی بخواهد در یک تصویر هم فردوسی پور و هم مهمان او را با هم نشان دهد؛ برای این کار پایه دوربین باید حداقل تا ارتفاع دو متر بالا رود تا چنین امری میسر شود. به این مصیبت، موقعیت فردوسی پور در طول برنامه را که حداقل در سه موقعیت روبروی دوربین قرار میگیرد و با توجه به پخش زنده تلویزیونی، مجری باید طول این مسافت بارها در مقابل چشم تماشاگر طی کند اضافه کنید و همچنین تصور کنید اتفاقاتی میتواند رخ دهد و به یاد آورید آنهایی که رخ دادهاند.
این دکور عریض و طویل که بیشتر به صحنه اسکیت و باله شباهت دارد، میتوانست و میتواند حداقل به دو استودیوی جداگانه اما مجاور هم تبدیل شود. در این صورت هم مشکل چرخش دوربین حل میشود و هم چهره و حرکات صورت مجری و مهمانان برای بیننده تلویزیونی واضحتر خواهد بود. چه بسا اگر فیلمبرداران قابلی هم حضور داشته باشند، بتوان تا عمق چهره افراد مقابل دوربین و حرکات دست آنها هم نفوذ کرد. در این میان، تنها مشکل قابل حل، عدم حضور فردوسی پور در یکی از استودیوهاست که به راحتی میتواند توسط مجری دوم جبران شود، مشروط به آن که دل فردوسی پور به این دومی رضایت دهد.
در صورت ایجاد چنین امکانی، فرصت نورپردازی مناسبتر و با زاویه بهتر هم میتواند فراهم شود و تصویر برداریهای حرفهای و جذاب تر، میتواند جنبههای بصری برنامه را تقویت و پیام استقرار و ثبات و آرامش را به بیننده منتقل کند و از پخش نور زیاد در صحنه، آن هم در تمام جهات که نتیجهای جز دلزدگی نخواهد داشت، جلوگیری نماید.
القصه، ذکر نفاط ضعف برنامه نود، با ذکر مصائبی درباره حلقه واسط تمامی عناصر برنامه، یعنی شخص شخیص عادل خان فردوسی پور – یا به بیان دکتر شریفی، عادل جان (با لهجه مشهدی بخوانید)- به پایان میرسد. این درست که مجری مولف و صاحب اندیشه – و به تعبیر تلویزیونیها، مجری – کارشناس، می تواند غنیمتی برای هر برنامه باشد، این درست که در این آشفته بازار کلامی و رفتاری فوتبال، روش و منش فوتبالی فردوسی پور بیانگر طراز نوینی از مجریان برنامههای ورزشی تلویزیون است، همچنین این درست که فردوسی پور با تمام کاستیها و نقاط ضعف شخصی خود و برنامهاش، موفق ترین و پر بیننده ترین برنامه سیما در چند سال گذشته را روی آنتن میبرد، اما همه این ها نمیتواند چشم و دهان جماعت منتقد را به روی نقاط ضعف مجری و حلقه مرکزی زنجیره نود ببندد.
نخستین ضعف عمده فردوسی پور در اجرا، به نحوه بیان و ادای کلمات باز میگردد. با توجه به ادای نادرست و نیمه جویده کلمات آن هم با سرعت مافوق تصور، احتمالا بخشی از گفتههای او برای مخاطب قابل شنیدن نیست و این ایرادی است که با دادن وقت بیشتر به او در عین کم کردن وقت کلی برنامه، میتواند تا حدی مرتفع شود. ضعف شخصی دیگر او به حرکتهای کنترل نشده صورت، دست و نیم تنه باز میگردد. حرکات کنترل نشدهای که اگر با موضوعی هیجان انگیز در طول برنامه همراه شود، تشدید میگردد. کافی است به تعداد دفعاتی که کاغذهای مقابل خود را برای یک صحبت کوتاه یک تا دو دقیقهای جابجا میکند، توجه کنید تا به مشکل عصبی او پی ببرید. مشکلی که برای مثال در بهرام شفیع، مجری قدیمی ورزش و مردم، اساسا وجود ندارد.
از اینها که بگذریم، مابقی موارد که ضعف تلقی شود، تنها در حد استثنا و "از دست در رفتن" قابل بررسی میباشد که برای یک برنامه مفصل هفتگی و زنده که مطالبش در دقیقه 90 آماده عرضه میشوند، عیب قابل توجهی نیست؛ از جمله مصاحبه انتقادی و شدید علیه مایلی کهن که در آغاز به عهده گرفتن سرمربیگری تیم ملی، که علیرغم آن که می توانست این انتقادات وارد باشد اما شدت و حدت طرح آنها به گونهای بود که حس مخالفت با شخص از درون برنامه فوران میکرد و یا پخش صحنهای از بازیکن خارجی ابومسلم که مستمسک خوبی برای مسئول وقت روابط عمومی سازمان تربیت بدنی شد، وگرنه، نه فردوسی پور "شومن کبیر" خوبی است و نه "مطامع اقتصادی و سیاسی" دارد.
ذکر مزایا و معایب برنامه نود و مجری توانای آن را با یک نقطه قوت این برنامه به پایان میبرم تا حسن ختامی برای این یادداشت باشد. فردوسی پور و برنامه نود، علیرغم جسارت قابل توجه در به چالش کشیدن مقامات عالیرتبه ورزش همچون مناظره صفایی فراهانی و کیومرث هاشمی، و دعوت از دادکان برای دفاع از کارنامه مدیریتیاش، توانسته است فاصله معقول خود را با عرصه خطیر سیاست حفظ کند و این، شاهکار یک برنامه تلویزیونی است که اگر به دست نااهلان بیفتد، میتواند به مثابه چاقویی باشد که اتفاقا و پیش از همه، دست خود را میبرد.