آفتابنیوز : مواضع طرف اروپايى در مناقشهى اتمى با ايران ناشى از انگيزههاى سياسى/امنيتى است. آلمان، بريتانيا و فرانسه كه سخنگوى اروپا هستند، مىخواهند مانع از آن شوند كه ايران به تأسيسات هستهاى دست يابد كه ساخت يك سلاح هستهاى را براى اين كشور تسهيل كند. از اين رو غنىسازى اورانيوم از آن دسته از فنآورىهاست كه در كانون مشاجرات طرفين قرار دارد، فنآورى كه كاربردی دوگانه از جمله براى توليد بمب اتمى دارد. هدف اروپا اين است كه ايران را متقاعد سازد داوطلبانه از غنىسازى اورانيوم صرفنظر كند.
واقعيت اينجاست كه در بند اول ماده ۴ قرارداد NPT كه از سال ۱۹۷۰ به اجرا گذاشته شده، آمده كه هيچيك از مفاد اين قرارداد را نبايد چنين تفسير كرد كه حق بديهى امضاكنندگان اين قرارداد ضايع شود و آن عبارت است از اينكه اين كشورها مىتوانند براى اهداف صلحآميز دست به پژوهش، توليد و كاربرد در عرصه انرژى اتمى بزنند.
در اروپا كسى منكر آن نيست كه اين قرارداد به ايران اجازه استفاده از فنآورى غنىسازى و يا فنآورى آب سنگين را مىدهد، و اين در حالى اين كاربردها مىتوانند در عرصه نظامى هم مورد استفاده قرار گيرند.
مورد ايران در عمل نشان مىدهد كه اين قرارداد دچار نارسايىهايى است كه به هر كشورى كه آن را امضا كرده است، امكان آن را مىدهد در صورت تمايل از فنآورى هستهاى بهرهبردارى نظامى كند ... از اين رو محمد البرادعى، مدير آژانس بينالمللى مدتهاست كه خواستار آن شده كه فنآورىهاى حساسى چون غنىسازى اورانيوم و فرآورى از حيطه اختيار و مسئوليت دولتها حذف شود و مواد سوختى مورد نياز اين كشورها بطور منطقهاى و چندجانبه تأمين گردد.
پس از هشدارى كه گرهارد شرودر، صدراعظم آلمان نسبت به رويكرد نظامى در قبال ايران داد، بايد گفت كه جورج بوش تاكنون در اين مورد ابراز نظر نكرده است، زيرا اين هشدار خطاب به جورج بوش بود كه گفته بود گزينه نظامى عليه ايران به هيچوجه منتفى نيست.
روزنامه تاگس اشپيگل در مقالهاى به نقل از شان مككورمك، سخنگوى وزارت امور خارجه آمريكا، مىنويسد كه دولت آمريكا در حال بررسى همهجانبه يك راه حل ديپلماتيك است. اين روزنامه مىافزايد: از ديد ديپلماتها، كارشناسان و افراد مطلع از آنچه پشت پرده مىگذرد، تهديدات بوش در واقع يك نوع سخنورى بيش نيست. وضعيت غير از وضعيت عراق پيش از جنگ است. حمله زمينى اصلا مطرح نيست. از آن گذشته در منطقه به هيچ وجه بسيج نظامى عليه تهران مشاهده نمىشود.
در مورد حمله هوايى با هدف جلوگيرى از يك برنامه اتمى هر چند كه سابقه تاريخى دارد و آن حمله هوايى اسرائيل به عراق در سال ۱۹۸۱ بوده، ولى حمله به ايران ريسك بالايى خواهد داشت. كارشناسان معتقدند كه نهادهاى اطلاعاتى از محل دقيق تأسيسات هستهاى اطلاعات كافى و موثق در اختيار ندارند.
امكان اينكه بتوان از طريق حمله هوايى مانع از برنامههاى ايران شد، بسيار ضعيف است. از سوى ديگر رويكرد حمله نظامى مىتواند براى آمريكا هزينه های سياسى عظيمى در پى داشته باشد و مىتواند جامعه ايران را بيشتر متحد كرده و اميد فروپاشى از درون را در ايران نقش برآب كند.